|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@Homayoun در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ایا سر کرده از جانم! تو را خانه کجا باشد؟
الا ای ماه تابانم! تو را خانه کجا باشد؟
الا ای قادر قاهر! ز تن پنهان به دل ظاهر
زهی پیدای پنهانم تو را خانه کجا باشد؟
تو گویی خانهٔ خاقان بود دل‌های مشتاقان
مرا دل نیست ای جانم! تو را خانه کجا باشد؟پوزش اگر باب میل نبود
داشتم ادامه میدادم که مامانم جارو رو روشن کرد
@Homayoun
صدای خودتونه؟؟
خیلی خوب بود -
دیگه دست خط دکتریه
همینه که هست
-
منو فانتا کف بیابون ها نشستم رو زمین
اهنگ غم گین که بلکم بیشتر گریه کنم حالم خوب شه.
هعی
تو اسنپ چشمام می بستم میشد پر اشک
خوب شد هم اتاقیم نفهمیدjahad_121
وای چیشدی جهاد جونم؟ -
Gharibe Gomnam
الان منظورت منم بی تربیت؟
@هویججج
نه بابا -
منو فانتا کف بیابون ها نشستم رو زمین
اهنگ غم گین که بلکم بیشتر گریه کنم حالم خوب شه.
هعی
تو اسنپ چشمام می بستم میشد پر اشک
خوب شد هم اتاقیم نفهمید -
منو فانتا کف بیابون ها نشستم رو زمین
اهنگ غم گین که بلکم بیشتر گریه کنم حالم خوب شه.
هعی
تو اسنپ چشمام می بستم میشد پر اشک
خوب شد هم اتاقیم نفهمید -
jahad_121
وای چیشدی جهاد جونم؟@هویججج نمی دونم فقط فکر کنم از سختی ها زندگی و محیط اطراف م (دانشگاه)
غم زیادی جمع شده
حالم و بد مرده فقط سعی دارم گریه کنم تا اروم شم یا بهتر شه
چون می دونی اگر گریه نکنم این بغضا رو دیگه نمی نتونستم تحمل کنم گلو م حس خفگی می گرفت دیگه
️
🩵786
-
صدبار بچه تر که بودیم داستان اسباب بازی هارو دیدیم
یکش دوش سه اش چهارش
الان فهمیدیم
به سوی بی نهایت و فراتر از آن یعنی چی -
@هویججج نمی دونم فقط فکر کنم از سختی ها زندگی و محیط اطراف م (دانشگاه)
غم زیادی جمع شده
حالم و بد مرده فقط سعی دارم گریه کنم تا اروم شم یا بهتر شه
چون می دونی اگر گریه نکنم این بغضا رو دیگه نمی نتونستم تحمل کنم گلو م حس خفگی می گرفت دیگه️
🩵 -
jahad_121
تو وسط بیابون چیکار میکنیGharibe Gomnam کلا دانشگاه هامون بیابونیه
نهایت طبعیت ش درخت کاج و سرو یکم چمن یک حاهایش اینم انقدر ابشون می دن که اینا زنده بمونن
منم الان روی زمین خوابگاه نشستم -
-
Gharibe Gomnam کلا دانشگاه هامون بیابونیه
نهایت طبعیت ش درخت کاج و سرو یکم چمن یک حاهایش اینم انقدر ابشون می دن که اینا زنده بمونن
منم الان روی زمین خوابگاه نشستمjahad_121
عجب
کرمان فکرکنم بیشتر کویریه
من یه دیالوگ دیده بودم نوشته بود تو ایران می‌گن بریم ببینیم زمین کجا سگ پر نمیزنه همونجا دانشگاه بزنیم
ولی فکرکنم چون خود کرمانم کویریه
رقیه میگفت با کویر لوت یه همچین چیزی خیلی فاصله ای ندارن
حالا میخوای گریه کنی بیشتر گریه کن پیاز هم گزینه خوبیه اگر دم دست نداری از نوشابه فانتا استفاده کن -
منو فانتا کف بیابون ها نشستم رو زمین
اهنگ غم گین که بلکم بیشتر گریه کنم حالم خوب شه.
هعی
تو اسنپ چشمام می بستم میشد پر اشک
خوب شد هم اتاقیم نفهمید -
دُژَم
من خیلی بد خط هم نیستم ولی پدرم انتظار دارن مثل خودشون نستعلیق بنویسم
من از اونام که تا سوال سوم خوش می‌نویسم بعد دستم درد میگیره رفته رفته خطم بد و بدتر میشهGharibe Gomnam
من کلن از همون اول شکسته و دری وری مینوشتم -
jahad_121
ولی پیتزایی ساندویچی کبابی چیزی در دل بیابون خیلی بهتر بودااا
من چند روز پیش ازمون جامع زدم بدم زدم رفتم جلو پنجره وایسادم سالاد رو گرفتم یه جور با چنگال میزدم داخلش انگار داشتم با خنجر میزدم رو قلبم یا میزدم تو دل کنکور
لااقل با گریه یه چیزی بخور خیلی بهتره من امتحان کردم -
Gharibe Gomnam هیچی
هعی حجم کار ها زیاد سنگینه
بعد محیطش اصلا انگار بی روحه
دیگه بیابونیه
زمستون هاش سرد سرده
افتاب تابستون ش خیلی سوزان
دیگه
آدام ها با اخلاق ها و فرهنگ ها زمین تا اسمون متفاوت فاقد رعایت ادب دنبال چیزای پوچ دیگه چی بگم محیط ناسالم دیگه خودت بدون
حالا اینا به کنار
خودم دارم دق می کنم🥺
یعنی فقط اینطوریه که صبح می رم شب میام از کلاس بعد هعی امتحان هی کلاس کوییز گزارش
دیگه توانی برام نمی مونه
بعد تنوعی نداره
نمی دونم شاید زایدی دارم به خودم سخت می گیریم ولی چیزی نبود که می خواستم شاید باید صبر کنم تا ترم ها بعدولی می دونم تو این چند سال با این شهر نمی تونم کنار بیام
وای نمی دونم اون همکلاسیام که از شمال اومدن چطور تحمل می کنند786
-
Gharibe Gomnam هیچی
هعی حجم کار ها زیاد سنگینه
بعد محیطش اصلا انگار بی روحه
دیگه بیابونیه
زمستون هاش سرد سرده
افتاب تابستون ش خیلی سوزان
دیگه
آدام ها با اخلاق ها و فرهنگ ها زمین تا اسمون متفاوت فاقد رعایت ادب دنبال چیزای پوچ دیگه چی بگم محیط ناسالم دیگه خودت بدون
حالا اینا به کنار
خودم دارم دق می کنم🥺
یعنی فقط اینطوریه که صبح می رم شب میام از کلاس بعد هعی امتحان هی کلاس کوییز گزارش
دیگه توانی برام نمی مونه
بعد تنوعی نداره
نمی دونم شاید زایدی دارم به خودم سخت می گیریم ولی چیزی نبود که می خواستم شاید باید صبر کنم تا ترم ها بعدولی می دونم تو این چند سال با این شهر نمی تونم کنار بیام
وای نمی دونم اون همکلاسیام که از شمال اومدن چطور تحمل می کنند -
jahad_121
وای فاطمه تو این فیلمای خارجی نشون میدن طرف شکست میخوره میره یه گوشه نوشیدنی الکلی میخوره هی میخوره هی میخوره
تو الان باید موقع این غم به جای نوشابه چایس میبردی
چون چایی نوشیدنی ای که ما در هرشرایطی میخوریم
البته صرف شوخی گفتم
تو گریه اتو بکن
