هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
تو این دانشگاه یک جا پیدا می کردم که کسی نباشه بتونم گریه کنم
و بیشتر از اون بتونم خوب گریه کنم یعنی بتونم اصلا گریه کنم درست
لامسب هرچی غم و فشار و درد جمع میشه
اومدم ته کتابخونه سرم گذاشتم رو میز یکم گریه کردمبعد همین چند دقیقه قبل یکی از هم کلاسیا ریاضی اومد ازم سوال ریاضی کرد
گوشیم باز کردم یکی سوال شیمی کرده بود جواب دادمهعییی
عجب
من خفه دارم می شم اینجا و بین فقط درس درس درس درس
غم تو چشمام و کسی متوجه نشه فقط
خوبه عینکه هست
هعیییی
دلم نمیاد زنگ بزنم خانواده مو هم ناراحت کنم
هیچ کی هم ندارم باهاش حرف بزنم
گریه کنم.
و هی نخواد توجیه کنه این همه درد کشیدنمو نخواد بگه تصمیم خودته زندگی خودته
درکم کنه
بهم حق بده بفهمه میگم دارم تو غم خفه می شم یعنی چیاین در لحظه جمع شدن اشک تو چشمام ناشی هی جمع شدن بغضو غم و...
هعییییjahad_121
دقیقااا همینم . درکت میکنم . میدونم چه حسی داره که همشو توی خودت بریزی، تا مرز انفجار بری ولی تحمل کنی ، بزنی بیرون بری یه جایی و بی صدا فقطط گریه کنی .
فک میکنن طرف چقدر زندگی خوبی داره وای هیچ مشکلی نداره . امروز دوستم توی موضوع درسی گفت من میخوام بهت برسم باشه گفتم باشه ، بعد گفت ولی باید شرایط رو در نظر بگیری گفتم چ شرایطی گفت شرایط من از تو بدتره ، اونجا از درون پاشیدم ، خندم گرفت ، میخو استم. همونجا عمیق گریه کنم . میدونم مسعلش چیه درگیر یه پسرست ، ولی هیچی نمیدونه چون نمیتونم بهش بگم . مشکلاتش واسم مث یه شوخی میمونه .
کلا خیلی حال خوبی ندارم نمیدونم چطور میتونم خودمو جوری نشون بدم که فک میکنن چه شرایط خوبی داره . تو این مورد واقعا خودمو تحسین میکنم .
دوسه سال پیش من اینطوری بودم که واسم مهم نبود . هر جا میشد گریه میکردم. میدیدن ، اما الان دوس دارن برم یه جای خلوت و بی صدا گریه کنم . نمیخوام کسی پیشم باشه و بگه ای بابا چرا گره میکنی خب بگو بگو دیگه ، بگو دیگه ، چرا ، خب حرف بزن ، چرا داری عر میزنی ، بگو شاید بتونم کمکت کنم ،.. فقط میخوام کسی باشه که هیچی نگه و بزاره هر چقدر میخوام گریه کنم اونقدر که زیر چشام سیاه بشه. سرم درد کنه حالم خوب شه . اشکام واس مدت کوتاهی نیاد.... -
Jaana
علوم آزمایشگاهی ام عزیزم -
از شوک اتفاق اون شبم بیرون نمیام...
-
زهرا بنده خدا 2
اها موفق باشیییدJaana
متشکرم همچین شما -
دارم فک میکنم فرجه ها هم خونه نرم
چون ممکنه اون پسره رو بیارن که همدیگه رو ببینیم و من نمیخوام ببینمش...
اون پارسال برای من تموم شد اما قطعا خونوادم میگن صدا نده...
( :
نمیخوام...
نمیتونم... -
واقعا مغزم داره متلاشی میشه.
-
-
جایی رو پیدا نمیکنم حداقل چند دقیقه توی سکوت مطلق باشم برا همینم شبا مجبورم تا دیر وقت بیدار بمونم...
-
نمیدونم واقعا چی بگم.
-
متاسفم تو خونه ما من دارم صفر تا صد کارا رو میکنم و خواهرم جلو تلویزیون لم میده
اهاییی مردم به من ظلم شده
صدای من باشین -
جایی رو پیدا نمیکنم حداقل چند دقیقه توی سکوت مطلق باشم برا همینم شبا مجبورم تا دیر وقت بیدار بمونم...
برعکس من
بعضی وقتا ارزومه ی صدایی بیاد -
اسکلی چیزی هستی ؟خب داداش اگه شهور زنش بمیره نصف وقتی بهش میدن که زن شوهرش بمیره
این یعنی هوای زن رو بیشتر دارن که ...
-
من از بابت دولت ایالات متحده از شما عذر خواهی میکنم که دو دختر که بالا تنشون متاسفانه لباس نداشتن و پلاکارد انتخاب من بدن من رو در دست گرفته بودن دستگیر کردن و کتکشون زدن ....بلاخره هرجایی یه قانونی داره..
-
احساس میکنم در حال حاضر دارم فشار زیادی رو متحمل میشم...
-
زندگی کردن برای آدمهایی که
زیادی به همهچیز اهمیت میدهند،
سختتر است. -
Jaana
متشکرم همچین شما -
Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
روز تولدم بهم کادو داده
فکر کن تولدی نبوده
والا منو که کسی تو خونه تولدمو یادش نبود چه برسه به کادووو
mr.vinyzo
اینجوریم نبود واسه من تولد گرفته باشن
اختلاف سنی منو خواهرم ۸ ساله
اختلاف روزای تولدمونم ۸ روزه
ست کردیم
واسه اون تولد گرفتن دوستاشو دعوت کردن هیچوقت همچبن اتفاقی در زندگی من نیفتاد که دوستامو دعوت کنم یه تولد درست حسابی هم نداشتم نصف تولدای زندگیمم زهرمارم شد
کلا خانما تولد دوست دارن واسه همین الان ناراحت بودم که دخترخالم که الان زنمومع برام هدیه اورد بعد گمش کررردننن
من نمیفهمم واقعا
دیگه دیشب وسط درس زدم زیر گریهکلا فشار درس زیاد بود اینجوری زد بیرون
-
متاسفم تو خونه ما من دارم صفر تا صد کارا رو میکنم و خواهرم جلو تلویزیون لم میده
اهاییی مردم به من ظلم شده
صدای من باشینmr.vinyzo
داستان منو خواهرم
پس ته تغاریا همیشه اینجورین