هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دیشب خانمه گریه میکرد نگران حال مامانش بود
با این حال باز با گریه میگفت میدونم حالش خوب میشه.
و با گریش گریم گرفته بود چشمام پر شد
پسرش که اومد جابجاش کنن قیافش سراسر غم بود
فقط آرزو کردم اون لحظه که ای کاش دوباره بخندن و خوشحال باشن
آخرشم مامانشو از بخش جراحی داخلی زنان منتقل کردن آی سی یو
امیدوارم حالش بهتر شده باشه.. -
Blue28 یه سلطان هیچوقت تسلیم نمیشه
کجاست اون نقوی قوی
ببین تو فامیلتم کلمه قوی رو داری
فقط دیگه اون «نون» رو نون نفی درنظر نگیرRamos9248
نَه قوی
بخدا دارم تلاش میکنم -
ari_14
ببخشید رو تودلیت ریپلی میزنما ولی شاعر میگه:
دیدمت نگاهت عاشقانه بود
از گذشته ها برام نشانه بود
شعر غمگین سلام تو برام
قصهی کهنهی یک ترانه بود
سلامتو شنیدم، نگاه عشقو دیدم
اما دلم نلرزید انگار تو رو ندیدم
سلامتو شنیدم، نگاه عشقو دیدم
اما دلم نلرزید انگار تو رو ندیدمRamos9248 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14
ببخشید رو تودلیت ریپلی میزنما ولی شاعر میگه:
دیدمت نگاهت عاشقانه بود
از گذشته ها برام نشانه بود
شعر غمگین سلام تو برام
قصهی کهنهی یک ترانه بود
سلامتو شنیدم، نگاه عشقو دیدم
اما دلم نلرزید انگار تو رو ندیدم
سلامتو شنیدم، نگاه عشقو دیدم
اما دلم نلرزید انگار تو رو ندیدمنه بابا راحت باش
:)))) -
۳ساعت خوابیدم...
نیاز داشتم بهش...
از دیروز سردرد بودم... -
دوستمم رفت کرمان...
چیزی نگفت...
گفت شاید بریم استانی که اون بچه دانشجوعه...
چمدونشم برد🥲
دلم گرفت... -
دیشب مامانم زنگ زد
رد تماس دادم🥲(درگیر زنگ زدن به اورژانس بودیم و نباید گوشیم مشغول میبود)
گفتم باهاتون تماس میگیرم
اما این فرآیندا تا ۱۱ونیم۱۲فک کنم،طول کشید
اون موقعم که خواب بودن
امروزم تا ظهر کلاس بودم و نمیشد تو دانشگاه حرف زد
اومدمم خوابگاه
از خستگی و سردرد خوابیدم تا ۵
این بچه بره کارآموزی زنگ بزنم یه کم باهاشون حرف بزنم... -
استادمون گفته بچه ها بیان جزوه هامو بگیرن تدریس کنن نمره میدم
خب برادر من ما نمیخوایم بچه ها بیان تدریس کنن
ما میایم سر کلاس که یه چیزی یاد بگیریم نه اینکه یکی بیاد برامون روخونی کنه و نه خودش بفهمه چی میگه نه ما! -
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست.
-
تو زیر من جایی نداری.
(مکالمه رادیکال و عدد منفی) -
امروز ابن بچه دبسرتاینا اومده بودن دانشگاه مون
منم ساعت 10 باید با اتوبوس میفرستم خوابگاه دوستم
ساعت 9:50 بود
دورم رو گرفته بودن که وااااایی چقدر خوشگلی چقدر کوچولویی
اینجوری بودم بچه برو خونه تون الان برات آمپول میزنم
من کوچولوم؟
بعددددد گیر داده بودن که چه مژه های خوشگلی
بهشون گفتم مال خودم نیست کاشتم🥲
خلاصه اینکه خوش گذشت
بانمک بودن🥲