هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Maaah بگو میخوای دلداری بدی درست
چرا منو تخریب میکنی؟
️
-
۸۶۵۰
-
یه زمانی گرمی ۹۰ هزار بود یادش بخیر
-
یهو چه همهچی رفته بالا
شهریه خوابگاه ۱/۲۵۰ بیشتر شده
اسنپ ترم پیش تهش ۲۸۰ بود، الان ۵۵۰,۶۰۰
هر بیرونرفتن با بچههام زیر ۲۰۰, ۳۰۰ نمیشه
باز خوبه شهریه دانشگاه ثابت مونده
هعی -
Maaah بگو میخوای دلداری بدی درست
چرا منو تخریب میکنی؟
️
بابونــــه عیبی نداره
️
-
آدم باید با واقعیت کنار بیاد
خیلی وقته میدونم من باید بیشتر بقیه تلاش کنم که به بقیه برسم
انگار واقعا استعداد برابری با بقیه ندارم
نمیدونم... یا شاید بقیه هم یه تلاش نهفته دارن که من فکر میکنم استعدادشونه... ولی فکر نکنم اینطوری باشه -
خونه هر چقدرم بد باشه، خونهس
دلم نمیخواد برم خوابگاه
یه پاراگراف میکروب، یه عالمه گریه، پاراگراف بعدی
هعییییدلم نمیخواد از خوابگاه برم
یه پاراگراف it، یه عالمه بغض، پاراگراف بعدی
هعی -
ورژن خوابگاهیم خیلییییییییییی بهتر از ورژن خونهس
-
دیدی گفتم مشکل از من نیست، دیدیییی
-
اصلن زندگی اینجا یهجور دیگهس، انقدر متفاوتههه
-
آدم باید با واقعیت کنار بیاد
خیلی وقته میدونم من باید بیشتر بقیه تلاش کنم که به بقیه برسم
انگار واقعا استعداد برابری با بقیه ندارم
نمیدونم... یا شاید بقیه هم یه تلاش نهفته دارن که من فکر میکنم استعدادشونه... ولی فکر نکنم اینطوری باشهدوران راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم خیلی با من حال میکرد
خیلی به من اعتماد به نفس میداد مثلا میگفت برم یچیزی رو پاتخته به بچه ها توضیح بدم ، جزو نمره ها خوب ریاضیش بودم همیشه ولی همیشه ( بهترین ) نمره نبودم اتفاقا کسایی دیگه بودن که بهترین نمره هارو میاوردن ولی برای این کارا مثل توضیح یچیزی به بچه ها بیشتر از من کمک میگرفت ، یادمه آخرین امتحان راهنماییمون سر امتحان یه حرفی زد...
گفت که اکثر آدما و از جمله شماها تو کاراتون تلاش و استمرار ندارید
و وقتی تلاش نباشه آدم موفق نمیشه و از این جور حرفا میزد
و گفت داخل کلاس شما فقط یه نفر برای امتحانا واقعا تلاش میکرد
اونجا اسم منو گفت و من خیلی ناراحت شدم
یا مثلاً یکی همینجوری بهم میگفت تو برای فلان امتحان ریاضی خیلی تلاش کردی خیلی ناراحت میشدم چون من اینجوری برام ترجمه میشد من استعداد ریاضی ندارم و با تلاش دارم موفق میشم و اینجوری میگفتم نه من اصلا نمیخونم من با استعدادم نمره میگیرم
و دلیل رفتارش داخل طول سال هم دقیقا همین بود ، میفهمید اون آدما واقعا با استعداد و خلاقیت خدادادی دارن امتحانارو خوب میارن بالا
و اون دنبال تلاش بود...
