هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
تنهایی داره گلومو فشار میده
حتی رفیقم ک همیشه بود از وقتی برگشته دانشگاه از 2 آن نشده تا الان
همه دنبال زندگی خودشونن
من نتونستم زندگیمو درست کنم من موندم -
قبنا میگفتن هر چیزیو وقتی دلت میخاد بهش برسی میگفتم مهم رسیدنه دیگه چ فرقی داره
الان با تموم وجودم درکش میکنم این جمله رو
عطش رسیدن به هدفم هنوز هست ولی چیزای دیگه ذره ی برام مث قبل نیستن انگار بزرگ شدم
قبلنا دلم میرفت برای ی کافه رفتن با دوستم
الان هر روز عکس میفرسته ک فلان جاست با هم اتاقیاش یا خیلی چیزای دیگه
همشون برام مسخره شدن چون هیچ کدومو وقتیکه میخاستم تجربه نکردم
انگار بریدم@د-ژ-م
منم به هدفم که فک میکنم قند تو دلم آب میشه 🫠
خدا کنه که بشه
این ۳ سال رو با تمام وجودم براش میجنگم -
حق من از همشون بیشتر رفتن از اینجا بود
در نهایت همه رفتن ولی من نه
حس ی سربازیو دارم سانت به سانت تنش گوله و ترکشه ولی هر جوریه داره ادامه میده حتی با سرعت کم حتی با ناامیدی
دارم سینه خیز میرم
شایدم دارم درجا میزنم -
@Homayoun
زیاد غم انگیزه
زندگیم چندین ساله رو دور تکراره
روحم ی پیرزن خسته شده با کوچیک ترین چیز میزنه زیر گریه
بدتر از همه اینه روحت درحال گریه س ولی با لبات میخندی -
قبنا میگفتن هر چیزیو وقتی دلت میخاد بهش برسی میگفتم مهم رسیدنه دیگه چ فرقی داره
الان با تموم وجودم درکش میکنم این جمله رو
عطش رسیدن به هدفم هنوز هست ولی چیزای دیگه ذره ی برام مث قبل نیستن انگار بزرگ شدم
قبلنا دلم میرفت برای ی کافه رفتن با دوستم
الان هر روز عکس میفرسته ک فلان جاست با هم اتاقیاش یا خیلی چیزای دیگه
همشون برام مسخره شدن چون هیچ کدومو وقتیکه میخاستم تجربه نکردم
انگار بریدم -
modules:composer.user-said-in, @Homayoun, هرچی تودلته بریز بیرون۶
تموم شدن بعد 5-6 سال ...
اون لحظه قبولی
خیلی میتونه لحظه قشنگی باشهقطعا....وقتی به اشک خوشحالی مامانم فک میکنم بهتر ادامه میدم
-
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی اش هر شب به من سر میزند. -
تابع f در تمام طول دامنه اش مشتق پذیر است در صورتی که یهو این تو ذهنم پلی میشه : الستون و بلستون یک زن کردی بستون اسمشو بزار انقذی حالا دور کلاش قرمزی
-
اخه این از کجا اومد یهو وسط ریاضی
-
خیلی بده همه پسر دایی و پسر عمو هام دانشگاه تهران و بهشتی قبول شدن و من .... برام مهم نیست ولی غم مادر و پدرم...توقع شون و ...
اره
خب بریم درس بعدی -
تابع f در تمام طول دامنه اش مشتق پذیر است در صورتی که یهو این تو ذهنم پلی میشه : الستون و بلستون یک زن کردی بستون اسمشو بزار انقذی حالا دور کلاش قرمزی
Gharibe Gomnam
گاهی وسط این دنیای سخت دلم یاد بچگی میکنه یاد بازی هام یا دغدغه های کودکانه
گاهی دلم میخواد که ای کاش تصور بچگیم از دنیا و زندگی خراب نشده بود ...
گاهی دلم تنگ میشه برای دل ساده بودن بچگیم ... -
Gharibe Gomnam
گاهی وسط این دنیای سخت دلم یاد بچگی میکنه یاد بازی هام یا دغدغه های کودکانه
گاهی دلم میخواد که ای کاش تصور بچگیم از دنیا و زندگی خراب نشده بود ...
