هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Ramos9248]

من نمیفهمم تو که چشمات انقده نازن چرا سرد و بیرحمن
بچگی کردم، نباید می‌فهمیدی دوستت دارم، بچگی کردم

[زهرا بنده خدا 2]

خودخواهیه
خیلیم خودخواهی
شایدم غرور باشه
اما مطمئنم بهتر از من پیدا نمیکنه...
حداقل تو اون چند تا زمینه...
مطمئنم پیدا نمیکنه...
برو عزیزم...
هر کی‌ میره دنبال لیاقتش...
بحث غرور نیست...
بحث چیز دیگه ایه...
فقط اینکه ازش توقع نداشتم...
پذیرفتم...
تقریبا...
اما خب...
یه کم سخته...
اما من اینقد اذیت نشدم که تهش اینجوری باهام برخورد شه...
با تمام وجودش حق داشت ناراحت باشه اما حق نداشت مثل دخترایِ مزاحم با من برخورد کنه...
#تودلی‌ترین

[Ramos9248]

من ازت خیلی توقع داشتمو خیلی عقب موندی
ازت خیلی عصبانی و خیلی تیره و تارم
اصن کی دیده بودی انقده دلگیر اتاقم
عجب احساس گند و بد و چرکی به تو دارم اصن

[زهرا بنده خدا 2]

حتی اگه بیادم من به این زودی آدم قبلی‌نمیشم...
کارایی میکنه که آدم فک میکنه بچه اس...
اما نبود...
درکش نمیکنم...!
#تودلی

[Blue28]

Blue28
تو خراب کردی همه چیزو خودت.

[زهرا بنده خدا 2]

اما این وسط بیشتر از همه چی
از این دلم گرفته که
نذر کرده بود که اگه بشه بریم کربلا
و اینکه امام حسین دلش نمیخواد برم پیشش خیلی بده( :
امسال میشه سال سومی که دلم از فراقشون آتیش میگیره...
اصلا این قضیه نشد که نشد
فدا سرت...
برام که بد نمیخواید( :
اما حداقل بذارید بیام...
خودتون جورش کنید...
دلم تنگه...
#تودلی

[زهرا بنده خدا 2]

دوباره مضطرم حرم حرم حرم
الهی کم نشه یه لحظه سایه ات از سرم
یه رحمی مادرت کنه به اشک مادرم
منم بیام حرم منم بیام حرم
دوباره مضطرم حرم حرم حرم
آقا! دلم پر از شکایته امیر سر جدا( :
دلم گرفته و می خوام بیام به کربلا...
بیا و آبرو بخر به حق مادرت
ببین تو اشک و التماس نوکرُ آقا
دوباره بغض تو گلو؛ بازم خیالُ آرزو
تاچشم به هم زدم؛حرم
اومد دوباره رو به روم...

[زهرا بنده خدا 2]

آقا فدا سرت اگه می خنده عالمی به حال نوکرت
اگه برام حرم نرفتن مقدره آقا فدا سرت( :
تویی فقط تموم دلخوشیه نوکرات
هوای شور و مستیه هوای روضه هات
ولی بیا و حاجت من و بکن روا
پیاده اربعین بیام دوباره کربلا...
زیاده از سرم، همین که مادر شما
لیاقتم داده بیام بازم میون روضه ها...

[بابونــــه]

بدون سلام و با لحن تند...
و بعد جواب
و بعد تغییر لحن
گاهی وقتا هم باید شبیه فرد مقابل بود....

[زهرا بنده خدا 2]

دلم برا روزایی که دلی آدم بودم تنگ شده بود...
روزایی که همینجوری الکی دلم پیششون گیر بود...
همینجوری احساسی و بی دلیل...
فک میکردم علمم که زیاد شه و عقلانی بهشون برسم خیلی همه چی بهتره...
اما اصلا کافی نیست...!
دوتاش باید باهم باشه...
علم که بیاد تازه باید خودتو بکشی که آدم بشی یا اگه تو مسیر درست بودی،بمونی...
چقد به این کتاب شهید مطهری نیاز داشتم...
یه کم آروم شدم...
آروم از این نظر که حداقل میدونم عیب کارم کجا بود...
علم اولشه
باید عشق باشه...
عشق محرکه نه علم...
خدایا شکرت...( :
#تودلی

[زهرا بنده خدا 2]

ولی واقعا زندگی خیلی سخته
توان زیادی میخواد...
یا حداقل دلخوشیای کوچیک...

[زهرا بنده خدا 2]

اما کاش میشد روضه‌ی خونگی رو تو خونمون راه بندازیم...
یه کوچولو...
حس میکنم خونمون خیلی بی نور شده...

[زهرا بنده خدا 2]

خدایا شکرت...

[Nilay]

خوشبخت آنان‌ که بال دارند
و می‌توانند بگریزند...

[ma.a]

f.nalist من دوسدارم اناتومی عملیو
از بیوشیمی عملی متنفرم ک‌خداروشکر‌ تموم شد

[Blue28]

دلم گرفته ای دوست هوای گریه دارم

[CpR]

melancholy ممنون عزیزدلم

[Blue28]

وقت خودکشیه

[Blue28]

اگه تا دو دیقه دیگه سین نزنی به دادم نرسی دیگه تا شب آن نمی‌شم

[Blue28]

خب سین زدی