هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Maaahdieh]

ولیییی هیچ‌کس از خونواده و فامیل نباید بفهمه
نمیخوام کنکور سراسری دوباره تکرار شه
هی بهم بگن تو نمیتونی، تو کندذهنی کنکورت چیه این وسط، تو استرسی هستی نمیتوتی خودتو کنترل کنی و این چرت و چرتا

[Aqua]

@Maaaah کلا راجب هیچ کدوم از پلن و برنامه هات نباید با کسی صحبت کنی
بی سر وصدا

[M.Shajarian]

ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده....

[Maaahdieh]

بعدم که بگم چرا اذیتم میکردین بگن بخدا بخاطر خودت بود، اینجوری میگفتیم بیشتر درس بخونی

[Maaahdieh]

حالا اینا هیچی
چند هفته مونده به کنکورت مادربزرگت زنگ بزنه بگه خواب دیدم قبول نشدی و گریه میکردی
من اون چند هفته کارم شده بود گریه :///

[Maaahdieh]

Aqua دقیقا

[Maaahdieh]

حالام حاضرم این ۳ سال و خورده‌ای از همه‌چیم بزنم پول جمع کنم ولی به هیچ‌کس نگم دارم چیکار میکنم

[Maaahdieh]

نمیدونم اون چه کندذهنی بود که الان ندارمش دیگه

[Maaahdieh]

حالا درسای الانمم آسون تر از کنکور نیست والا
چرا نمره‌هام خوب شد؟
من ساده رو بگو باور کرده بودم خنگم

[Maaahdieh]

حتی الانم که میگن بابا برای فلان آزمون یک سال کافیه، میگم نههه آخه من دیر یاد میگیرم زودم فراموش مبکنم. شده ملکه ذهنم قشنگ باور کردمش

[Maaahdieh]

بیخیال حالا، مرور‌ خاطره‌های بد چه سودی داره

[زهرا بنده خدا 2]

کم آوردم...
از خدا ناامید نیستم...
اما اگه بشه خدا یه کم به برنامه هاش سرعت بده خیلی خوب میشه...
ازآدما و حرفاشون خسته شدم...
گفت مگه برا آدما زندگی میکنید؟
گفتم نه...واقعا هم نه...اما اینقدر دیگه آزار دهنده هستن...
خیلی خوشحالم که خدا هست و از دلم خبر داره...
وقتی مامانم جلوم میگه خدایا به دل این جوونا نگاه نکن...کمکشون کن...
انگار ته دل ماها چی بوده و هست...( :
سکوت کردم...اصلا ته دل چیزی باشه میشه همین سکوتِ ظاهر...
بگذریم...
فک میکنم به اتفاقاتی که این مدت سرم اومده...
یعنی سرمون اومده...
قلبمون بد شکسته...
الان آرومما...
خیلییی آروم...
الحمدالله...
اما نیاز دارم به اینکه رهام کنن...
اجازه بدن جوری که فک میکنم درسته زندگی کنم...
زندگی میکنم...
اما نه اونجوری که میخوام...
ان شاءالله که بشه و بتونم از پسِ همه چی بربیام...
اگه تا اینجا رو خوندین
برام دعا کنید که خیلی محتاجم...

[Hhh Hh]

خدایا شکرت=)))

[زهرا بنده خدا 2]

دوست داشتم امشب برم حسینیه
اما مامانا کنارم زار میزدن و حالم بد میشد...
خدا شاهده که نمیتونم تو چشای مادرش نگاه کنم...
دفعه‌ی قبل هنوز کمی امیدوار بود و اون شکلی بود...
و اون دفعه فقط من فهمیدم حالشو...
الان که...
مامانمم فهمیده و میگه...
کاش نبینمشون...
#تودلی

[آیس کارامل ماکیاتو]

دوستم اومد خونمون بمونه شب
و بدون اجازه من رفت از تو کمدم لباس برداشت

[آیس کارامل ماکیاتو]

@هویججج
واییییییییییی خیلی بدم میاد

[آیس کارامل ماکیاتو]

زنیکه به خودم میگفتی بهت میدادم

[آیس کارامل ماکیاتو]

حریم شخصیییی عهههههه

[آیس کارامل ماکیاتو]

@هویججج
جوری که کارما زد تو کمرم

[آیس کارامل ماکیاتو]

🥸واقعا عصبیم