هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
تو این سالها دیگه هر اشتباهی از دستم برمیومدو کردم
کم نه چند سال هر شب از دستم در رفت
رفتم چند سال هر صبح و با گردن کج برگشتم
خودم دل خودمو میزدم، خودمو میزدم ریشامو نمیزدم
اگه بدونی چقدر تو خودم چاقو کشیدم من
هنوزم خیلی شبا خوابم نمیبرن
تو فکر میکنی کی موند؟
اون روزا که فقط خودم پیش خودم میموند
خودم برا خودم شعراشو بلند میخوند
خودم برا خودم نیرو کمکی بود
کی موند؟وقتی اونقدر جفنگ بودم
حتی تو چشمای خودمم نگام نمیفتاد
بهم حق بده ندارم بفهمیم
عین شاگرد عاشق استاد
من از راه به در بودنامو بودم اومدم
با پای خودم اومدم، دورامو زدم اومدم
بعد این همه سال رو برگردوندنم
مرد شدم اومدم، برا خودمم
با یه گونی ورق مچاله
یه گوشه درد و دلی که دهن گشاده
منم و پشت به دوربین همهم
اینجانب ممرضا شایع -
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشهای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن
ولی لبهای خود همواره بستن
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشهای تنها نشستن
به رسم دوستی دستی فشردن
ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بطن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی بر دل امید خانه بستن
به من هر دم نوای دل زند بانگ
چه خوش باشد از این غمخانه رستن
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشهای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن -
وقتی غرق اشکی تو رختخوابت
صلیبتو مشت کردی میبینی رفته خوابت
سرت رو دفتر نقاشی رویاهاته
میبینی فرشته ها میان به ملاقاتت
یکیشون دفترتو باز کرد
تو رو برد به رویاهایی که کشیدی
میگفتی میشه یکمی اینجا راه رفت؟
میگفت صبرکن تا تو بیداری ببینیش -
دارم هی بخودم یاداوری میکنم که تلاشمو کردم