هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
️
-
بچه که بودم اشکم دم مشکم بود
ولی اون روز که جلو علی صبوری اونقدر لبامو گاز زدم و میمیک صورتمو حفظ کردم که گریهم نگیره با اون چشمای پر از اشک
و از اون روز به بعد دیگه گریه کردنم دست خودم نبود -
من هیچکی تاحالا گریه ام رو ندیده
-
بعد یکی داشت یه چیزی میگفت جلوی خودم رو گرفتم گریه نکنم و خب طبق معمول اومدم شوخی کنم یهو نتونستم خودم رو کنترل کنم بغضم ترکید
انقدر شوکه شد
که اونم گریه اش گرفت -
سال 83 مامانم بچهدار میشه و اون بچه قلبش تشکیل نمیشه و از دست میره
سال 84 من بدنیا اومدم
یه اعتقاد خیلی عجیبی دارم که اونی که نیومد هم من بودم
به مامانم نگفتم چون میدونم ناراحت میشه از این حرفم
دفعه اول نیومدم به این دنیا ولی حس میکنم حالا که یه فرصت دیگه بهم داده شده باید بترکونم
بچه که بودم اونقدر مامان بابام اذیت شدن سر نفس و آسم و این حرفا
حتی یه دکتره به بابام گفته بود خرج این بچه نکن این مردنیه
من نمیتونم هیچکدوم از زحماتشونو جبران کنم ولی اینو میدونم که میخوام حداقل به یه جایی برسم، به رویاهام برسم تا دل مامان بابامم شاد بشه -
بعد یکی داشت یه چیزی میگفت جلوی خودم رو گرفتم گریه نکنم و خب طبق معمول اومدم شوخی کنم یهو نتونستم خودم رو کنترل کنم بغضم ترکید
انقدر شوکه شد
که اونم گریه اش گرفتاین پست پاک شده! -
سال 83 مامانم بچهدار میشه و اون بچه قلبش تشکیل نمیشه و از دست میره
سال 84 من بدنیا اومدم
یه اعتقاد خیلی عجیبی دارم که اونی که نیومد هم من بودم
به مامانم نگفتم چون میدونم ناراحت میشه از این حرفم
دفعه اول نیومدم به این دنیا ولی حس میکنم حالا که یه فرصت دیگه بهم داده شده باید بترکونم
بچه که بودم اونقدر مامان بابام اذیت شدن سر نفس و آسم و این حرفا
حتی یه دکتره به بابام گفته بود خرج این بچه نکن این مردنیه
من نمیتونم هیچکدوم از زحماتشونو جبران کنم ولی اینو میدونم که میخوام حداقل به یه جایی برسم، به رویاهام برسم تا دل مامان بابامم شاد بشه -
سال 83 مامانم بچهدار میشه و اون بچه قلبش تشکیل نمیشه و از دست میره
سال 84 من بدنیا اومدم
یه اعتقاد خیلی عجیبی دارم که اونی که نیومد هم من بودم
به مامانم نگفتم چون میدونم ناراحت میشه از این حرفم
دفعه اول نیومدم به این دنیا ولی حس میکنم حالا که یه فرصت دیگه بهم داده شده باید بترکونم
بچه که بودم اونقدر مامان بابام اذیت شدن سر نفس و آسم و این حرفا
حتی یه دکتره به بابام گفته بود خرج این بچه نکن این مردنیه
من نمیتونم هیچکدوم از زحماتشونو جبران کنم ولی اینو میدونم که میخوام حداقل به یه جایی برسم، به رویاهام برسم تا دل مامان بابامم شاد بشهRamos9248 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
حتی یه دکتره به بابام گفته بود خرج این بچه نکن این مردونیه
اخییییی
-
Ramos9248 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
حتی یه دکتره به بابام گفته بود خرج این بچه نکن این مردونیه
اخییییی
-
Ramos9248
Take it easy
سعی کن زحماتشان رو الان جبران کنی
شرمنده شون نکنی
درس بخون
سرکار برو
سمت مواد مخدر نرو
و...
اونا اژ هزینه هایی که برات کردن خوشحال میشن -
استرس که میگیرم دلم میخواد فقط بخوابم.