هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ولی خوشحال شدم که ازم به عنوان دانشجو راضی بودن...
از حرکاتشون معلوم بود...
و خب این راضی بودنه
با وجود اون همه وقتی که برا من گذاشتن و با وجود سلام نکردنای گاه و بیگاه من
باعث شد شرمنده شم و سعی کنم آدم تر باشم...
البته که درک میکنن
حداقل این ترمم رو
و من یه دور قبل از این ماجرا آدم شده بودم
️
دیروزم واقعا جون نداشتم پاشم
اما خب سعی میکنم آدم تر باشم... -
وقتی میپرسم ارسالتون چه روزیه نگو در اسرع وقت
من میخوام بدونم چند روز دیگه بستم میرسه -
امروز تنها حرفی که بینمون رد و بدل شد
استاد رو به من: برا اینا(هم کلاسیام)دعا کن(به شوخی میگفتن و داشتن سر به سر اونا میذاشتن)
من خیلی آروم: کی برا خودم دعا کنه...
استاد: چی؟!
من: استاد میگم هیچ نیست برا خودم دعا کنه(حالم خوب نبود،با یه حالت کاملا حال بدی و دلی اینو گفتم و دست خودمم نبود این جمله
️)
استاد: این دیگه از اخلاص زیادته
من:

استاد: اینایی که میگن هیچ کس نیست برا خودم دعا کنه و ما خودمون از همه بدتریم و اینا
اینا دیگه واقعا اخلاصشون بالاست
از قبلم معلوم بود
اون موقع۹۹/۹درصد بود
الان با این حرفش شد ۹۹/۹۹
من:سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
دوست داشتم بگم کاش واقعا همین بود...
اما باز زبونم یاری نکرد
️ -
بچه ها رفتن
دور شم از اینجا یه کم حالم عوض شه... -
امروز تنها حرفی که بینمون رد و بدل شد
استاد رو به من: برا اینا(هم کلاسیام)دعا کن(به شوخی میگفتن و داشتن سر به سر اونا میذاشتن)
من خیلی آروم: کی برا خودم دعا کنه...
استاد: چی؟!
من: استاد میگم هیچ نیست برا خودم دعا کنه(حالم خوب نبود،با یه حالت کاملا حال بدی و دلی اینو گفتم و دست خودمم نبود این جمله
️)
استاد: این دیگه از اخلاص زیادته
من:

استاد: اینایی که میگن هیچ کس نیست برا خودم دعا کنه و ما خودمون از همه بدتریم و اینا
اینا دیگه واقعا اخلاصشون بالاست
از قبلم معلوم بود
اون موقع۹۹/۹درصد بود
الان با این حرفش شد ۹۹/۹۹
من:سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
دوست داشتم بگم کاش واقعا همین بود...
اما باز زبونم یاری نکرد
️ -
این پست پاک شده!
-
دوستمم نیست یه کم حرف بزنم باهاش...
-
بچه ها رفتن
دور شم از اینجا یه کم حالم عوض شه... -
تو این دانشگاه یک جا پیدا می کردم که کسی نباشه بتونم گریه کنم
و بیشتر از اون بتونم خوب گریه کنم یعنی بتونم اصلا گریه کنم درست
لامسب هرچی غم و فشار و درد جمع میشه
اومدم ته کتابخونه سرم گذاشتم رو میز یکم گریه کردمبعد همین چند دقیقه قبل یکی از هم کلاسیا ریاضی اومد ازم سوال ریاضی کرد
گوشیم باز کردم یکی سوال شیمی کرده بود جواب دادمهعییی
عجب
من خفه دارم می شم اینجا و بین فقط درس درس درس درس
غم تو چشمام و کسی متوجه نشه فقط
خوبه عینکه هست
هعیییی
دلم نمیاد زنگ بزنم خانواده مو هم ناراحت کنم
هیچ کی هم ندارم باهاش حرف بزنم
گریه کنم.
و هی نخواد توجیه کنه این همه درد کشیدنمو نخواد بگه تصمیم خودته زندگی خودته
درکم کنه
بهم حق بده بفهمه میگم دارم تو غم خفه می شم یعنی چیاین در لحظه جمع شدن اشک تو چشمام ناشی هی جمع شدن بغضو غم و...
هعیییی -
عامو بدرک
خودم هستم
خودت به داد خودت باید برسی
بفهم هیچ
کس
و نداری
و بدون خدا رو جای همه چی داری
برو
با همون در و دل کنحواسش بهت هست
️
وایییی دورباره اشک جلو دیدمو گرفت
هوفففف -












-











-
زهرا بنده خدا 2
میشه بپرسم دانشجو چه رشته ای هستیدJaana
علوم آزمایشگاهی ام عزیزم -








️
️ -













-














-

















-
دلم گرفته...
خسته شدم از فهمیده نشدن...
از اینکه همه ازم ناراحتن... -
به هیچ کدومشون عذرخواهی بدهکار نیستم جز خودش...
و رومم نمیشه چیزی بگم...
دارم خفه میشم از حرف این و اون...
کاش خودش یه چیزی گفته بود...
نه اینکه بعد این مدت بخواد اینجوری شه... -
هعی...
|
شعردانه

