هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
شبش هم با پدرم راجع به موضوعی صحبت کردم و گفتم بابا من از دستت خیلی ناراحتم
و موضوعو بهش گفتم
فرداش پدرم گفت ریحانه فرض کن کنکور رقیبته
کشتی گیرا رو دیدی؟ فرض کن سوالاش یه بار خاکت کردن دوبار خاکت کردن بار اخر تو باید بری خاکش کنی فتیله پیچش کنی
خیلی جدی هم اینارو گفت
بعد گفت اگه همچین طرز فکری داشته باشی استرس نمیگیری نمیترسی
برو جیگر سوالو در بیار -
@د-ژ-م
بسوز ای دل اگر تو سوختستیدرونت آتشی افروختستی
بسوز ای دل همه راز نهانی
که خود گفتی و هم خود میندانی
بسوز ای دل که همدردی ندیدی
در این ره همچو خود فردی ندیدی
بسوز ای دل که ماندستی تو غمناک
در این ماتم سرای کرهٔ خاک
بسوز ای دل که دید یار دیدی
در اینجا غصهٔ بسیار دیدی
بسوز ای دل که مردان چون چراغی
تمامت سوختند اندر فراقی
در این باد هوس تا چند باشی
از آن مانده چنین در بند باشی
بسوز این پرده اندر آتش عشق
که تا گردد حقیقت سرکش عشق
بسوز این پرده ای غافل بمانده
چو بیکاران تو بیحاصل بمانده
@Alireza-Bagheri-0
شب بیداری ها
و بیداری ها
و بیدارها
با دل شکسته
و تکرار شب های
تکرارها
تکرارها -
شبش هم با پدرم راجع به موضوعی صحبت کردم و گفتم بابا من از دستت خیلی ناراحتم
و موضوعو بهش گفتم
فرداش پدرم گفت ریحانه فرض کن کنکور رقیبته
کشتی گیرا رو دیدی؟ فرض کن سوالاش یه بار خاکت کردن دوبار خاکت کردن بار اخر تو باید بری خاکش کنی فتیله پیچش کنی
خیلی جدی هم اینارو گفت
بعد گفت اگه همچین طرز فکری داشته باشی استرس نمیگیری نمیترسی
برو جیگر سوالو در بیارGharibe Gomnam
حیفه آدم همچین پدری داشته باشه و قدر ندونه و استفاده نکنه -
الان تو این زمان یکی از بزرگترین ترسام اینه که این غم، اضطراب، تشویش، نگرانی، ترس، اعتماد به نفس نداشتن و همه فشاری که روی روح و روانمه که من رو از هدفم دور می کنه باعث میشه حتی فکر کنم بیشتر از اون چیزی که هست ازش دور شدم، تبدیل بشن به نا امیدی...
Anzw 18
ایناز چرا این جمله درسته؟
اووسیت ثانویه و اولین جسم قطبی کروموزم مضاعف دارن
مگه ثانویه تک کروماتیدی نبود؟ -
Anzw 18
نزدیکیم پس 3 ساعت فاصله داریم -
Anzw 18
فدات اشکالی نداره -
Anzw 18
ایناز چرا این جمله درسته؟
اووسیت ثانویه و اولین جسم قطبی کروموزم مضاعف دارن
مگه ثانویه تک کروماتیدی نبود؟ -
Anzw 18
فدات اشکالی نداره -
@Alireza-Bagheri-0
شب بیداری ها
و بیداری ها
و بیدارها
با دل شکسته
و تکرار شب های
تکرارها
تکرارها@د-ژ-م بر روی دست ماندن این بارها بس است
غیر از تو رو زدن به خریدارها بس استدر لطف تو تحمل آه فقیر نیست
فیاض را صدای گرفتار ها بس استاین نفس مانع است ، خودت برطرف نما
بین من و تو چیدن دیوارها بس استمن بندگی ز ترس جهنم نمی کنم
بنده شدن بخاطر اجبارها بس است !خیلی گناه می کنم و توبه می کنم
دیگر بس است اینهمه تکرارها بس استاین بار را بخر که دگر راحتم کنی
