هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
اوم...
یه کم شخصیتش یه جوریه...
و یه بار که ناهارشو گرفته بودم و با ناهار هم اتاقیم آوردم خوابگاه
هم اتاقیم: ناهار فلانی ام گرفتی؟!
من: آره!
اون: نمیگرفتی!
دوست داشتم بگم به تو چه...!
.
اخلاقیاتش رو میدونم
مثلا بهش سلام میکنی روشو میکنه اون طرف
یا یه جوری نگات میکنه
اما همه اش شوخیه
واقعا چیزی پشتش نیست...مدل شوخی کردنش اینجوریه...
و من الان یادم نمیاد که جایی خیلی به دل گرفته باشم...
اما خب...
بچه ها راجع بهش اینجوری میگن... -
برم بخونم...
-
کاری ندارم ۱۹.۷۵ خوبه و هنوزم نسبت به خیلیا بهترم
ولی تفاوت تراز بین ۱۹.۷۵ و ۲۰ خیلی زیاده
هم اینکه بلد بودممم و خودم اشتباه کردم._.Zahra.K سخت نگیر . فارسی ما به قدری بد بود که مگه اینکه معجزه بشه . 25 صدم در برابر اون شوخیه واقعا
-
._.Zahra.K سخت نگیر . فارسی ما به قدری بد بود که مگه اینکه معجزه بشه . 25 صدم در برابر اون شوخیه واقعا
@Yuqi
خب وقتی امتحان سخت باشه اوکیه چون نمرات همه بد میشه و اینا یادمه میگفتن برای فارسی اگه بالای ۱۷ باشه خیلی خوبه بالا ۱۸ عالیه
ولی عربی امروز ما واقعا آسون بود و اصلا چیز خاص و عجیبی نداشت
وقتی آسون باشه تعداد نمرات خوب بالا میره و...🥲 -
@Yuqi
خب وقتی امتحان سخت باشه اوکیه چون نمرات همه بد میشه و اینا یادمه میگفتن برای فارسی اگه بالای ۱۷ باشه خیلی خوبه بالا ۱۸ عالیه
ولی عربی امروز ما واقعا آسون بود و اصلا چیز خاص و عجیبی نداشت
وقتی آسون باشه تعداد نمرات خوب بالا میره و...🥲._.Zahra.K
خیلی آسون هم نه
متوسط و در حد نهایی و حدودا یک یکو نیم نمره نکته ریز داشت ولی سخت و غیر قابل فهم نبود -
برای هیچ کس تلاش نکنید بچه ها
-
یاد بگیریم که وقتی دیگه مقصری جز خودمون برای اتفاقاتی که برامون افتاده نموند، نندازیم گردن خدا ...
#فاقد_مخاطب_خاص
-
وای
دیروز استراحت بین کلاس
با دوستم اومدم بیرون
بقیهی بچه های کلاس
همشون نشسته بودن تو کلاس و نیومدن بیرون
هیچ کس هم تو راهرو نبود
به جز ۴ تا دختر که نشسته بودن
۳تاشون رو به ما
و یکی از دخترای رشته های دیگه که دوستمه
پشت به ما نشسته بود
بعد من یهویی حس اذیت کردنم گل کرد
انگشتمو کردم تو پهلوش و خیلی ریلکس رد شدم

با تعحب نگاه کرد ببینه کیه
من:
و یهویی پاشد و دنبالم کرددددددددددددد
نصف راهرو رو دویدم که بهم نرسه
ولی دیگه نمیشد عین بچه ابتداییا برم تو حیاطِ دانشگاه؛
تسلیم شدم

️
و داشتم اروم میگفتم دست به من نزنننن(قلقلکیم و به شدتتت بدم میاددددددددد! اگه میخواست جبران کنه خیلی سم میشد چون اون لحظه دیگه پسرامونم داشتن میومدن
)
دیشب میگفت اون لحظه یکیشون اینجوری بوده:
که خانم فلانی امم؟!!!!
حق داشت تعجب کنه
هیچ کس این سم بازیای منو ندیده بودددد

دیروزم چون کسی نبود این کارُ کردم
ولی انگار از لحظهی فرار کردنم تا تسلیم شدنم و بعدش
یکی دوتا از پسرامون بودن
من فقط لحظهی آخر که تسلیم شدم دیدم دارن میان
همونجا هم سم بودم
قبلش که بماند











-
-
برای هیچ کس تلاش نکنید بچه ها
پرستو بابایی
نمیشه -
پرستو بابایی
نمیشه -
دیروز گرما زده بود توسرم
یه آدم دیگه شده بودم

خودمم تعجب کرده بودم
رفتم فرهنگی
با عجله اومدم بیام بیرون
پام گیر کرد به یه استند عکس
میخواست بیفته که گرفتمش
یه اقاهه از بیرون دوید ببینه چی شده؟!!
در حالی که به سختی داشتم درستش میکردم گفتم هیچی درست شد و رفتم
نمیدونمم کی بود
حواسم نبود
کار داشتیم و سرمون شلوغ بود
عملا داشتم میدویدم
رفتم تو اتاق فرهنگی
میخواستم یه عکسی رو بذارم رو کمد
قدم نمیرسید
پاهامو گرفته بودم بالا و با تلاش زیااااد موفق شدم بذارمش اونجا
بعدش پسرامون اومدن پذیرایی بردارن
گفتن مرسی
فک کردم دیدن برنامه چیه
برنداشتن
محلشون ندادم و رفتم
بعد دیدم بندگان خدا برداشته بودن و داشتن از بچه ها تشکر میکردن
دوستم از اون طرف افتاد تو جدولا
بعدم که تو راهرو ملت رو اذیت کردم و در رفتم
بعدشم که تو کلاس کلا داشتم می خندیدم

استادم هی با همه ارتباط چشمی میگرفت
من اکی ام تا۵_۶ثانیه
ولی استاد یهو ۲۰ثانیه تو چشم یکی حرف میزنه
من دیگه نگاه نمیکردم
کلا از زل زدن بدم میاد
بعد داشت میگفت رفتید مصاحبه باید ارتباط چشمی بگیرید و من سرمو تکون میدادم و تایید میکردم

رو به من میگفت خجالتی نباشید
من باز تایید میکردم

که مثلا من اصلنم خجالتی نیستممم

ولی خب به قول خودش میگه من الان میدونم شما چندجا خواستگاری رفتید و چندتا خواستگار داشتید
و واقعنم همینه
️
خیلی میفهمه هرکدوممون چه مدل آدمی هستیم و چمونه
این حرفا رو هم دقیقا همون موقعی میزد که من حالم خوب نبود
و رو به من میگفتتت
و من اصلا نگاش نمیکردم مبادا بدتر لو برم

|
شعردانه


