من یه آدم بی تربیتم
-
سلام
امیدوارم خوب باشیدیکی دو تا نکته به ذهنم می رسه.
فک کنم کمک کننده باشه1- این موضوع خیلی خیلی وابسته به دید کلی ما نسبت به آدمای اطرافمون داره.
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه
واقعیت اینه که ماها، یکسریامون یک حس خودبرتر بینی داریم. که با هر کس که مواجه میشیم، اون حس، در ناخودآگاه ما، روی اون فرد اعمال میشه.
در حالیکه معمولا آدما خنگ یا احمق نیستن، بلکه با یه دید دیگه به مسائل نگاه میکنن (هر چند با یه دید اشتباه). چه بسا اگه ما هم با اون دید به قضیه نگاه کنیم، نظر ما هم همون میشه. (البته این نظر الزاما منظورم نظر سیاسی، دینی و... نیست. حتی توی زندگی روزمره هم این نظرات وجود داره.)
یعنی انگار شما این نظر رو دارید که یکسریا خنگن، ولی من نمیتونم خودم رو جلوشون کنترل کنم. درحالیکه یه قدم باید بیاید عقب تر. اصلا اونا خنگ نیستن :))
2- نکته دوم درباره صبوری اینه که تمرین کنید. یعنی خودتون رو در معرض بحث و گفت و گو قرار بدین و سعی کنید هر جمله ای که میگید رو دو سه بار بجوید و بعد بگید.
و اینکه خیلی بیشتر از اینکه حرف بزنید، گوش بدید. اینم باز تمرین میخواد. مخصوصا برای شما که برون گرایی.
گوش دادن باعث میشه حرف طرف رو بهتر بفهمید و پاسختون پخته تر باشهموفق باشید
-
بچه ها من خیلی پرخاشگرم
زود عصبی میشم بعدش مجبور میشم معذرت خواهی کنم
️
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه واقعا میره رو مخم و واکنش نشون میدم ( آدم صبوری نیستم )
اگه حس کنم یکی داره زور میگه یا چرت و پرت میگه شروع میکنم بحث باهاش بحث به اصطلاح یکی به دو میکنم
اینا واقعا دارم آزارم میدن
Any idea?@هویججج سلام
به نظرم باید تمرین کنی به شنونده ی بهتری تبدیل بشی
فورا جواب دادن منجر به این میشه که هم تو نتونی درست منظور خودت رو به طرف مقابلت برسونی و هم طرف مقابلت فرصت نکنه حرفش رو اونطور که لازمه انتقال بده
و این که گفتی کسی زور میگه یا چرت و پرت میگه دوست داری سریع واکنش نشون بدی
بخشیش به برونگرایی شدیدت برمیگرده اما بخشیش هم قطعا قابل کنترله
اولا باید ببینی اون زوری که میگی در چه جهتیه
تو فکر میکنی طرف زور میگه یا واقعا داره زور میگه
و یا برای بخش دوم
تو فکر میکنی چرت و پرت میگه یا واقعا چرت و پرت میگه -
سلام
امیدوارم خوب باشیدیکی دو تا نکته به ذهنم می رسه.
فک کنم کمک کننده باشه1- این موضوع خیلی خیلی وابسته به دید کلی ما نسبت به آدمای اطرافمون داره.
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه
واقعیت اینه که ماها، یکسریامون یک حس خودبرتر بینی داریم. که با هر کس که مواجه میشیم، اون حس، در ناخودآگاه ما، روی اون فرد اعمال میشه.
در حالیکه معمولا آدما خنگ یا احمق نیستن، بلکه با یه دید دیگه به مسائل نگاه میکنن (هر چند با یه دید اشتباه). چه بسا اگه ما هم با اون دید به قضیه نگاه کنیم، نظر ما هم همون میشه. (البته این نظر الزاما منظورم نظر سیاسی، دینی و... نیست. حتی توی زندگی روزمره هم این نظرات وجود داره.)
یعنی انگار شما این نظر رو دارید که یکسریا خنگن، ولی من نمیتونم خودم رو جلوشون کنترل کنم. درحالیکه یه قدم باید بیاید عقب تر. اصلا اونا خنگ نیستن :))
2- نکته دوم درباره صبوری اینه که تمرین کنید. یعنی خودتون رو در معرض بحث و گفت و گو قرار بدین و سعی کنید هر جمله ای که میگید رو دو سه بار بجوید و بعد بگید.
و اینکه خیلی بیشتر از اینکه حرف بزنید، گوش بدید. اینم باز تمرین میخواد. مخصوصا برای شما که برون گرایی.