راهنمایی فکر میکردم مثلا آدم خفنی ام تو ریاضی مثلا چون زیاد آدم تاپ ندیده بودم ، دبیرستانی که شدم یه دایره ارتباطی وسیع تری با خصوصا کسایی که مدعی ریاضی بودن ایجاد شد ، و متاسفانه با این اتفاق من به خلا این رسیدم که من تو ریاضی هیچی نیستم و ولی آدم خیلی خفن تر تو این دنیا هست که من فقط ندیده بودمشون... :)) و در نهایت من فقط میتونم بگم من یه آدم خیلی خیلی خیلی عادی ام ، صرفا احمق نیستم ، اگه در آینده نه چندان دور به این نتیجه هم نرسم که احمقم هستم
:))) میدونم برای کسی اهمیت نداشت
ولی دوست داشتم اینو تو تودلی بگم حداقل برای خودم
دو روز دیگه میرم زیر کلی خاک و برای کسی حتی اهمیت نداره کی بودم و چی بودم وقتی وارد مسیری میشم که انگار با تلاش باید برابر بقیه باشم احتمالش میاد پایین یه کار خیلی تاثیرگذار داخل این مسیر کنم اسمم برای بشر بمونه
هیچ وقت خودمو نمیتونم حلال کنم :)) چون واقعا من یه توقعی دیگه ای از خودمو و زندگیم داشتم ، اینارو که میذارم پشت هم میبینم
دارم روز به روز بیشتر به پوچی میرسم و از خودم دور میشم و خودم برای خودم غریبه میشم -
دوران راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم خیلی با من حال میکرد
خیلی به من اعتماد به نفس میداد مثلا میگفت برم یچیزی رو پاتخته به بچه ها توضیح بدم ، جزو نمره ها خوب ریاضیش بودم همیشه ولی همیشه ( بهترین ) نمره نبودم اتفاقا کسایی دیگه بودن که بهترین نمره هارو میاوردن ولی برای این کارا مثل توضیح یچیزی به بچه ها بیشتر از من کمک میگرفت ، یادمه آخرین امتحان راهنماییمون سر امتحان یه حرفی زد...
گفت که اکثر آدما و از جمله شماها تو کاراتون تلاش و استمرار ندارید
و وقتی تلاش نباشه آدم موفق نمیشه و از این جور حرفا میزد
و گفت داخل کلاس شما فقط یه نفر برای امتحانا واقعا تلاش میکرد
اونجا اسم منو گفت و من خیلی ناراحت شدم
یا مثلاً یکی همینجوری بهم میگفت تو برای فلان امتحان ریاضی خیلی تلاش کردی خیلی ناراحت میشدم چون من اینجوری برام ترجمه میشد من استعداد ریاضی ندارم و با تلاش دارم موفق میشم و اینجوری میگفتم نه من اصلا نمیخونم من با استعدادم نمره میگیرم
و دلیل رفتارش داخل طول سال هم دقیقا همین بود ، میفهمید اون آدما واقعا با استعداد و خلاقیت خدادادی دارن امتحانارو خوب میارن بالا
و اون دنبال تلاش بود...
راهنمایی فکر میکردم مثلا آدم خفنی ام تو ریاضی مثلا چون زیاد آدم تاپ ندیده بودم ، دبیرستانی که شدم یه دایره ارتباطی وسیع تری با خصوصا کسایی که مدعی ریاضی بودن ایجاد شد ، و متاسفانه با این اتفاق من به خلا این رسیدم که من تو ریاضی هیچی نیستم و ولی آدم خیلی خفن تر تو این دنیا هست که من فقط ندیده بودمشون... :)) و در نهایت من فقط میتونم بگم من یه آدم خیلی خیلی خیلی عادی ام ، صرفا احمق نیستم ، اگه در آینده نه چندان دور به این نتیجه هم نرسم که احمقم هستم
:))) میدونم برای کسی اهمیت نداشت
ولی دوست داشتم اینو تو تودلی بگم حداقل برای خودم
دو روز دیگه میرم زیر کلی خاک و برای کسی حتی اهمیت نداره کی بودم و چی بودم وقتی وارد مسیری میشم که انگار با تلاش باید برابر بقیه باشم احتمالش میاد پایین یه کار خیلی تاثیرگذار داخل این مسیر کنم اسمم برای بشر بمونه
هیچ وقت خودمو نمیتونم حلال کنم :)) چون واقعا من یه توقعی دیگه ای از خودمو و زندگیم داشتم ، اینارو که میذارم پشت هم میبینم
دارم روز به روز بیشتر به پوچی میرسم و از خودم دور میشم و خودم برای خودم غریبه میشم -
لعنت به اون لحظه هایی که همه چیزو مهم تر از خودم دیدم و الان نمیتونم خودمو اولویت بزارم...
