هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Infinitie. A خب وقت داشتی بیای فیلمارو بگیری بری بخونی، اونم درسی که از اول ترم میگی سخته نمیفهمم باید وید ببینم (ریز=ریزپردازنده)
منتهی عادت کردی بقیه برات انجام بدنJuDi در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A خب وقت داشتی بیای فیلمارو بگیری بری بخونی، اونم درسی که از اول ترم میگی سخته نمیفهمم باید وید ببینم (ریز=ریزپردازنده)
منتهی عادت کردی بقیه برات انجام بدناسکلم متاسفانه
نمیفهمم، درک ندارم -
JuDi در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A خب وقت داشتی بیای فیلمارو بگیری بری بخونی، اونم درسی که از اول ترم میگی سخته نمیفهمم باید وید ببینم (ریز=ریزپردازنده)
منتهی عادت کردی بقیه برات انجام بدناسکلم متاسفانه
نمیفهمم، درک ندارم -
حرف استاد بود
استاد دوستم...
-
البته مقصر دوستِ من هست
وقتی جدی صحبت کنی، جدی و مودبانه جواب میگیری -

اینم یجوریه که انگار داری استاد رو مسخره میکنی... -
آدما گوش نمیکنن فقط وایمیستن نوبتشون بشه تا حرف بزنن.
-
عجب مردم مرده پرستی داریم خدایا باورم نمیشه
️
️فالورای الهه حسین نژاد شده ۲۰۲k
️ بابا ولش کنین تروخدا چه مخاین ازش دیه تمام شد بنده خدا ولش کنین دیه. زمانی که باید کمک میکردین پیدا بشه هیچکی صداش درنمیاد الان دیه چه مرگتانه عاخه. هر پستش ۵۰k کامنت داره ۲۰۰k لایک ول کنین دیه سر جدتان. چرا همیشه نوش دارو پس از مرگ سهراب میشین؟ چرا همیشه بعد مرگ یکی میفتین جانش و هی صحنه سازی مکنین ازش؟ برا ویو گرفتن و کامنت گرفتن خودتان؟؟ به مردهاشم رحم نمکنین؟؟ از مرگ طرف برا خودتان استفاده مکنین؟چه مرضیه که ملت ما درگیرشن واقعا مه درک نمکنم. مخاین فالوراش بره بالا که چه بشه؟؟ که داغ خانوادهاش تازه تر بشه و نمک رو زخمشان بپاشین هر روز؟؟ یا مخاین بشه ۱M بعد بیاین هزارتا داستان ازش بسازین؟ ول کنین دیه خجالت بکشین یکم
-
Comrade + دندون درد
-
یجوری شدم که انگار هرجا میدوم قراره نرسم... دویدم شده حاصلش نرسیدن... تلاش کردنم هرجا باشه بینتیجهس... تهش یطوریه که تلاش میکردم یا نمیکردم انگار فرقی نداشت... تهش انگار فقط مشکل خودمه... حضورمه... مغز معیوبمه... انتخابای احمقانمه...
-
انگار اون که میتونستی سالم برسه، میتونست هم جای اون یکیو پرکنه... ولی من عمدا و همون اول همین که نیتونست سالم باشه رو شکستهم... عمدا شکستمش... با حماقتم شکستمش... بعد نشستم با تمرکز اون یکی که قرار بود بههرحال بشکنه و اصلا قرار نبود برسه خونه رو دو دستی با دقت کلـــــی تمرکز نگهش داشتم که یه وقت ترک برنداره... غافل از اینکه از درون خرد شده بوده...
-
یجوری شدم که انگار هرجا میدوم قراره نرسم... دویدم شده حاصلش نرسیدن... تلاش کردنم هرجا باشه بینتیجهس... تهش یطوریه که تلاش میکردم یا نمیکردم انگار فرقی نداشت... تهش انگار فقط مشکل خودمه... حضورمه... مغز معیوبمه... انتخابای احمقانمه...
|


شعردانه


)