|
️
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
هعی خدای بزرگ
-
Succinate خب منطقیه چون خیلیا تا 1 یا 2 بیدارن
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate خب منطقیه چون خیلیا تا 1 یا 2 بیدارن
بابا من خوابممم
لاقل پیام بدن نه زنگ -
Succinate همین که خوشحالی خواهرت رو یا هر کدوم از اعضای خانواده ت رو ببینی انگار دنیا رو بهت دادن
بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate همین که خوشحالی خواهرت رو یا هر کدوم از اعضای خانواده ت رو ببینی انگار دنیا رو بهت دادن
اره دقیقاا
-
Succinate هععععیییی
فقطم این موسسات کنکوری ما دانشجوهای بدبختو برا برده داری قبول میکننMichael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate هععععیییی
فقطم این موسسات کنکوری ما دانشجوهای بدبختو برا برده داری قبول میکننمن دو ماه حقوقم نگرفتم اصلا سگ بودم گاز می گرفتم
موسسه نمی رفتم قهر بودم -
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate هععععیییی
فقطم این موسسات کنکوری ما دانشجوهای بدبختو برا برده داری قبول میکننمن دو ماه حقوقم نگرفتم اصلا سگ بودم گاز می گرفتم
موسسه نمی رفتم قهر بودمSuccinate من ک دیگه پیام دادم بهشون غر زدم
گفتن تا چند روز آینده
خب اینم آینده... کووو؟ -
۷۳ اسلاید از ۱۹۳ اسلاید موندیهخژتصح
-
مغزِ حرف گوش نکن.
-
Blue28 دادا چرا پس انقدر سخت میگیری با بولینوس و خلاصه جمعش نمیکنی؟
استاد گفته کاملا از پاورش میاره آخه
-
یه روزی ما هم به اون زندگی رویاییمون میرسیم :>
شاید به ایده آلی رویاهامون نباشه ها
ولی به قشنگیش قطعا هست
رویای تو باشد پس سد
روزهای خوشیت در برسد ... -
Succinate من ک دیگه پیام دادم بهشون غر زدم
گفتن تا چند روز آینده
خب اینم آینده... کووو؟Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate من ک دیگه پیام دادم بهشون غر زدم
گفتن تا چند روز آینده
خب اینم آینده... کووو؟آره بابا منم اونو زدم
بعد زورم از این بود که یه سری شکایت میکردیم پول رو میخوایم
یه سری میگفتن ما حاضریم رایگان کار کنیم فلانه چیزه....
آقا تو اصلا ۱۰۰ هزار تومن حقوق می گیری
روش یه حسابی داری اصلا میخوای بری شیر کاکائو بخری
چرا اعتراض و شکایت ما رو خراب می کنید -
کاش این قسمت زندگیمو یکی بزارع رو ۲ ایکس
-
Blue28 هعی چ بگویم
جمعش میکنی باو
سرعتتو بده بالاتر
-
پارسال بود
با مامانم بیرون بودیم، دیدیم یه گل پسر شاید ۱۰ ساله روی زمین خوابیده بود و خب لباس هاش هم نو نبود و خیلی کهنه شده بود
صبح هم بود، گفتم مامان یه خوراکی بگیریم براش و بهش بدیم ممکنه گرسنه باشه؛ یه پاکت کوچیک شیر و یه دونه از این کیکای صبحانه گرفتم و براش بردم و خیلی نگران بودم ناراحت بشه اما خب قبول کرد
در کنارش یه مقدار پول هم بهش دادم و گفتم عیدیت باشه
چند ماه بعد از اون واقعا شرایط زندگی من تغییر کرد و تاثیرش رو دیدم=)) -
البته هیچ وقت به تکدی گرها و گداها پول ندادم و نمیدم....
-
پارسال بود
با مامانم بیرون بودیم، دیدیم یه گل پسر شاید ۱۰ ساله روی زمین خوابیده بود و خب لباس هاش هم نو نبود و خیلی کهنه شده بود
صبح هم بود، گفتم مامان یه خوراکی بگیریم براش و بهش بدیم ممکنه گرسنه باشه؛ یه پاکت کوچیک شیر و یه دونه از این کیکای صبحانه گرفتم و براش بردم و خیلی نگران بودم ناراحت بشه اما خب قبول کرد
در کنارش یه مقدار پول هم بهش دادم و گفتم عیدیت باشه
چند ماه بعد از اون واقعا شرایط زندگی من تغییر کرد و تاثیرش رو دیدم=))یا علی
