من یه آدم بی تربیتم
-
هویججج
هر کسی یه شخصیتی داره و چون برون گرا و اجتماعی این مورد درونت شدیدتره
بنظرم فقط با تمرین بیشتر درست میشه
همینکه همش تکرار کنی -
هویججج
ببین واقعا کار سختیه ها
فک نکن همه آدما همیشه اینجورین و میتونن خود کنترلی داشته باشن
من خودم درون گرام ارومم صبورم
ولی یه سری وقتا اینجوری هستم بعدشم اعصابم خورد میشه که این چه رفتاری بود داشتم یا چه حرکتی بود زدم
ولی کم کم با تمرین و تکرار زیاد بهتر میشه
در نهایت هم از خودت انتظار خیلی زیادی نداشته باشه که مثلاً یک ماهه این رفتارت بهتر بشه یا دیگه همیشه خود کنترلی رو داشته باشی -
هویججج
ببین واقعا کار سختیه ها
فک نکن همه آدما همیشه اینجورین و میتونن خود کنترلی داشته باشن
من خودم درون گرام ارومم صبورم
ولی یه سری وقتا اینجوری هستم بعدشم اعصابم خورد میشه که این چه رفتاری بود داشتم یا چه حرکتی بود زدم
ولی کم کم با تمرین و تکرار زیاد بهتر میشه
در نهایت هم از خودت انتظار خیلی زیادی نداشته باشه که مثلاً یک ماهه این رفتارت بهتر بشه یا دیگه همیشه خود کنترلی رو داشته باشی -
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
یعنی انگار شما این نظر رو دارید که یکسریا خنگن، ولی من نمیتونم خودم رو جلوشون کنترل کنم. درحالیکه یه قدم باید بیاید عقب تر. اصلا اونا خنگ نیستن :))
آره درست میگین کلمه اشتباهی رو بکار بردم
یه سری اطرافیان من بیش فعالن
یه همکلاسی دارم واقعا بیش فعاله کل کلاس رو دیوونه کرده
مثلا یه سوال میپرسه حالا فرض کنید سوال غیر درسی کامل براش توضیح میدم
اصلا حواسش نیست بعد دوباره همون سوالو میپرسه
و خب من عصبی میشم ( نه اینکه دعواش کنم و داد بزنم ولی مثلا بهش میگن فلانی الان توضیح دادم خب خیلی زشته من اینجوری بهش بگم باید آروم باشه و با لحن دوباره بهش توضیح بدم ولی اصلا اون آدم مهربون و گوگولی نیستم واضح تر بگم متاسفانه اصلا ادم صبوری نیستم)هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابه -
هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابه -
هویججج
متوجه منظورتون شدم
فک می کنم تصور می کنید که همه چیز به برونگرایی بر می گرده.
اما فک می کنم که اینطور نیست
یعنی بیش از اینکه این مشکل، یه مشکلی باشه که از ذاتتون (برون گرا بودن) نشات میگیره، یه مشکلیه که از عدم تمرین یا عدم اهمیت دادنتون به مشکل بر میگرده. یعنی آدم های میانگرا یا حتی درون گرایی هستن که این مشکل (که خواهم گفت) رو دارن. ولی به شکل های دیگه بروز میدن
پس ارتباط مستقیمی به برون گرا بودنتون نداره.
مشکل اصلی همون کنترل زبانه به نظرم. و راهی جز تمرین نداره
یعنی شما باید یه جاهایی که حتی حرف زدن، احتمالا نتیجه بدی هم نداره، تمرین کنید که چیزی نگید. کم کم، کنترلتون روی خلق و خوتون رو حس خواهید کرد. چند بار که یه جایی دوست داشتید چیزی بگید و نگفتید (حتی اگه گفتنش مشکلی هم ایجاد نمی کرد. مثلا در یک بحث روزمره که گفتن یه حرف با نگفتنش فرقی نداره)، دیگه می تونین اون جا هایی که علاقه دارید که یه چیز ناجوری به کسی بگید، اون حرف رو نزنین و بزرگمنشانه بگذرید.البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابهReza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
البته اینم بگم که تمام این صحبت هایی که کردم، برای مواقعیه که یا گفتن چیزی، اهمیت نداره، یا تاثیر مخرب میگذاره
در حالیکه یه جاهایی، اتفاقا «باید» حرف زد، باید طلبکار شد، باید داد زد. اما بیشتر مواقع اون راهکار بالا جوابهبله درسته
-
MSina
حس کنم یکی داره به یکی دیگه زور میگه حتی اگه من مخاطب نباشم میرم از حقش دفاع میکنم آخرشم مثل سلیطه ها میشم 🥸 -
Reza-H
خیلی ممنونم
خیلی قشنگ توضیح دادین
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمپس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
-
بچه ها من خیلی پرخاشگرم
زود عصبی میشم بعدش مجبور میشم معذرت خواهی کنم
️
اگه کسی چیزی رو نفهمه و خنگ باشه واقعا میره رو مخم و واکنش نشون میدم ( آدم صبوری نیستم )
اگه حس کنم یکی داره زور میگه یا چرت و پرت میگه شروع میکنم بحث باهاش بحث به اصطلاح یکی به دو میکنم
اینا واقعا دارم آزارم میدن
Any idea? -
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
-
منظورتون اینه سعی کنم کمتر صحبت کنم؟
بله
یعنی تویمکالمات عادی اگه میخوام یه خاطره تعریف کنم
تعریف نکنم
اینجوری یعنی من تونستم خودم رو کنترل کنمآره.
اما تشخیص اینکه کجا خاطره رو تعریف کنید یا نه، فقط با خودتونه. یعنی اگه میگیم کمتر حرف بزنیم، به این معنا نیست که توی جمع دوستان مثلا، کاملا ساکت باشیم. اما خوبه که خیلی ساکت تر از قبل باشیم.
