هرچی تودلته بریز بیرون۶

[بابونــــه]

زهرا بنده خدا 2 ‌‌‌‌‌‌

[Anzw 18]

زهرا بنده خدا 2
بلی

[ماهلین سایتتون]

بابونــــه
خیلی تنبلم
ولی ترجیحم اینه ورزش کنم ولی ررژیم نگیرم
ولی میدونم تنها چاره م رژیمو فستینگه

[زهرا بنده خدا 2]

Anzw 18
همه بغلی هستن سخت نگیرید

[بابونــــه]

@د-ژ-م ورزش کنی رژیم بگیری دو برابر بیشتر از قبل میخوری

[زهرا بنده خدا 2]

بابونــــه
دوطرفه است

[ماهلین سایتتون]

زهرا بنده خدا 2
من باید بغلت کنم احتمال زیاد تو بغلم گم میشی

[زهرا بنده خدا 2]

@د-ژ-م
نه دست دارم استفاده میکنم

[Anzw 18]

زهرا بنده خدا 2

[ماهلین سایتتون]

زهرا بنده خدا 2
نه والاااا من اصلاا نیستم و این خیلی بده
برای ازدواج هم مشکله
من خودم پسر بودم همیشه دختر ریزه میزه میگرفتم خیلی خوبن

[Anzw 18]

mnnnn

[ماهلین سایتتون]

Anzw 18
قدش چقد بود؟
تو چ مدت تونس به چه وزنی برسه؟

[بابونــــه]

لاغر شدن غیر ممکن که نیست
ولی استادمون میگفت بعضی ها ژنتیکشونه
مثلا خانم نظام دوست با اینکه عمل کردن اما برگشته
نمیدونم چقدر درسته این حرف
ولی کار نشد نداره

[زهرا بنده خدا 2]

@د-ژ-م
برا ازدواج که سلیقه ایه به نظرم
همه مدل میپسندن
اما تا حدی حرفتونو قبول دارم(که به هم بخوره قد و اینا...)
اما خب اگه خودتون راضی نیستید
وزن رو میشه درست کرد
نگران نباشید

[ماهلین سایتتون]

بابونــــه
صدرصد حرفش درسته
من تو ژنم هس
ولی بعضیا میبینم چقد میخورن بازم یک گرم اضافه نمیکنن

[Anzw 18]

@د-ژ-م
قدشو نمی دونم ولی خیلی به چشم می اومد اضافه وزنش
بعد خودشم کلا درشت هیکل بود جدا از اون
والا نمی دونم دقیقا چقدر طول کشید... 1 سال یا بیشتر یا کمتر نمی دونم راستش توجه نکرده بودم به زمانش ولی به 64 رسید
البته الان دیگه چون چربیا رو سوزونده شروع کرده به عضله سازی و می گه باید یه کم ببرم بالا وزنمو

[ماهلین سایتتون]

Anzw 18 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

زمانش ولی به 64 رسید

یاخدا خودشو نصف کرده
باید تو گینس ثبت کنن
من از این جربرزه ها ندارم
تو اتاقم تردمیل دارم ولی عرضه ندارم ازش استفاده کنم خاک توسرم

[بابونــــه]

@د-ژ-م در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

بابونــــه
صدرصد حرفش درسته
من تو ژنم هس

مامان بابا هم همینطورن؟ یااضافه وزن تو بیشتره؟
اگه بیشتره پس میتونی تقریبا کم کنی

[Anzw 18]

@د-ژ-م در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

ولی بعضیا میبینم چقد میخورن بازم یک گرم اضافه نمیکنن

حرص می دن منو

[Masoumeh.sh]

یه پیرمرده هست توی سلف ما هروقت میریم اونجا انقد بامون مهربونه مثل پدربزرگاست🥲
امروز بعدازظهر سلف خلوت بود ما گفتیم بریم اونجا بشینیم بیرون آفتاب بود رفتیم چایی خوردیم و اسم فامیل بازی کردیم
هعی رد میشد خندش میگرفت از دست کارای ما
گفت مگه قهوه خونه اینجوری اومدین اینجا