هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
به بابام میگم بابا من ماشینو میخوام، شما نیازش دارین؟ میگه دنبال بابات بیا من میرسونمت، اینقدرم ماشین میخوام ماشین میخوام نکن.
-
و این درحالیه که من سه ماه پیش از این جمله استفاده کردهم.
-
یعنی سه ماه یه بارم نگم؟!
جالب بود. -
به خدا که اینقدر غر دارم به جون خدا بزنم...
-
یعنی سه ماه یه بارم نگم؟!
جالب بود.مطمئنم الان باباتم میگه شما درکی از شرایط نداری ...
تو ماشینو میگی ولی بابات فقط ماشینو نمیگه
فقط کافیه یکم به باقی رفتاراشونم نگاه کنی تا از دور منظور رو بگیری... -
واقعا چی میشه وقتی مراعات دیگران رو میکنی پررو میشن؟!
کجای قاعده مشکل داره؟ نمیفهمم که تو اشتباهاً مدارا میکنی یا دیگرانن که پرتوقع میشن. -
مطمئنم الان باباتم میگه شما درکی از شرایط نداری ...
تو ماشینو میگی ولی بابات فقط ماشینو نمیگه
فقط کافیه یکم به باقی رفتاراشونم نگاه کنی تا از دور منظور رو بگیری...mr.vinyzo
متوجه نهایت مسئله نشدم. یعنی رفتارشون درسته؟ -
mr.vinyzo
متوجه نهایت مسئله نشدم. یعنی رفتارشون درسته؟S.daniyal hosseiny اره ۲۳ سالته دیگه ..طبعا طبیعیه
-
S.daniyal hosseiny اره ۲۳ سالته دیگه ..طبعا طبیعیه
mr.vinyzo
آها. باشه. متشکرم. -
mr.vinyzo
آها. باشه. متشکرم.S.daniyal hosseiny خواهش میکنم
-
پس کِی میخوای تموم بشی...
-
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یه عده آدم مغرور از خودراضی
که نمیتونی بهشون بگی بالای چشمت ابروعهولی بعضیاشونم خیلی خوبنا 🥲
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یه عده آدم مغرور از خودراضی
که نمیتونی بهشون بگی بالای چشمت ابروعهولی بعضیاشونم خیلی خوبنا 🥲
خوب و بد همه جا هست
این بدیهیه
ولی این غرور و تکبر، آسیب خاص این رشته اس انگار -
mr.vinyzo
طرف میخواد بره خونهٔ مامانش که دوتا کوچه بالاتره، با ماشین باید بره.
بعد رفتار من غلطه؟
چی از من، خانوادهم و ۲۳ سالگی من میدونی که نظر کارشناسی صادر میکنی روی تودلی نوشتنم؟ -
منظورمم ماشین خریدن نبود.
منظورم این بود ماشینشو بده که برم تا خونهٔ شاگردم و بیام. -
فکر میکنی هزینهٔ اسنپ منو میدن مثلا؟
من چهارساله سرمو انداختم پائین مسیر چهار ساعته رو هرروز صبح رفتم دانشگاه و برگشتم. حتی یک بار نگفتم پول بدین من یه خونه بگیرم. یک بار نگفتم پول بدین من خوابگاه بگیرم. چون میدونم ندارن و سختشون میشه...و هزارتا مسئلهٔ دیگه که حتی نیازی نمیبینم بازگو کنم.
بعد اونوقت تو میای به من میگی درکی از شرایط نداری.
چی از من میدونی که به خودت همچین اجازهای میدی؟! -
ولی از اونور توقعا تا بینهایت. من اصفهان قبول شدم دولتی مامانم توی چشمام نگاه کرد گفت ازت راضی نیستم تهران قبول نشدی. با غم شنیدن این جمله که ته بیانصافیه، خود تو کنار میای؟! من اگه تهران قبول شده بودم اینا عمرا حتی پول اینکه فقط شهریهٔ خوابگاه منو بدن نداشتن.
بعد من درکی از شرایط ندارم؟! -
دفعهٔ بعدی که داری همینجوری یه جمله روی هوا میندازی، حداقل ببین چقدر طرفت رو میشناسی.
-
هعی...
-
کاش الان اونجا بودم
-
بگذریم...
یه ذره کمرنگ شدن بد نیست