گوش دادن باعث میشه حرف طرف رو بهتر بفهمید و پاسختون پخته تر باشهموفق باشید
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
یعنی انگار شما این نظر رو دارید که یکسریا خنگن، ولی من نمیتونم خودم رو جلوشون کنترل کنم. درحالیکه یه قدم باید بیاید عقب تر. اصلا اونا خنگ نیستن :))
آره درست میگین کلمه اشتباهی رو بکار بردم
یه سری اطرافیان من بیش فعالن
یه همکلاسی دارم واقعا بیش فعاله کل کلاس رو دیوونه کرده
مثلا یه سوال میپرسه حالا فرض کنید سوال غیر درسی کامل براش توضیح میدم
اصلا حواسش نیست بعد دوباره همون سوالو میپرسه
و خب من عصبی میشم ( نه اینکه دعواش کنم و داد بزنم ولی مثلا بهش میگن فلانی الان توضیح دادم خب خیلی زشته من اینجوری بهش بگم باید آروم باشه و با لحن دوباره بهش توضیح بدم ولی اصلا اون آدم مهربون و گوگولی نیستم واضح تر بگم متاسفانه اصلا ادم صبوری نیستم) -
@هویججج
من پشت کنکور بودنی خیلی اینجوری بودم
برا اینکه کسی چیزیو نمیفهمه خب یکم تمرین کن که سطح ایکیوی همه یکی نیست اینا
ولی کسی بهت زور میگه پرخاش کن راحت باش -
MSina
نمیشه برادر من
قراره توی اجتماع باشم
هم بواسطه شغل هم اینکه آدم اجتماعی و برونگرایی هستم
دقیقا یاد حرف سونیا میافتم که میگفت خب خطرناکه اسنپ نگیر
نخیر من راه حل پیدا کردم اسپری فلفل خریدم اجازه نمیدم یه سری چیزا منو محدود کنن
الان واقعا این بداخلاقی داره محدودم میکنه باید راه حل پیدا کنم براش
️
@هویججج نمیگم که بری تو غار خودتو حبس کنی
منظورم اینه خیلی از این بحثها و صحبتها و موقعیتها غیرضروریه...اصلا لازم نیست خودتو نخود هر آشی کنیمنم تو همین اجتماعی که میگی تا حدودی هستم...میبینم چه خبره و چه اتفاقایی میفته
خیلی شرایط هست که هرچی بیشتر درگیرش بشی، بیشتر توش غرق میشی
مثل یه مردابه که هرچی بیشتر دست و پا بزنی، بیشتر فرو میری...
اینکه گفتم دوری کنی برا این قسمت بود
وگرنه شرایط دیگهای هم هست ک برعکس باید همه رو آتیش بزنی
حالا اینکه کجا و کی و چطوری آتیش بزنی رو باید تو موقعیتش باشی، چندبار اشتباه کنی تا یادبگیری بفهمی کی باید چجوری رفتار کنی.... -
بچه ها من خیلی پرخاشگرم
زود عصبی میشم بعدش مجبور میشم معذرت خواهی کنم
️
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه واقعا میره رو مخم و واکنش نشون میدم ( آدم صبوری نیستم )
اگه حس کنم یکی داره زور میگه یا چرت و پرت میگه شروع میکنم بحث باهاش بحث به اصطلاح یکی به دو میکنم
اینا واقعا دارم آزارم میدن
Any idea?@هویججج
هر کسی یه شخصیتی داره و چون برون گرا و اجتماعی این مورد درونت شدیدتره
بنظرم فقط با تمرین بیشتر درست میشه
همینکه همش تکرار کنی -
@هویججج سلام
به نظرم باید تمرین کنی به شنونده ی بهتری تبدیل بشی
فورا جواب دادن منجر به این میشه که هم تو نتونی درست منظور خودت رو به طرف مقابلت برسونی و هم طرف مقابلت فرصت نکنه حرفش رو اونطور که لازمه انتقال بده
و این که گفتی کسی زور میگه یا چرت و پرت میگه دوست داری سریع واکنش نشون بدی
بخشیش به برونگرایی شدیدت برمیگرده اما بخشیش هم قطعا قابل کنترله
اولا باید ببینی اون زوری که میگی در چه جهتیه
تو فکر میکنی طرف زور میگه یا واقعا داره زور میگه
و یا برای بخش دوم
تو فکر میکنی چرت و پرت میگه یا واقعا چرت و پرت میگهNarges_ در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
اولا باید ببینی اون زوری که میگی در چه جهتیه
تو فکر میکنی طرف زور میگه یا واقعا داره زور میگه
و یا برای بخش دوم
تو فکر میکنی چرت و پرت میگه یا واقعا چرت و پرت میگهواقعا داره زور میگه واقعا داره چرت و پرت میگه
ولی یه آدم بالغ و پخته چیکار میکنه ؟
به روش نمیاری
باید فقط بشنوی و بگذری نه اینکه بهش ثابت کنی
️
-
@هویججج نمیگم که بری تو غار خودتو حبس کنی
منظورم اینه خیلی از این بحثها و صحبتها و موقعیتها غیرضروریه...اصلا لازم نیست خودتو نخود هر آشی کنیمنم تو همین اجتماعی که میگی تا حدودی هستم...میبینم چه خبره و چه اتفاقایی میفته
خیلی شرایط هست که هرچی بیشتر درگیرش بشی، بیشتر توش غرق میشی
مثل یه مردابه که هرچی بیشتر دست و پا بزنی، بیشتر فرو میری...
