هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
یار مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
-
هعییی
-
قشنگ گیج شدم
-
لجبازی ۱۰/۱۰
-
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
️
-
کار
مشخص
زمان کافی
اما
من
نو تمایل به انجام هیچ کدام
-
مسئله اینه که شاید آدمایی وجود داشته باشن که بتونی باهاشون حرف بزنی (که بهشون بگیم گروه دو). ولی قبل حضور همین گروه دو، یه سری دیگه حضور داشتن (که بهشون بگیم گروه یک)... که هنوزم هستن... تو با اونا حرف میزدی و حالا دیگه حرف نمیزنی!
برای من اینطوره که انگار گروه یک دِین به گردنم دارن و حرف زدن باهاشون اولویت داره. پس ترجیح میدم برای حرف زدن برم سراغ گروه یک. پس با گروه دو حرف نمیزنم. با گروه یک هم که گفتم... حرف نمیزنم اونطور دیگه! پس دیگه کلا با هیشکی حرف نمیزنم.
یه چرخهٔ مشخص واضح همینقدر مسخره.
درواقع تا زمانی که گروه یک توی زندگیم حاضر باشن، حرف زدن با بقیه کلا غیرممکن میشه. هست تا نباشن، اونوقت شاید فرقی کرد! -
درواقع اوضاع اینطوره که شاید تو دورت شلوغ باشه. ولی چون یک سری افراد رو که قدیمیترن و بهشون دلبستگی داشتی رو کنار خودت نداری، احساس تنهایی میکنی!
انگار که احساسات قدیمیتر، اولویت بیشتری دارن. حتی توی ذهنت... -
ناراحتم.
-
تهوع
-
از این حسای مزخرف بهم نده.
-
lO_Ol
ژان پل سارتر