گاهی دلم تنگ میشه برای دل ساده بودن بچگیم ...@Alireza-Bagheri-0
چند روز پیش تو حیاط بودم
گفتم خدایا
اگه منو برگردونی به عالم قبل تولد و بهم اجازه بدی که خودم انتخاب کنم به عنوان چه موجودی پا به جهان بزارم تصمیم میخوام به عنوان کلاغ به دنیا بیام
از هر جهت خوبه واقعا -
@د-ژ-م
من هم به این چرخه معیوب مبتلام ...
و درد می کشم از اینکه خودم مسبب حال بدم بودم...
از خاطراتم...
دارن کهنه میشن ...
و همه دوستام رفتن و چند ترم از دانشگاهشون گذشته و من همچنان سوار بر اسب پیر ابتکار و خواستنم
هیچ خودباوری ندارم درونم
و درناک تر از اون
اطرافیان که ازم انتظار داشتن ممکنه بعد چند سال از دایره انسان های توانای زندگیشون خارج شده باشم.... -
دینی سلامت عربی
ترکیب وحشی برنامه از ۱۲ به بعد -
@Alireza-Bagheri-0
چند روز پیش تو حیاط بودم
گفتم خدایا
اگه منو برگردونی به عالم قبل تولد و بهم اجازه بدی که خودم انتخاب کنم به عنوان چه موجودی پا به جهان بزارم تصمیم میخوام به عنوان کلاغ به دنیا بیام
از هر جهت خوبه واقعاGharibe Gomnam
بعضی وقتا دلم میخواد ای کاش کوه بودم یا درخت بودم که مسئولیت چنین بار سنگینی رو نداشتم که سختی دنیا بهم فشار نمیاورد انقدر
اما دوباره طمع خلیق ی خدا شدن میفته تو سرم که حیفه انسان نباشم و این فرصت رو از دست بدم -
من خودم هنوز یه پشت کنکوریم ولی چند روز پیش یه نفر یه حرفی بهم زد که خیلی خوب بود ایشون خودشون مکانیک شریف خوندن و المپیادی بودن و چند دوره هم المپیاد دانشجویی طلا اوردن
و خب داشتم باهاشون صحبت میکردم و خب از شرایطم گفتم
بهم گفتن که تو داری برای اتفاقی که هنوز نیفتاده از الان میشینی غصه میخوری همش میگی اگه نشه اگه نشه ؛ بعد یه مثال زد برام از یه فیلم خارجی که یه خانومی بود بچه اشو میکشن و دادگاه برگزار میشه و اونم دادگاه های فاسد شوروی اون موقع بعد این خانم وقتی وارد جایگاه میشه اسلحه رو بر میداره و با قاطعیت تمام چندتا شلیک به قاتل میکنه
و بهم گفت که مصمم بودن تو چهره این ادم بیداد میکنه تو ذره ای شک و ترس تو چهره اش می.بینی؟ داستان دقیقا همینه
وقتی همش میگی نشه نشه وقتی خودتو لایق فلان رتبه و فلان رشته نمیدونی وقتی همش میگی اگه نشه اگه نشه چطور میخوای موفق بشی؟
گفت اگه تلاش نمیکنی چون میترسی شکست بخوری پس بزار شکست بخوری به درک بزار نشه ولی لااقل بزار این شکسته پشتش یه تلاشی یه زحمتی چیزی باشه
بهم گفت ببین تو ادمای دور و بر خودتو میبینی بعدا وقتی میری یه دانشگاه مثل شریف مثل تهران میبینی ادمایی هستن که چقدر زیاد میخوان از زندگیشون کم نمیخوان میبینی خودشونو لایق چه چیزایی میدونن چقدر سقف آرزوهاشون بلنده و چقدر براشون تلاش میکنن
و در نهایت اینم گفت که
کسی میتونه از پس مشکلات و سختی های اون دانشگاه های خوب و رشته های خوب بربیاد که اینجا سختی کشیده باشه اینجا آب دیده باشه
بعد شما دارید فقط متن منو میخونید اما این ادم با ۳۵ ۳۶ سال سن با چناااان شور و اشتیاقی حرف میزد که اشتیاق تو وجود این ادم منم به شوق اورد و حالمو خوب کرد -
با چنان اشتیاقی از اون فیلم حرف میزد
این ادم انگار هنوز به نوجوون با پر از ارزو و رویا بود
واقعا منم دلم میخواد بعد ۳۵ ۳۶ سال زندگی همچنان اینجوری باشم