اینکه گفتم دوری کنی برا این قسمت بود
وگرنه شرایط دیگهای هم هست ک برعکس باید همه رو آتیش بزنی
حالا اینکه کجا و کی و چطوری آتیش بزنی رو باید تو موقعیتش باشی، چندبار اشتباه کنی تا یادبگیری بفهمی کی باید چجوری رفتار کنی....MSina
حس کنم یکی داره به یکی دیگه زور میگه حتی اگه من مخاطب نباشم میرم از حقش دفاع میکنم آخرشم مثل سلیطه ها میشم 🥸 -
@هویججج
هر کسی یه شخصیتی داره و چون برون گرا و اجتماعی این مورد درونت شدیدتره
بنظرم فقط با تمرین بیشتر درست میشه
همینکه همش تکرار کنی -
@هویججج
ببین واقعا کار سختیه ها
فک نکن همه آدما همیشه اینجورین و میتونن خود کنترلی داشته باشن
من خودم درون گرام ارومم صبورم
ولی یه سری وقتا اینجوری هستم بعدشم اعصابم خورد میشه که این چه رفتاری بود داشتم یا چه حرکتی بود زدم
ولی کم کم با تمرین و تکرار زیاد بهتر میشه
در نهایت هم از خودت انتظار خیلی زیادی نداشته باشه که مثلاً یک ماهه این رفتارت بهتر بشه یا دیگه همیشه خود کنترلی رو داشته باشی -
-
@هویججج
ببین واقعا کار سختیه ها
فک نکن همه آدما همیشه اینجورین و میتونن خود کنترلی داشته باشن
من خودم درون گرام ارومم صبورم
ولی یه سری وقتا اینجوری هستم بعدشم اعصابم خورد میشه که این چه رفتاری بود داشتم یا چه حرکتی بود زدم
ولی کم کم با تمرین و تکرار زیاد بهتر میشه
در نهایت هم از خودت انتظار خیلی زیادی نداشته باشه که مثلاً یک ماهه این رفتارت بهتر بشه یا دیگه همیشه خود کنترلی رو داشته باشیZaahra._..
چشم ممنون -
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
یعنی انگار شما این نظر رو دارید که یکسریا خنگن، ولی من نمیتونم خودم رو جلوشون کنترل کنم. درحالیکه یه قدم باید بیاید عقب تر. اصلا اونا خنگ نیستن :))
آره درست میگین کلمه اشتباهی رو بکار بردم
یه سری اطرافیان من بیش فعالن
یه همکلاسی دارم واقعا بیش فعاله کل کلاس رو دیوونه کرده
مثلا یه سوال میپرسه حالا فرض کنید سوال غیر درسی کامل براش توضیح میدم
اصلا حواسش نیست بعد دوباره همون سوالو میپرسه
و خب من عصبی میشم ( نه اینکه دعواش کنم و داد بزنم ولی مثلا بهش میگن فلانی الان توضیح دادم خب خیلی زشته من اینجوری بهش بگم باید آروم باشه و با لحن دوباره بهش توضیح بدم ولی اصلا اون آدم مهربون و گوگولی نیستم واضح تر بگم متاسفانه اصلا ادم صبوری نیستم)@هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابه -
@هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابهReza-H
خیلی ممنونم
خیلی قشنگ توضیح دادین
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمپس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
-
@هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابهReza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابهبله درسته
-
MSina
حس کنم یکی داره به یکی دیگه زور میگه حتی اگه من مخاطب نباشم میرم از حقش دفاع میکنم آخرشم مثل سلیطه ها میشم 🥸@هویججج
رابینهود زمانه پیدا شد -
Reza-H
خیلی ممنونم
خیلی قشنگ توضیح دادین
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمپس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
-
بچه ها من خیلی پرخاشگرم
زود عصبی میشم بعدش مجبور میشم معذرت خواهی کنم
️
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه واقعا میره رو مخم و واکنش نشون میدم ( آدم صبوری نیستم )
اگه حس کنم یکی داره زور میگه یا چرت و پرت میگه شروع میکنم بحث باهاش بحث به اصطلاح یکی به دو میکنم
اینا واقعا دارم آزارم میدن
Any idea?@هویججج سعی کن اینطور نباشی 🤌 اونموقع رعایت کن
-
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
Reza-H
[audio/JbYCEzDiptx1App0IzWxwuq0.m4a] -
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومی
ولی اونجوری خیلی وراج میشم یعنی سرنخ رو میگیرم و دیگه ول نمیکنم میتونم ۱۰ دقیقه درموردش صحبت کنم
صحبتام چرت و پرت نیست واقعا براساس پادکست ها و کتابهایی که خوندمه ولی چی باعث میشه وراج باشم
تعریف کردن با جزئیات
نمیتونم فقط کلیات رو بگم
باید جزئیات هم توضیح بدم🥸