-
دوران راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم خیلی با من حال میکرد
خیلی به من اعتماد به نفس میداد مثلا میگفت برم یچیزی رو پاتخته به بچه ها توضیح بدم ، جزو نمره ها خوب ریاضیش بودم همیشه ولی همیشه ( بهترین ) نمره نبودم اتفاقا کسایی دیگه بودن که بهترین نمره هارو میاوردن ولی برای این کارا مثل توضیح یچیزی به بچه ها بیشتر از من کمک میگرفت ، یادمه آخرین امتحان راهنماییمون سر امتحان یه حرفی زد...
گفت که اکثر آدما و از جمله شماها تو کاراتون تلاش و استمرار ندارید
و وقتی تلاش نباشه آدم موفق نمیشه و از این جور حرفا میزد
و گفت داخل کلاس شما فقط یه نفر برای امتحانا واقعا تلاش میکرد
اونجا اسم منو گفت و من خیلی ناراحت شدم
یا مثلاً یکی همینجوری بهم میگفت تو برای فلان امتحان ریاضی خیلی تلاش کردی خیلی ناراحت میشدم چون من اینجوری برام ترجمه میشد من استعداد ریاضی ندارم و با تلاش دارم موفق میشم و اینجوری میگفتم نه من اصلا نمیخونم من با استعدادم نمره میگیرم
و دلیل رفتارش داخل طول سال هم دقیقا همین بود ، میفهمید اون آدما واقعا با استعداد و خلاقیت خدادادی دارن امتحانارو خوب میارن بالا
و اون دنبال تلاش بود...
راهنمایی فکر میکردم مثلا آدم خفنی ام تو ریاضی مثلا چون زیاد آدم تاپ ندیده بودم ، دبیرستانی که شدم یه دایره ارتباطی وسیع تری با خصوصا کسایی که مدعی ریاضی بودن ایجاد شد ، و متاسفانه با این اتفاق من به خلا این رسیدم که من تو ریاضی هیچی نیستم و ولی آدم خیلی خفن تر تو این دنیا هست که من فقط ندیده بودمشون... :)) و در نهایت من فقط میتونم بگم من یه آدم خیلی خیلی خیلی عادی ام ، صرفا احمق نیستم ، اگه در آینده نه چندان دور به این نتیجه هم نرسم که احمقم هستم
:))) میدونم برای کسی اهمیت نداشت
ولی دوست داشتم اینو تو تودلی بگم حداقل برای خودم
دو روز دیگه میرم زیر کلی خاک و برای کسی حتی اهمیت نداره کی بودم و چی بودم وقتی وارد مسیری میشم که انگار با تلاش باید برابر بقیه باشم احتمالش میاد پایین یه کار خیلی تاثیرگذار داخل این مسیر کنم اسمم برای بشر بمونه
هیچ وقت خودمو نمیتونم حلال کنم :)) چون واقعا من یه توقعی دیگه ای از خودمو و زندگیم داشتم ، اینارو که میذارم پشت هم میبینم
دارم روز به روز بیشتر به پوچی میرسم و از خودم دور میشم و خودم برای خودم غریبه میشمmahdi.ek یکی از دوستای من که همکلاسی بودیم خیلی سر کلاس گیج میزد در حدی که استاد ریاضی مون میگفت آقای فلانی فهمیدی ؟ ... اگه فهمیدی پس همه فهمیدن.. واکنش اون بچه ؟! بهش میخندید و اصلا یه ذره هم اهمیت نمیداد الان داره پزشکی شو میخونه درواقع تلاش خیلی قوی تر از استعداده ... استعداد فقط یه اسمه وقتی از ته دلت چیزی رو بخوای مطمئن باش خودتو در حد اون میدونی که توی مسیرش قرار گرفتی پس نباید حرف کسی سد راهت بشه
-
دوران راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم خیلی با من حال میکرد
خیلی به من اعتماد به نفس میداد مثلا میگفت برم یچیزی رو پاتخته به بچه ها توضیح بدم ، جزو نمره ها خوب ریاضیش بودم همیشه ولی همیشه ( بهترین ) نمره نبودم اتفاقا کسایی دیگه بودن که بهترین نمره هارو میاوردن ولی برای این کارا مثل توضیح یچیزی به بچه ها بیشتر از من کمک میگرفت ، یادمه آخرین امتحان راهنماییمون سر امتحان یه حرفی زد...
