هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بابا اصلن یادته اون زندگی مضخرفو؟
من نجاتت دادم که
فقط همین قضیه مونده اونم چشم -
بهت میگفتم بخدا همینجوری نمیمونه، گوش نمیکردی.
-
۱۶,۱۷ سالت که بود، فکرشو میکردی ۲۱ سالگی اینجوری باشه؟ خب معلومه الان که درباره ۲۶, ۲۷ سالگی میگم باور نمیکنی
-
فقط لازم نیست از اتاقت بیای بیرون، همین.
اگرم میای بیرون حرف نزن، مطلقا حرف نزن -
میدونم سخته ولی تموم میشه عین مسائل قبلی.
عین قبل که نیست دیگه، قابل تحملتره
همهی تلاش منم برای این بود که تو ۲۱ سالگی نسبت به ۱۸ سالگی بیشتر بخندی. -
همین چندوقت پیش یادت نیست چی گفتی؟
دقیق یادمه
گفتی کاش گوش نمیدادم، کار خودمو انجام میدادم -
دوباره داری همون اشتباهای قبلتو تکرار میکنی ولی.
اصلن یادت نیست استاد چی گفت؟
گفت ممکنه کلی بهتون فحش بدن، حرف بد بزنن اگه بخواین واکنش بدین که جونی نمیمونه براتون -
صداهاش عین بیمارستان روانه.
صدای شکستنی میاد. -
_ Reza _ چشم

Michael Vey چشمت سلامت
-
یهکوچولو دیگه مونده، فقط یکم صبر کن.
میفهممت، ولی بخدا راه دیگهای نداره جز صبر
هر اقدام دیگهای اشتباهه مهدیه، هیچ راه چاره و میونبری وجود نداره. -
حرفزدن دربارهش با هرکسی اشتباهترینه.
فقط طرفو ناراحت میکنی که خودت موقتی برای چند ساعت خوب شی، با کوچیکترین اتفاق دوباره میشی عین قبل. -
تو دختر خوشگل خودمی، حتی اینجور مواقع که رنگت رو به زردی میزنه و چشمات پف کرده

-
الاه اکبر
-
واقعا دارم تبخیر میشم.
|
شعردانه



