هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
jahad.20
بازم ممنوننن
ان شاءاللهزهرا بنده خدا 2 خواهش میکنم عزیزم هنوز که کاری نکردم
🥲
-
ان شاءالله که میطلبننن
-
برای تولد دوستم چی بخرم بنظرتون؟
خیلی زیاد صمیمی نیستیم ولی دوستیم
عروسک خوبه؟
پذیرای پیشنهاداتتون هستم مخصوصا اگه با عکس باشه
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء -
jahad.20 واسه شهریور 1403 که میخواستیم بریم مشهد بعد بابام نمیخواست با دایی اینام بیاد و بریم با اونا مشهد
حتی تا موقعی که تو جاده مشهد قرار نگرفتیم هم من باورم نمیشد هی میگفتم الان میخواد بره سنندجRamos9248 یاد یه خاطره افتادم اردویی داشتیم دانشجویی تقریبا ما مسئول بودیم اردو تو زمستون بود و یهویی جور شد بلیط قطار داشتیم از مشهد
و باید تا مشهد و بااتوبوس میرفتیم
طوری هم بود چند بار اردو تعویق افتاده یا کنسل شده بود دیگه رسید روزی که باید با اتوبوس میرفتیم طرف مشهد که دوازده شب بلیط داشتیم صبحش داشتیم اخرین کار هارو میکردیم این مسئول ما گفت من تا سوار قطار نشیم باورم نمیشه که داریم میریم
همون روز سیزده سانت برف اومد یک ربع مونده به حرکت جاده ها بسته شد اردو هم کنسل شد ۱۲۰ بلیط قطار موند رو دستمون:))) -
برای تولد دوستم چی بخرم بنظرتون؟
خیلی زیاد صمیمی نیستیم ولی دوستیم
عروسک خوبه؟
پذیرای پیشنهاداتتون هستم مخصوصا اگه با عکس باشه
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء._.Zahra.K
پیشاپیش بگم کتاب و ماگ و لباس رو براش کادو گرفتن من یه چیز متفاوت میخوام بدم -
._.Zahra.K
پیشاپیش بگم کتاب و ماگ و لباس رو براش کادو گرفتن من یه چیز متفاوت میخوام بدم._.Zahra.K چقدر میخوای هزینه کنی؟
-
Ramos9248 یاد یه خاطره افتادم اردویی داشتیم دانشجویی تقریبا ما مسئول بودیم اردو تو زمستون بود و یهویی جور شد بلیط قطار داشتیم از مشهد
و باید تا مشهد و بااتوبوس میرفتیم
طوری هم بود چند بار اردو تعویق افتاده یا کنسل شده بود دیگه رسید روزی که باید با اتوبوس میرفتیم طرف مشهد که دوازده شب بلیط داشتیم صبحش داشتیم اخرین کار هارو میکردیم این مسئول ما گفت من تا سوار قطار نشیم باورم نمیشه که داریم میریم
همون روز سیزده سانت برف اومد یک ربع مونده به حرکت جاده ها بسته شد اردو هم کنسل شد ۱۲۰ بلیط قطار موند رو دستمون:)))jahad.20
شهریور 95 هنوز از اصفهان بیرون نرفته بودیم ماشینمون خراب شد اون روز داییم ون اجاره کرده بود از یه دوستاش 8 نفری دوتا خانواده با هم بریم مشهد
اومدیم از ماشین پایین بابام پیشنهاد داد برگردیم
داییم زنگ زد به یکی از دوستاش گفت ماشین پدرزنشو بیاره اونجا و ما 8 نفر با یه پژو رفتیم مشهد
دختر دایی هام و خواهرم خیلی بچه بودن و جامون شد خوشبختانه -
یادش بخیر یه زمانی اونایی که خیلی دور بودن اسامی شونو میگرفتم مینوشتم مینداختم توضریح
خیلی دوست دارم الان بگم اینجا هرکی دلش هوایی شد یه جمله بنویسه فردا میخونم تو حرم:))
اما میترسم نشه....
نبینم جمله هارو
یا حتی نطلبن (: