هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
خواهرزادهاش با ذوق و هیجان گفته بود منو ببرید پیش دوست مامانم
اومدن
من روم نشد جلو جمع بچه رو تحویل بگیرم🥲( داشتن نگام میکردن منم حس غریبگی داشتم)
مامانم گفت فاطمه جان،زهرا دوست داره ولی روش نمیشه بیاد پیشت
من:
(بچه رو اون موقع خیلی دوست نداشتمولی خب چون بچه بود بهش خوراکی داده بودم🥲)
و الان که خیلی وقته ندیدمش دلم براش تنگ شده...( :
ولی دیگه هیچ وقت نمیتونم باهاشون راحت و صمیمی ارتباط بگیرم... -
We're only getting older babِ
عزیزم ما فقط بزرگتر میشیم
And I've been thinking about it lately
و این اواخر بهش فکر کردم
Does it ever drive you crazy
تا حالا دیوونت کرده
Just how fast the night changes?
که چقدر سریع شب عوض میشه؟
Everything that you've ever dreamed of
همه چیزهایی که توی رویاهات داشتی
Disappearing when you wake up
وقتی بیدار میشی ناپدید میشه
But there's nothing to be afraid of
ولی هیچ چیز نیست که ازش بترسی
Even when the night changes
حتی وقتی شب عوض میشه
It will never change me and you
هیچ وقت من و تو رو عوض نمیکنه -
انقدر دلم پره که نمیدونم چیکار کنم:)
-
f.nalist سلام ممنون که ترینها ازم یاد کردی
فقط یادت رفت بنویسی «نُقَط ترین»
️
اون دایره قسمت نقطه تسلیم هم فقط صرفا برای اینکه نقطه داشت گذاشتی نه؟!
تو هم فرشاد دوستترین هستینقطه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
f.nalist سلام ممنون که ترینها ازم یاد کردی
سلام خواهش میکنم
فقط یادت رفت بنویسی «نُقَط ترین»
️
ای بابا راس میگی
اون دایره قسمت نقطه تسلیم هم فقط صرفا برای اینکه نقطه داشت گذاشتی نه؟!
دقیقا دقیقا
تو هم فرشاد دوستترین هستی
بله همینطوره ایشون نقش مهمی در زندگی من داشتند