شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Zaahra._.. منم قبلا همچین آرزویی داشتم. ولی زمان که گذشت متوجه شدم بعضی از اتفاقات رو از قبل ندونی بهتره. چرا؟ چون مثلا فرض کنید شما متوجه میشید دو سال آینده یه ویروس خطرناک به شهر حمله میکنه. خب اینجا ذهن شروع میکنه به سناریو سازی اون هم غالبا از نوع منفی. وای اگه مریض بشم چی؟ وای اگه خانواده ام طوریشون بشه چی؟ ولی وقتی اون اتفاق بدون اطلاع قبلی میوفته، میبینی نه...اونقدرا هم وحشتناک نبوده. یکسری از مسائل رو باید در همون لحظه باهاشون مواجه بشی اونجاها مغز خوب کار میکنه که راه بقا رو پیدا کنه.
E.B.BUTTERFLY
دقیقاا برای همین فقط بعضی وقتا میخوام آینده رو ببینم نه همیشه
ولی در کل اینکه آینده رو نمیبینیم خوبه -
-
چگونه از دختر خاله ی خود در آزمایشگاه سواستفاده کنیم
بگم بیاد بدون نسخه ازمایش بگیر ازم
ولی پول دستگاه ها پول لوله ها پول دکتر پول خودش
اینا همه حق الناسه پس همون میرم دکتر عمومی فیش میگیرم میگم ببخشید من تا همین الان کنار دستتون داشتم کار میکردم الان برام ازمایش بنویس -
از طرفی اتفاقات خوب هم نباید از الان بدونی دیگهه. اون موقع سوپرایز رو خراب میکنی بعد اصلا امید به زندگی رو از دست میدی. برات بی معنی میشه....
E.B.BUTTERFLY دونستن آینده=احساس پوچی و بیهودگی
-
E.B.BUTTERFLY
دقیقاا برای همین فقط بعضی وقتا میخوام آینده رو ببینم نه همیشه
ولی در کل اینکه آینده رو نمیبینیم خوبهZaahra._.. من تنها چیزی که درباره آینده کنجکاوم همین الان بدونم اینه که توی سن ۸۰ سالگی وقتی موهام همرنگ دندونام میشه چه شکلیم؟ از این پیرزن غرغرو ها هستم یا اونی که تا گوش مجانی گیر میاره شروع میکنه به خاطره تعریف کردن؟ یا حتی اونی که تصمیم میگیره باقی عمرش رو بره دور دنیا بگرده؟
-
E.B.BUTTERFLY دونستن آینده=احساس پوچی و بیهودگی
بابونــــه دقیقا
خیلی بی معنی میشه اینجوری خیلی...
زندگی به همین غیرقابل پیش بینی بودنش جذابه. -
Zaahra._.. من تنها چیزی که درباره آینده کنجکاوم همین الان بدونم اینه که توی سن ۸۰ سالگی وقتی موهام همرنگ دندونام میشه چه شکلیم؟ از این پیرزن غرغرو ها هستم یا اونی که تا گوش مجانی گیر میاره شروع میکنه به خاطره تعریف کردن؟ یا حتی اونی که تصمیم میگیره باقی عمرش رو بره دور دنیا بگرده؟
E.B.BUTTERFLY
جالبیش اینکه شاید یه چیزی بشی که حتی بین چیزایی که الان بهشون فکر میکنی نیست
یه چیزی که میگی هرگز نمیشم همون بشی -
https://forum.alaatv.com/post/3725255
-
E.B.BUTTERFLY
جالبیش اینکه شاید یه چیزی بشی که حتی بین چیزایی که الان بهشون فکر میکنی نیست
یه چیزی که میگی هرگز نمیشم همون بشیوای دقیقاااا!
من خیلی حسرت زندگی قدیمیا رو میخورم. مثلا مامانبزرگم یه خاطره هایی از دوران نوجوانی و جوانیشون تعریف میکنن که من بعضی مواقع شک میکنم واقعا همچین چیزایی اون موقع بوده! یه بار به مامان جونم گفتم داستان زندگی شما خوندنیه. خوبه باز صمیمیت و عشق و محبت بی ریا رو تجربه کردین....
وای اصلا زندگی های اون موقع مثل رویا میمونه. -
هِی هِی که دهقان ، گل پروریده
نِی نِی که یزدان ، نور آفریده
زلف سیاهش ، مشک خطائی
با صحن امکان ، پروا کشیده
اندر تفکر ، اندر تحیر
کاین ماهرو را ، کی پرویده
-
داستان زندگی من بیشتر درس عبرته
-
وای دقیقاااا!
من خیلی حسرت زندگی قدیمیا رو میخورم. مثلا مامانبزرگم یه خاطره هایی از دوران نوجوانی و جوانیشون تعریف میکنن که من بعضی مواقع شک میکنم واقعا همچین چیزایی اون موقع بوده! یه بار به مامان جونم گفتم داستان زندگی شما خوندنیه. خوبه باز صمیمیت و عشق و محبت بی ریا رو تجربه کردین....
وای اصلا زندگی های اون موقع مثل رویا میمونه.E.B.BUTTERFLY
آره واقعا یه سری چیزا از گذشته خیلی جذاب و جالبه
مثلا من همیشه وایب لندن خیلی قدیم رو دوست داشتم
وایب پاریس قدیمی
دخترای اون زمان
لباسا کلاهاشون
جالب و بامزن
یه چیزایی توی مایه های آن شرلی و داستانای کلاسیک وایبشون
-
وای دقیقاااا!
من خیلی حسرت زندگی قدیمیا رو میخورم. مثلا مامانبزرگم یه خاطره هایی از دوران نوجوانی و جوانیشون تعریف میکنن که من بعضی مواقع شک میکنم واقعا همچین چیزایی اون موقع بوده! یه بار به مامان جونم گفتم داستان زندگی شما خوندنیه. خوبه باز صمیمیت و عشق و محبت بی ریا رو تجربه کردین....
وای اصلا زندگی های اون موقع مثل رویا میمونه.حسرت دل را مَخور
دل ز این دنیا بِبُر
️