بیهوده رفتن سر بازارها بس استتو سفره را برای همه پهن می کنی
در مهربانی تو همین کارها بس استما را بهشت هم نبر ، اما قبول کن
لبخند تو برای گنه کارها بس استآری فقط حسین مرا رد نمی کند
از این به بعد رفتن دربارها بس است -
@د-ژ-م بر روی دست ماندن این بارها بس است
غیر از تو رو زدن به خریدارها بس استدر لطف تو تحمل آه فقیر نیست
فیاض را صدای گرفتار ها بس استاین نفس مانع است ، خودت برطرف نما
بین من و تو چیدن دیوارها بس استمن بندگی ز ترس جهنم نمی کنم
بنده شدن بخاطر اجبارها بس است !خیلی گناه می کنم و توبه می کنم
دیگر بس است اینهمه تکرارها بس استاین بار را بخر که دگر راحتم کنی
بیهوده رفتن سر بازارها بس استتو سفره را برای همه پهن می کنی
در مهربانی تو همین کارها بس استما را بهشت هم نبر ، اما قبول کن
لبخند تو برای گنه کارها بس استآری فقط حسین مرا رد نمی کند
از این به بعد رفتن دربارها بس است -
@د-ژ-م
نه دو کروماتیدی بود و یک مجموعه گروموزومی داشت
وقتی میوز۲ رو انجام می ده و تخمک ایجاد می کنه می شه تک کروماتیدیAnzw 18
یعنی جمله اووسیتی که پوشش هسته را در دور کروموزم های تک کروماتیدی میسازد اوویست ثانویه است درسته؟ -
@Alireza-Bagheri-0
بعد مرگم شعر هایم را بخوان تا بشنوی
سرگذشتم تلخ تر از درگذشتم بوده است.. -
Anzw 18
یعنی جمله اووسیتی که پوشش هسته را در دور کروموزم های تک کروماتیدی میسازد اوویست ثانویه است درسته؟ -
الان تو این زمان یکی از بزرگترین ترسام اینه که این غم، اضطراب، تشویش، نگرانی، ترس، اعتماد به نفس نداشتن و همه فشاری که روی روح و روانمه که من رو از هدفم دور می کنه باعث میشه حتی فکر کنم بیشتر از اون چیزی که هست ازش دور شدم، تبدیل بشن به نا امیدی...
-
Anzw 18
مرسی گلی -
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره کودکی گریان
تکان تکان می خورد
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت -
Gharibe Gomnam
حیفه آدم همچین پدری داشته باشه و قدر ندونه و استفاده نکنه@Alireza-Bagheri-0
منو پدر مادرم یک دوره طولانی ای به دلایل ناگفتنی ای فاصله گرفتیم نمیتونستیم دو کلمه حرف بزنیم
اما دوباره تو همون لحظه ها خدا یه ادمی رو گذاشت سر زندگیم که فهمیدم اگه من پا پیش نزارم و این وضعیت داغونو درست نکنم هیچکس دلش برام نمیسوزه هیچ کس کمکم نمیکنه تهشم فقط خودم اسیب میبینم فهمیدم برای ایندهای بهتر باید با گذشته کنار بیام باید بپذیریمش و مهمتراز همه خانوادمو همونطور که بودن بپذیرم
و اینطور شد که روابط ما بهتر شد
من اوایل نمیتونستم دو کلمه باهاشون حرف بزنم اصلا نمیدونستم چی بگم ولی خب از گذشته جدا شدم و الان اینجوری شدیم
شاید قبلا روزای خوبی نداشتیم
اما خب که چی؟
باید تا ابدی اینجوری میموند؟
هنوزم گاهی دعوا میگیریمولی من دقیقا به نقطه ای از زندگیم رسیدم که فهمیدم اونجایی که تو زندگی کارد به استخونت میرسه و همه دوستات ولت میکنن خانوادت کنارتن