هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
E.B.BUTTERFLY ها فکر کردم سرطان دارید هعیهعی شرمنده
-
@هویججج این بلوغ عقلی و عاطفی قطعا با سختیهایی همراه بوده.
وای انشرلی...اون قسمتش که گفتید رو قشنگ یادم اومد و حتی حس اون لحظمم هم یادمه که خیلی تعجب کرده بودم از شجاعت و درایتش...
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد. الان که هنوز وارد جامعه نشدم و فقط با خانواده در ارتباطم ارزشی نداره.
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
و اینکه گفتید توی بچگی قشنگگگ شیطنت های خاص خودتون رو داشتید، به نظرم خیلی بامزه و جالبه. میدونید چیه؟ شما کار اشتباهی نکردید چون توی سن خودتون زندگی کردید. مگه یه بچه چکار باید بکنه؟ مثلا عاقلانه رفتار کنه یا از واقعیت های دنیای بیرون آگاه باشه؟
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
من میگم ای کاش اون تجربه هایی که الان دارم رو توی زمان مناسبش (و نه توی سن خیلی کم) بدست میاوردم.
الان نیلا مسرت دوران کودکی و حتی نوجوونی رو میخورم که ای کاش حداقل خودم شرایط رو برای خودم بهتر میکردم. دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...
یا من ازدواج میکنید مادام ؟
*زانو زدن -
@هویججج این بلوغ عقلی و عاطفی قطعا با سختیهایی همراه بوده.
وای انشرلی...اون قسمتش که گفتید رو قشنگ یادم اومد و حتی حس اون لحظمم هم یادمه که خیلی تعجب کرده بودم از شجاعت و درایتش...
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد. الان که هنوز وارد جامعه نشدم و فقط با خانواده در ارتباطم ارزشی نداره.
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
و اینکه گفتید توی بچگی قشنگگگ شیطنت های خاص خودتون رو داشتید، به نظرم خیلی بامزه و جالبه. میدونید چیه؟ شما کار اشتباهی نکردید چون توی سن خودتون زندگی کردید. مگه یه بچه چکار باید بکنه؟ مثلا عاقلانه رفتار کنه یا از واقعیت های دنیای بیرون آگاه باشه؟
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
من میگم ای کاش اون تجربه هایی که الان دارم رو توی زمان مناسبش (و نه توی سن خیلی کم) بدست میاوردم.
الان نیلا مسرت دوران کودکی و حتی نوجوونی رو میخورم که ای کاش حداقل خودم شرایط رو برای خودم بهتر میکردم. دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...
نه جدی ذوق کردما ذوق
-
@هویججج این بلوغ عقلی و عاطفی قطعا با سختیهایی همراه بوده.
وای انشرلی...اون قسمتش که گفتید رو قشنگ یادم اومد و حتی حس اون لحظمم هم یادمه که خیلی تعجب کرده بودم از شجاعت و درایتش...
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد. الان که هنوز وارد جامعه نشدم و فقط با خانواده در ارتباطم ارزشی نداره.
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
و اینکه گفتید توی بچگی قشنگگگ شیطنت های خاص خودتون رو داشتید، به نظرم خیلی بامزه و جالبه. میدونید چیه؟ شما کار اشتباهی نکردید چون توی سن خودتون زندگی کردید. مگه یه بچه چکار باید بکنه؟ مثلا عاقلانه رفتار کنه یا از واقعیت های دنیای بیرون آگاه باشه؟
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
من میگم ای کاش اون تجربه هایی که الان دارم رو توی زمان مناسبش (و نه توی سن خیلی کم) بدست میاوردم.
الان نیلا مسرت دوران کودکی و حتی نوجوونی رو میخورم که ای کاش حداقل خودم شرایط رو برای خودم بهتر میکردم. دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد.
پوست کلفت تر شدی
نسبت به بقیه دخترا که لوسن
دزمضن می گفته آنشرلی شجاع تر از تو بوده ؟ تو با بیماریت جنگیدی؟ و میجنگی
It's so adorable -
@هویججج این بلوغ عقلی و عاطفی قطعا با سختیهایی همراه بوده.
وای انشرلی...اون قسمتش که گفتید رو قشنگ یادم اومد و حتی حس اون لحظمم هم یادمه که خیلی تعجب کرده بودم از شجاعت و درایتش...
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد. الان که هنوز وارد جامعه نشدم و فقط با خانواده در ارتباطم ارزشی نداره.
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
و اینکه گفتید توی بچگی قشنگگگ شیطنت های خاص خودتون رو داشتید، به نظرم خیلی بامزه و جالبه. میدونید چیه؟ شما کار اشتباهی نکردید چون توی سن خودتون زندگی کردید. مگه یه بچه چکار باید بکنه؟ مثلا عاقلانه رفتار کنه یا از واقعیت های دنیای بیرون آگاه باشه؟
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
من میگم ای کاش اون تجربه هایی که الان دارم رو توی زمان مناسبش (و نه توی سن خیلی کم) بدست میاوردم.
