هرچی تودلته بریز بیرون7
-
اه من چرا درس نمیخونم، زبانمو نمیخونمممم؟
مثلن قرار بود ۶ ماه دوم سال جبران کنممممم -
فقط هی میرم پیش سعیده ازش میپرسم امروز چیکار کردین؟ بعد میام رو تختم غصه میخورم اههه :(((
-
خاطرات خیلی عجیبند گاهی اوقات میخندیم برای روزهایی که گریه میکردیم و گاهی گریه میکنیم به یاد روزهایی که میخندیدیم!
-
از اون ۱۹ روز، ۱ روزش تموم شد تقریبا
-
حس می کنم به درد این کارا می خوری
چون این کارا یه کسی رو می خواد که لیدر باشه
بتونه بزرگ تری کنه برا شاگرداش و دوست هم داشته باشه این کارو
تو هم علاقه داری و هم برادر بزرگ تر هستی و تجربه داری که با کوچیک تره خودت سر و کله بزنی
حتی تجربه تمرین دادن هم داری به قول خودت1111 واقعا دمت گرم که انگیزه میدی 🥲 باید بهش فکر کنم
استادم اون روز میگفت مربی خیلی زیاد شده هرکی از بغل اومده شده مربی بدون اینکه مدرک داشته باشه یا چیزی یه coach میزنه بالای پیجش آموزش حرفه ای بوکس از خردسال تا بزرگسالدل خونی داشت میگفت من با همه این تجربه از اینکارا هیچوقت نکردم ...
تازگیا یه ادمین گرفته برای پیجش قراره شروع کنه بسازتش ببینم چ میکنه ( خودم ترغیبش کردم برای اینکار) چون واقعا اوج سواده ولی خیلی ازش استفاده نمیکنه برای درآمد داشتن ...
-
وای من کلاس انس با قرآنو خیلی دوس دارم، چونکه استادمون خیلی قشنگ میخونه 🥲
-
1111 واقعا دمت گرم که انگیزه میدی 🥲 باید بهش فکر کنم
استادم اون روز میگفت مربی خیلی زیاد شده هرکی از بغل اومده شده مربی بدون اینکه مدرک داشته باشه یا چیزی یه coach میزنه بالای پیجش آموزش حرفه ای بوکس از خردسال تا بزرگسالدل خونی داشت میگفت من با همه این تجربه از اینکارا هیچوقت نکردم ...
تازگیا یه ادمین گرفته برای پیجش قراره شروع کنه بسازتش ببینم چ میکنه ( خودم ترغیبش کردم برای اینکار) چون واقعا اوج سواده ولی خیلی ازش استفاده نمیکنه برای درآمد داشتن ...
-
دم این سرهنگ راستی عزیز گرم واقعا کیف میکنم این افراد کثیف و شرور رو دستگیر میکنه .
کاش میشد به اینطور افراد پیجشو نشون داد که درس عبرت بشه براشون ... -
آره خیلیا از راه نرسیده میان از این کارا میکنن
ولی اگه آدم واقعا تواناییشو داشته باشه به نظرم فکر خوبی میتونه باشه -
دم این سرهنگ راستی عزیز گرم واقعا کیف میکنم این افراد کثیف و شرور رو دستگیر میکنه .
کاش میشد به اینطور افراد پیجشو نشون داد که درس عبرت بشه براشون ... -
دل من در تب و تاب است و دگر نای ندارد
بده آن بوسه که لب، جز به لبت جای ندارد
برهان خویش به دربند شدن در بغل من
به رهی پا نه که آن، یک اثر از پای ندارد
شده ای سرخ و منم غبطه بَرم بر کفِ خانه
زده ای زل به زمین، غبطه و "ای وای" ندارد؟
ز سرم عقل به غارت بری و بند بیاری
شده ام مثل کسی کز خودش او رای ندارد...