هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Infinitie. A ممنون
Narges_ خواهش میکنم
-
امشب وقتی طبق عادت هرباره ازم پرسیدن تا کی خونه هستی؟
و مامانم زودتر از من جواب داد تا پایان جنگ، یهویی خیلی ناراحت شدم. انگار یه غمِ کهنه سر باز کرده باشه..
قطعا همتون حسش کردین یا درموردش شنیدین
اون یچیز فقط: مثه کرونا
وقتی کسی ازم میپرسید کی میری دانشگاه؟ جواب این بود که با تموم شدن کرونا یا پیدا شدن درمان قطعیشاون دو سال فاکینگ بد بود
من نمیخوام طاقت تحمل چندساله این شرایط کوفتی رو داشته باشم
تازه همچی داشت کمی روال میشد
هنوز از عسر بیرون نیومدیم و یسری ندیدیم که عسر بعدی اومده... چخبره مگه؟ -
در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
برگشتم به داروخونه و چقدر حال و هوام عوض شد
بعد از 18 تیر 1402 و 23 تیر 1403
امسال هم 28 خرداد 1404 برای سومین بار -
moBn
باشه -
lO_Ol در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکمم نت وصل نشه منو از کمپ جمع میکنن
وصل میکنن چند ساعت دیگه
Infinitie. A
پس کی -
Infinitie. A
پس کی -
Masoumeh.sh در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A اقا یه شخصیت بد بگید من به این بگم
هیچی یادم نمیاددددهع
وجود ندارهInfinitie. A چرا دیگه تویی
-
عمیقا امیدوارم وسیلههای ثابت خوابگاه که هنوز بازشون نکردم و گوشه اتاقم چیده شدن، شهریور دوباره بار بشن و برن خوابگاه بعدی و بیام عکس قبل جنگ(موقع ثبت نام اولیه که ۱۸ خرداد با چشم خوابالو و صورت ورم کرده گرفتیم) و بعد جنگ رو با سر در دانشگاه اینجا بذارم و پایینش بگم بله باهمدیگه بودیم و گذشت و آهنگ دورچی رو بذارم که میگه:
خیلی سخت گذشت
نبودی ببینی چقدر بد گذشت -
f.nalist مثلا عمه هام.