هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
همسایه بالاییمون همش دعوا دارن یا بچه هاشون باهم دیگه یا پدر مادر با بچه ها یا پدر مادر باهم
دو تا دختر بچه کوچیک هم دارن
دلم براشون میسوزه -
وقتی کسی که باید، پیاممو نمیخونه با اینکه میدونم دیده، از اعماق وجود به شخصیتم برمیخوره. همش میگم ای کاش بهت پیام نمیدادم حتی اگه در شرایط ضروری بودم.
تو که برای من آدم گذرایی هستی و کارم باهات تموم بشه میری توی زباله دان ذهنم ولی بیچاره خانوادهات...
اعصابم داغونه. نمیدونم چجوری باید فراموش کنم.
ای کاش هیچوقت باهات آشنا نشده بودم. دلم برای ورژن قدیمی خودم قبل از دیدن تو تنگ شده. موقعی که حتی نمیدونستم وجود خارجی داری...
این تویی که من رو دچار تزلزل کردی و حالا این منم که باید درستش کنم... -
یعنی دقیقا تا قبل این جنگ میگفتم هرگز وطنمو برای مهاجرت ترک نمیکنم. هرگز!
و حالا...
بنظرم مهاجرت خیلی گزینه منطقیی بنظر میرسه.
کشوری که هر روز توش ترس داری جای زندگی نیست هست؟
مگه آدم چند سال عمر میکنه که اینجوری بگذره؟ -
یعنی دقیقا تا قبل این جنگ میگفتم هرگز وطنمو برای مهاجرت ترک نمیکنم. هرگز!
و حالا...
بنظرم مهاجرت خیلی گزینه منطقیی بنظر میرسه.
کشوری که هر روز توش ترس داری جای زندگی نیست هست؟
مگه آدم چند سال عمر میکنه که اینجوری بگذره؟Michael Vey
دقیقاااا دقیقاا -
نمره ندادن استاد ها رو هم درک نمیکنم
-
حس خیلی بدی هم دارم
-
@هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
_MILAD_
یعنی الان اینترنت نداری؟
من امروز سریال دیدم
اینترنت یعنی کار کردن فیلتر شکن ها بدون محدودیت
سریال که من تو این 3 روز
4 تا سریال تموم کردم و 6 تا فیلم
-
@هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
_MILAD_
ای بابا میلاد خانم
هعی روزگار آخر عمری باید با بچه سر و کله بزنم
-
این پست پاک شده!
-
@هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
_MILAD_
ای بابا میلاد خانم
هعی روزگار آخر عمری باید با بچه سر و کله بزنم
-
امیدوارم تک تک کسایی که باعث شدن ما به فکر مهاجرت باشیم و امیدی به زندگی نداشته باشیم نابود شن... همین...
-
خیلی این اخلاقم بده. رفتار اشتباه آدما تا مدت های طولانی توی ذهنم میمونه و نمیره بیرون. همش دنبال علتم. چرا این کار رو با من کردی؟ چرا؟ من لایق این رفتار نیستم. خیلی سعی کردم باهات محترمانه برخورد کنم چون مجبورم. میفهمی؟ نه نمیفهمی چون ذاتا نفهمی! مجبورم باهات درست رفتار کنم تا کارمو راه بندازی. تا بهانه و ضعف ندم دستت. نه اینکه قلبا بهت احترام بذارم فقط ظاهریه. هنوز اون روی منو ندیدی. خیلی دوست دارم تمام حرصی که توی این سه سال ازت دارم رو روی سرت خالی کنم. ولی نمیشه. منطقی نیست. آینده خودمو که بخشیش دست تو هست خراب میکنم.
مجبورم خودخوری کنم. هی تحمل کنم تحمل کنم تحمل کنم. فقط یک سال مونده...
طوری فراموشت میکنم که انگار نمیشناسمت، برام وجود نداری، ولی فعلا باید بسازم باهات. -
همیشه داستان همین بوده. داری زندگی عادیت رو میکنی، «یک لحظه» و بعد از اون، دیگه هیچ چیز مثل قبل نیست.
-
اگه اشتباه نکنم این ترم آخرین تزم کارشناسیتون بود...
خستهی این چهار سال نباشید بچه ها
دمتون گرم که تا اینجا پیش اومدید و امیدوارم مرحله جدید زندگی براتون اتفاقات بهتری رو تدارک دیده باشه
jahad.20
S.daniyal hosseiny
۲۵ خرداد این پیام رو می نویسم و نمی دونم که از محدودیت درمیام که ارسالش کنم:) -
Comrade در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn اینا ثابت کردن که همیشه میتونن اینترنت رو بدتر کنن. فردا همین رو هم ازمون میگیرن.
فکر نکنم درمورد چیز مشترکی باهم حرف بزنیم

شعردانه
|


