هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
خب الان چی میشد مام گروه اول بودیم؟ اه اه اه
-
اتاق این دخترای نچسبم تو فاز ماعه، من هی هرروز باید ببینم اینا دارن میرن
-
تازه عصرم هستن، واقعن خوش به حالشون هعییی
-
خدایا واقعنی چی میشد به حرفم گوش میدادی؟
-
یاد اون روز افتادم که نتیجه ها اومده بود و عموم اومد بهم تبریک بگه در اتاقم قفل کردم و نزاشتم بیاد تو اونم ناراحت شد و رفت.
آخه میخوای چی رو تبریک بگی اینکه هیچی نشدم؟ -
سلام ملت
-
هر بد که ز گردشِ زمن میآید
سبحان الله نصیب من میآید
این گریهی من نه بهر بیمست و امید
بر خویشتنم گریستن میآید -
همش بخاطر کنکوره
اگه مثلا پزشکی قبول می شدم یعنی دیگه این حسو نداشتم؟
احساس ناکافی بودن.
مامانم میگه خب اونا مگه خودشون چی کارن؟
مشکل اینه که مهم نیست اونا چی کارن اونا خودشونو دوست دارن ولی من این چیزی که هستم و قبول ندارم.شما برا خیلیا عزیزید
برا خیلیا مهمید
اما برا خودتون هم عزیز باشید ...
برا خودتون هم مهم باشید ...
حضرت علی (ع) می فرماین :
کسی که ارزش خود را ندانست هلاک شد ...
ارزش خودتونو بدونید تا الکی زندگی خودتونو تباه و هلاک نکنید به قول حضرت علی ... حس ناکافی بودن برای چیه وقتی خدا شما رو آفرید بعد به خودش باریکلا گفت ؟!
تبارک الله احسن الخالقین ...
خود وجودیه شما ارزش داره حالا اگه کنکور نشد باید از چی خجالت بکشید ؟ از کی خجالت بکشید ؟
کنکور فقط بخشی از زندگیه و تو زندگی از این دست مسابقه ها زیاده
البته که نتیجه ی مطلوب نگرفتن تو کنکور به این نیست که لزوما اون آدم نمیتونسته یا ضعیفه ... نه بلکه خیلی شرایط تاثیر گذار بوده ... آدم باید با انصاف به نتجیه نگاه کنه ... برای کنکور خودتونو سرزنش نکنید
درسته که دکتر شدن خوبه ولی دکتر خود شدن بهتره ... دکتر خودتون بشید و درمان کنید مشکلاتتون رو با کمک از خدا
خدایی که شما رو آفرید و خیلی استعداد ها بهتون داد
پیدا کنید این استعداد هاتون رو و شکوفا کنید
ببخشید ریپلای زدم اما راستش به ذهنم اومد که اینا رو بگم
|
شعردانه