حالا برای شروع،
به نظرم قبل از هر حرفی، مکث کنید و به نتیجه اون صحبت فکر کنید
اگه مخرب بود که قطعا نباید بگینش
اما اگه خنثی بود،
درباره حرف خنثی اگه میخواید بفهمید که یه حرفی که گفتن یا نگفتنش فرقی نداره رو بزنم یا نه، از خودتون قبل از گفتن اون حرف بپرسید که : «نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟ اگه پاسختون اولی بود، اصلا اون ثحبت رو نکنید. اما اگه دومی بود، اتفاقا بهتره که با در نظر گرفتن جوانب اون حرف رو بزنید. منظورم از نیت، نیت «حقیقی» درونمه، نه توجیهم برای خودم.فکر کنم یه ذره پیچیده شد ببخشید
همه این فرایند ها، توی چند میلی ثانیه اتفاق میفته.پس توی شرایط بحرانی هم میتونم خودم رو کنترل کنم درسته؟
دقیقا. یه جور خودسازی و کنترل بیشتر روی ذهن
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومی
ولی اونجوری خیلی وراج میشم یعنی سرنخ رو میگیرم و دیگه ول نمیکنم میتونم ۱۰ دقیقه درموردش صحبت کنم
صحبتام چرت و پرت نیست واقعا براساس پادکست ها و کتابهایی که خوندمه ولی چی باعث میشه وراج باشم
تعریف کردن با جزئیات
نمیتونم فقط کلیات رو بگم
باید جزئیات هم توضیح بدم🥸 -
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
نیت من از گفتن اون حرف، ارضای نیاز به حرف زدنمه و دوست دارم فقط یه چیزی گفته باشم و مثلا دوست دارم دیده بشم؟ یا نیتم اینه که مثلا حال طرف رو بهتر کنم، یا یه کمکی بهش بکنم از گفتن این خاطره به عنوان مثال؟
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومی
ولی اونجوری خیلی وراج میشم یعنی سرنخ رو میگیرم و دیگه ول نمیکنم میتونم ۱۰ دقیقه درموردش صحبت کنم
صحبتام چرت و پرت نیست واقعا براساس پادکست ها و کتابهایی که خوندمه ولی چی باعث میشه وراج باشم
تعریف کردن با جزئیات
نمیتونم فقط کلیات رو بگم
باید جزئیات هم توضیح بدم🥸هویججج در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومیآخرش معمولا جفتش؟
یا معمولا دومی؟قرار نیست صحبت کردن «به خاطر خود» حتما چرت و پرت گفتن باشه که!
چه بسا که آدم میخواد از یه پادکست تعریف کنه، ولی تعریف میکنه چون میخواد بگه که «من» این پادکست رو گوش کردم. یا اصلا یه حس همدلی بگیره که فقط خودش نباشه که این پادکست رو می شناسه یا....
در نهایت همه اینا چیزی به اون فرد مقابل اضافه نمیکنه. فقط به خود آدم حس خوبی میده
حتی یه جاهایی، زیاد توضیح دادن یا با جزئیات توضیح دادن، باعث زدگی اون فرد میشه
خلاصه همه اینا، توی دنیای واقعی و با مواجهه با موقعیت های متفاوت دست آدم میاد -
هویججج در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومیآخرش معمولا جفتش؟
یا معمولا دومی؟قرار نیست صحبت کردن «به خاطر خود» حتما چرت و پرت گفتن باشه که!
چه بسا که آدم میخواد از یه پادکست تعریف کنه، ولی تعریف میکنه چون میخواد بگه که «من» این پادکست رو گوش کردم. یا اصلا یه حس همدلی بگیره که فقط خودش نباشه که این پادکست رو می شناسه یا....
در نهایت همه اینا چیزی به اون فرد مقابل اضافه نمیکنه. فقط به خود آدم حس خوبی میده
حتی یه جاهایی، زیاد توضیح دادن یا با جزئیات توضیح دادن، باعث زدگی اون فرد میشه
خلاصه همه اینا، توی دنیای واقعی و با مواجهه با موقعیت های متفاوت دست آدم میاد -
هویججج در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
معمولا جفتش
ولی بیشتر وقتا دومیآخرش معمولا جفتش؟
یا معمولا دومی؟قرار نیست صحبت کردن «به خاطر خود» حتما چرت و پرت گفتن باشه که!
چه بسا که آدم میخواد از یه پادکست تعریف کنه، ولی تعریف میکنه چون میخواد بگه که «من» این پادکست رو گوش کردم. یا اصلا یه حس همدلی بگیره که فقط خودش نباشه که این پادکست رو می شناسه یا....
در نهایت همه اینا چیزی به اون فرد مقابل اضافه نمیکنه. فقط به خود آدم حس خوبی میده
حتی یه جاهایی، زیاد توضیح دادن یا با جزئیات توضیح دادن، باعث زدگی اون فرد میشه
خلاصه همه اینا، توی دنیای واقعی و با مواجهه با موقعیت های متفاوت دست آدم میاد -
Reza-H در من یه آدم بی تربیتم گفته است:
آخرش معمولا جفتش؟
یا معمولا دومی؟معمولا جفتش
بیشتر وقتا دومی -
هویججج
خب اینکه بیشتر وقتا و معمولا با هم تفاوتی داره یا نه که بیشتر بستگی به هر فرد داره. ممکنه یه نفر یکسان بدونه یک نفر یکی رو کمی بیشتر بگیره
مشکل اینجاست که شما میگی مثلا 65 درصد مواقع جفتش، 75 درصد مواقع هم دومی :))
جمع درصد دو حالت متناقض باید بشه 100. این میشه 140 :)))