الان نیلا مسرت دوران کودکی و حتی نوجوونی رو میخورم که ای کاش حداقل خودم شرایط رو برای خودم بهتر میکردم. دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
وقتی بری دانشگاه
یا محل کار متوجه میشی عزیزم
یا حتی وقتی کخ ازدواح کنی میفهمی پخته بودمن مثل اینکه مثلا مسئولیت پذیر باشی یا صبور باشی چقدر خوبه چه نعمتیه جه حیای از همسنای تو ندازن و تو ۱۰ پله جلوتری -
E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
وقتی بری دانشگاه
یا محل کار متوجه میشی عزیزم
یا حتی وقتی کخ ازدواح کنی میفهمی پخته بودمن مثل اینکه مثلا مسئولیت پذیر باشی یا صبور باشی چقدر خوبه چه نعمتیه جه حیای از همسنای تو ندازن و تو ۱۰ پله جلوتری -
@هویججج این بلوغ عقلی و عاطفی قطعا با سختیهایی همراه بوده.
وای انشرلی...اون قسمتش که گفتید رو قشنگ یادم اومد و حتی حس اون لحظمم هم یادمه که خیلی تعجب کرده بودم از شجاعت و درایتش...
این تجربه هایی که الان دارم حقیقتش الان به کارم نمیاد. الان که هنوز وارد جامعه نشدم و فقط با خانواده در ارتباطم ارزشی نداره.
اما مثلا سال آینده که کنکور میدم رو درنظر بگیریم، اونجاها دیگه کم کم ارزش داشتن تجربه نمایان میشه.
و اینکه گفتید توی بچگی قشنگگگ شیطنت های خاص خودتون رو داشتید، به نظرم خیلی بامزه و جالبه. میدونید چیه؟ شما کار اشتباهی نکردید چون توی سن خودتون زندگی کردید. مگه یه بچه چکار باید بکنه؟ مثلا عاقلانه رفتار کنه یا از واقعیت های دنیای بیرون آگاه باشه؟
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
من میگم ای کاش اون تجربه هایی که الان دارم رو توی زمان مناسبش (و نه توی سن خیلی کم) بدست میاوردم.
الان نیلا مسرت دوران کودکی و حتی نوجوونی رو میخورم که ای کاش حداقل خودم شرایط رو برای خودم بهتر میکردم. دقیقا مثل شما. اینکه بتونی توی تاریکی وجودت رنگین کمون رو تصور کنی به طرز عجیبی جذابه...E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
هر اتفاقی باید به موقعش بیوفته وگرنه تبدیل میشه به حسرت.
اینو قبول دارم
یه استاد دشایتم فرهانی
همین استاد بیوشمی که خیلی معروفه
کلا یکمی خل و چله
گفت به من گفتم موسیقی باید از بچگی یاد بگیری سنت زیاده نمیشه
ولی من توی سن ۲۶ سالگی توی یه سال خیلی بامهارت شدم
به چرت و پرت بقیه گوش ندین
ساناز غلامی ۴۰ و خورده ای سالشه ولی آدم کیف میکنه میکنه میبینه چقدر شاده و سرزنده است درست مثل یه تیمیجر سن فقط یه عدده محدود به سن نباش بذار کودک درونت فعال باشه
ببین من نمیگم رفتار ناپخته داشته باشی بعد بگی کودک درونم بود
نه باید جایی که لازمه یه آدم جدی و مسئولیت پذیر باشی ولی درکنارش مثل یه بچه شاد و پراحساس و پر از رنگ باشی -
Nilay در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اتقدر همه از نظر افکار و اخلاق مشابه هم باشن که دیگه چیزی از اون آدم نمونه که من بخوام پیدا کنم
ها دقیقا، چون فقط طرف میخواد بنظر پذیرفته شده بیاد درمورد چیزی حرف میزنه که هیچی ازش نمیدونه حتی خودش هم علاقه ای نداره
Nilay در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
من خودم بیشتر دوست دارم آدمها رو کشف کنم
این فوق العاده است. اگه از صحبت های قبلیم مشخص نشده باشه منم همینطور
Nilay در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
که خب حرف شما هم درسته مقصر خودمون هم هستیم وقتی اون ورژن اصلی آدمها رو نمیپذیریم باعث میشیم دیگه خاص نباشن و فقط دنبال پذیرفته شدن باشن حتی به قیمت تقلید کردن
دقیقا، خیلی از همکلاسیام و اینا دردودلی چیزی داشته باشن میان پیش من، نمیدونم حالا این چیز خوبیه یا نه
-
حصار سابق قطعا چیز خوبیه چون احتمالا شما جز اون آدمای کمی هستید که بقیه رو هرطور که باشن میپذیرید