شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
خدایا...تو برام اینجوری‌خواستی...
خودم ازت خواستم...ازت خواستم که دغدغه هام متفاوت تر از یه سری آدمای دور و برم باشه...که بفهمم...که بدونم...و هیچ وقت فک نمیکردم این دونستن اینقدد اذیتم کنه...( :
که بخوام حتی از آدمای مذهبیِ دور و برمم حرف بشنوم...
که دغدغه هامو درک نکنن...
که نتونم بگم عاقبتِ خودم و یه عده ای که قراره خدا توفیقِ خدمت بهشون رو بهم بده، به این انتخابم وابسته است...
که نمیتونم فقط پول رو ببینم...که فقط دوست داشتن رو ببینم...که مجبورم پا بذارم رو دلم و بگم اینجا تو باید بشینی سرجات...اینجا باید له شی ولی حواستم باشه کسی رو له نکنی...گریه کن...غصه بخور...خنده هات یه مدت تموم میشن...نگاهات و حواس پرتیات جوریه که حتی اون استادم متوجهشون میشه...همه میفهمن...
و تو باید تمام اینا رو تحمل کنی...
راه دیگه ای نداری...منطقت اجازه نمیده که شبیه دوستایِ دور و برت باشی...و خودتم میدونی که نمیتونی ندید بگیری...میدونی که نمیشه...میدونی که آدمش نیستی...
و میدونی که درک نمیشی...
همین...
نمیگم ندونم...بازم ازت میخوام که برام بخوای...برام این دغدغه ها رو بخوای...ازت میخوام که دردِ جامعه درد من باشه...که اگه قراره تو زندگیم اذیت بشم...همینا اذیتم کنه...همین غصه‌ی بقیه رو خوردن...خدایا...ازت شرایطی رو میخوام که دغدغه‌ی زندگیم بشن بنده های تو نه غرقِ مشکلاتِ خودم باشم و هیچی حالیم نباشه...وقف دینِ حق تو و خدمت به بنده هات بشیم...و این روزا...ازت میخوام که...اتصالمون رو با اماممون برقرار کنی...امامی که خیلی غریبه( :..... امامی که دوست دارانش هم اونجوری منحرف میشن....
خدایا...زندگیمون رو وقفِ خودت کن...و حالمونو با خودت خوب کن...
و خدایا...همون که میدونی...تنها کسی که از تهِ تهِ قلبم باخبره خودتی...
همه‌ی نیت‌هام...همه‌ی ضعف هام...همه‌ی خودخواهیام...همه چی...
از خودت میخوام و منتظر هیچ کدوم از بنده هات نیستم( : -
بخوابم...سعی کنم بخوابم که کمی دیگه باید بیدار شم...
-
Masoumeh.sh
اونلی گاد کَن جاج
Anzw 18 مثل اینکه
-
خدایا شکرت...
-
نوشته بود که:
خداوند به عاشق صادق خصلت صبوری میبخشد تا وفاداریش را بیازماید
آسان به وصل رسیدن بی اعتبار کردن وصل است...
#نادر ابراهیمی -
عادت کنید به بی ادا بودن، به واقعی بودن،
به لباس تکراری پوشیدن، به بی آرایش بیرون رفتن، به گفتن جمله‌ی
"این رستوران گرونه بریم فلافل بخوریم"
به گفتن جمله‌ی «دلم برات خیلی تنگ شده» بدون اینکه فکر کنید طرف پرو میشه،
به گفتن درد و غم و غصه و حال بد و نگرانیتون، بدون اینکه فکر کنید طرف مقابل چه فکری میکنه، به خودتون بودن، به بی ادا بودن، به راحت بودن و سخت نگرفتن عادت کنید
باور کنید دِلرُبا ترین ویژگیِ آدمیزاد همینه. -
عادت کنید به بی ادا بودن، به واقعی بودن،
به لباس تکراری پوشیدن، به بی آرایش بیرون رفتن، به گفتن جمله‌ی
"این رستوران گرونه بریم فلافل بخوریم"
به گفتن جمله‌ی «دلم برات خیلی تنگ شده» بدون اینکه فکر کنید طرف پرو میشه،
به گفتن درد و غم و غصه و حال بد و نگرانیتون، بدون اینکه فکر کنید طرف مقابل چه فکری میکنه، به خودتون بودن، به بی ادا بودن، به راحت بودن و سخت نگرفتن عادت کنید
باور کنید دِلرُبا ترین ویژگیِ آدمیزاد همینه.زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
به بی آرایش بیرون رفتن
حالا آرایش لزوما ادا نیست
-
اولین سحری»
-
هنوزم دوست دارم از روزم برات تعریف کنم
-
Hugin.h در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Miss.Joker
خداروشکر
به به دانشجو شدی ؟
سلامتی . سرکار میرم و دردسراشاره، مگه نگفته بودم؟
عه به سلامتی، موفق باشی
-
این پست پاک شده!
-
با یه چاقو توی کتفم
می‌گذرونم زندگی رو -
وقتی همه‌چی گذشته، اهمیتی نداره
کی واسه‌ت کلاه می‌بافه، کی کلاتو برمی‌داره! -
مثه فیلمای قدیمی، همه‌چی سیاه سفیده
حتی رویاهای شخصی، حتی خوابای ندیده -
من اصن یادم نمیاد از کی این چاقو رو خوردم
یا کجای این اتوبان توی یه سانحه مردم -
اهمیتی نداره، قسمت این بوده تو تقدیر
تو خیالم مه نشسته، برفکی میشن تصاویر -
مثه فیلمای قدیمی، همه‌چی سیاه سفیده
حتی رویاهای شخصی، حتی خوابای ندیده -
یه حس... یه حس میگه بمون