گفت که اکثر آدما و از جمله شماها تو کاراتون تلاش و استمرار ندارید
و وقتی تلاش نباشه آدم موفق نمیشه و از این جور حرفا میزد
و گفت داخل کلاس شما فقط یه نفر برای امتحانا واقعا تلاش میکرد
اونجا اسم منو گفت و من خیلی ناراحت شدم
یا مثلاً یکی همینجوری بهم میگفت تو برای فلان امتحان ریاضی خیلی تلاش کردی خیلی ناراحت میشدم چون من اینجوری برام ترجمه میشد من استعداد ریاضی ندارم و با تلاش دارم موفق میشم و اینجوری میگفتم نه من اصلا نمیخونم من با استعدادم نمره میگیرم
و دلیل رفتارش داخل طول سال هم دقیقا همین بود ، میفهمید اون آدما واقعا با استعداد و خلاقیت خدادادی دارن امتحانارو خوب میارن بالا
و اون دنبال تلاش بود...
راهنمایی فکر میکردم مثلا آدم خفنی ام تو ریاضی مثلا چون زیاد آدم تاپ ندیده بودم ، دبیرستانی که شدم یه دایره ارتباطی وسیع تری با خصوصا کسایی که مدعی ریاضی بودن ایجاد شد ، و متاسفانه با این اتفاق من به خلا این رسیدم که من تو ریاضی هیچی نیستم و ولی آدم خیلی خفن تر تو این دنیا هست که من فقط ندیده بودمشون... :)) و در نهایت من فقط میتونم بگم من یه آدم خیلی خیلی خیلی عادی ام ، صرفا احمق نیستم ، اگه در آینده نه چندان دور به این نتیجه هم نرسم که احمقم هستم
:))) میدونم برای کسی اهمیت نداشت
ولی دوست داشتم اینو تو تودلی بگم حداقل برای خودم
دو روز دیگه میرم زیر کلی خاک و برای کسی حتی اهمیت نداره کی بودم و چی بودم وقتی وارد مسیری میشم که انگار با تلاش باید برابر بقیه باشم احتمالش میاد پایین یه کار خیلی تاثیرگذار داخل این مسیر کنم اسمم برای بشر بمونه
هیچ وقت خودمو نمیتونم حلال کنم :)) چون واقعا من یه توقعی دیگه ای از خودمو و زندگیم داشتم ، اینارو که میذارم پشت هم میبینم
دارم روز به روز بیشتر به پوچی میرسم و از خودم دور میشم و خودم برای خودم غریبه میشمmahdi.ek همه ی آدما به یه اندازه از هوش و نبوغ برخوردار نیستن اما با تلاش میتونن خودشون رو به بقیه برسونن یا حتی از بقیه جلو بزنن، این یه حقیقته...
انیشتین هم از مدرسه به دلیل همسطح نبودن با همکلاسی هاش اخراج شد و اما امروز کسی نیست که این دانشمند رو نشناسه....
چرا که یک محرک مثل انگیزه و تشویق از نظر من از هوش و استعداد بسیار، در برانگیختن اراده قوی تر عمل میکنه -
mahdi.ek یکی از دوستای من که همکلاسی بودیم خیلی سر کلاس گیج میزد در حدی که استاد ریاضی مون میگفت آقای فلانی فهمیدی ؟ ... اگه فهمیدی پس همه فهمیدن.. واکنش اون بچه ؟! بهش میخندید و اصلا یه ذره هم اهمیت نمیداد الان داره پزشکی شو میخونه درواقع تلاش خیلی قوی تر از استعداده ... استعداد فقط یه اسمه وقتی از ته دلت چیزی رو بخوای مطمئن باش خودتو در حد اون میدونی که توی مسیرش قرار گرفتی پس نباید حرف کسی سد راهت بشه
-
وای وای من یهچیزی در این باره فهمیدم.
من سال کنکور میگفتم تا اینا هستن (همکلاسیام، دوستام و ...) منکه عمرا قبول شم (حتی تو اسونترین رشتهها) بعد کنکور دیدم شتتتت یه آدمایی قبول شدن که شاخ درمیاری، در عوض اونایی که خیلییییی خوب بودن هیچی. وای بعد این تجربه زندگیم خیلی تغییر کرد