|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دوست دارم بگم کاش دانشگاه زودتر شروع شه
یا اینکه دلم برای دوستام، اتاقم، و حتی گرگان تنگ شده
و کلی چیز دیگه بگم ولی...
چشمام شوره. میدونم که سر هر چی که دلتنگشم و ذوقشو دارم چشم میزنم و وقتی شروع شد، همه چی گند میخوره توش -
الان این موقع تو خوابگاه چیکار میکردیم؟
۷ ۸ نفر دور هم مینشستیم
ته لیوانامون گل محمدی میریختیم
بعد روش چایی میریختیم
مهشید هل میسابید تو هاون و برامون رو چاییمون میریختبعد ممکن بود مهدیه باز هم اون شالشو دور سرش ببنده و پتوشو بندازه رو شونش، برامون فال های چرت و پرت با ورق بگیره
این وسط سنا طبق معمول زود فرار میکنه که درس بخونه
ولی ما تا ۱ ۲ شب بیداریم در حال چرت و پرت گفتن
تا اینکه بچه های ترکمن دادشون در میاد که بخوابین دیگه! فردا کارآموزی داریمناتینگ برای گفتن
-
Michael Vey
دوست داری برگردی دانشگاه مایکل/؟f.nalist آره..
-
Michael Vey بذار گواهینامه تو بگیری حالا
-
الان این موقع تو خوابگاه چیکار میکردیم؟
۷ ۸ نفر دور هم مینشستیم
ته لیوانامون گل محمدی میریختیم
بعد روش چایی میریختیم
مهشید هل میسابید تو هاون و برامون رو چاییمون میریختبعد ممکن بود مهدیه باز هم اون شالشو دور سرش ببنده و پتوشو بندازه رو شونش، برامون فال های چرت و پرت با ورق بگیره
این وسط سنا طبق معمول زود فرار میکنه که درس بخونه
ولی ما تا ۱ ۲ شب بیداریم در حال چرت و پرت گفتن
تا اینکه بچه های ترکمن دادشون در میاد که بخوابین دیگه! فردا کارآموزی داریم -
Michael Vey اتاق ما هم 🥲🥲🥲🥲🥲🥲
Maaah :>>>>>>>
-
mahdi.ek مگه وقتی گرفتم بعدش چی میشه
-
الان این موقع تو خوابگاه چیکار میکردیم؟
۷ ۸ نفر دور هم مینشستیم
ته لیوانامون گل محمدی میریختیم
بعد روش چایی میریختیم
مهشید هل میسابید تو هاون و برامون رو چاییمون میریختبعد ممکن بود مهدیه باز هم اون شالشو دور سرش ببنده و پتوشو بندازه رو شونش، برامون فال های چرت و پرت با ورق بگیره
این وسط سنا طبق معمول زود فرار میکنه که درس بخونه
ولی ما تا ۱ ۲ شب بیداریم در حال چرت و پرت گفتن
تا اینکه بچه های ترکمن دادشون در میاد که بخوابین دیگه! فردا کارآموزی داریمیا ممکن بود مهشید و راضیه گیر بدن "دور" بازی کنیم
من و راضیه هم گروهی
مهشید و مهدیه هم هم گروهی
و حالا بیا و راضیه رو متقاعد کن که بهم تقلب نده ولی همچنان کلمات سختو میرسوند دور از چشم بقیه ولی اونا میفهمیدنناتینگ برای گفتن
-
یا ممکن بود مهشید و راضیه گیر بدن "دور" بازی کنیم
من و راضیه هم گروهی
مهشید و مهدیه هم هم گروهی
و حالا بیا و راضیه رو متقاعد کن که بهم تقلب نده ولی همچنان کلمات سختو میرسوند دور از چشم بقیه ولی اونا میفهمیدنMichael Vey واییییی آرهههههه مام بازی میکنیم
-
دقیقا یکی‌مون فال میگیره هر شب برامون
یکی‌مون چایی درست میکنه هر شب
یکی هم مدام درس میخونه
وای 🥲Maaah من اونیم که چایی درست میکنم
ساقی اتاقم -
دلم بر بچه‌هام تنگ شد 🥲
-
Michael Vey تا قبل اینکه بری دانشگاه بگیری
اونجا که نمیتونی آزمون بدی
