|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
ببین من واقعا آدم کینه ایی نیستم
ولی واقعا از این ادم بدم میاد
اصلا دوست ندارم باهاش تو یک قاب قرار بگیرم
ولی اینجا پای منافعم جلوعه
حالا نمیدونم روی تفکرم بمونم یا صرفا بخاطر منافع کوتاه بیام -
فکر کنین این کسی که دربارش صحبت میکنم
تقریبا در طول یکسال پیش بیشترین بی احترامی هارو بهم کرده و من هیچی بهش نگفتم
از پارتنرم بدش میومد و به شکل زشتی برخورد میکرد
کاملا حسش میکردم اون وایب منفی و مزخرفشحالا بگو چیشد
من یک ترم تقریبا به کفتم گرفتمش (چون این مدلیم که تا یجایی به طرف فرصت میدم درست برخورد کنه بعد کلا میشه پشم پیشم)
از این ترم که من درسم افت کرده و اون نمره هاش از من بیشتر شده
رفتارش ۱۸۰ درجه تغییر کرده
قبلا میخواستم یچیزی رو توضیح بدم بد حرف میزد الان ازم سوالم میپرسه
خدایی چقد یه آدم میتونه منفور باشه واقعا
سر نمره فقط اینهمه حسادت -
جدای اینکه هر دومون با یک نفر دوستیم
و تقریبا هر روز از این دوستم که به اصطلاح میگه دوست صمیمی منه دلخور میشم که وقتی اون بد صحبت میکنه این هیچی نمیگه، با اینکه متوجه رفتار بدش هست، حتی اگه من بخوام ارتباط رو قطع نگه دارم یجوری میشه.
بزاریم کنار این یک آدمو ، فکر کنن یه کانال زدن که با عکس پروفایل همه چرت و پرت مینویسن، بعد یک کسی به این آدمی که میگم ازش خوشم نمیاد میگه که عکس منم هست :)) ولی نمیگه اون آدم کیه که من برم بفهمم کی عکس منو اونجا فرستاده
حتی زنگم زدم بهش بگم من نمیگم تقصیر توعه فقط میخوام بدونم قطع کرده :)))ببین چی دارم میگم ینی ....
اما حالا
فردا یک منفعت مشترک داریم
جفتمون نتونستیم یک درسو برداریم و باید باهم بریم بگن که ظرفیت اضافه کنه چون باید التماس کنیم قشنگمن گفتم تنها میرم
این دوستم گفت اگه یکبار قبول کنن و دوباره بخوای بگی بد نمیشه؟(ینی مثلا حتی نمیگه برای توهم میگیم ، چون تقریبا اون فرد منفور یک آدم بشدت خودخواهیه که حتی حاضر نیست واسه کس دیگه کاری بکنه ، حالا من میخواستم برم بگم که لطفا برای همه یک تایم دیگه بزارین که بردارن ولی این بشر....)الان به شک افتادم
که به منافعم فکر کنم یا غرورمو حفظ کنم -
یک بخشی از من میگه منافعت مهم تره نیاز نیست باهاش خوش و بش کنی
یک بخش دیگر من میگه چون تو عرضه نداری با کسی بد برخورد کنی میری باز باهاش خوب برخورد میکنییک بخش دیگر من میگه اگه تو بری و اون ایگنورت کنه چی
یک بخش دیگر میگه برو به جهنم هر چی شد-چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...
-
یک بخشی از من میگه منافعت مهم تره نیاز نیست باهاش خوش و بش کنی
یک بخش دیگر من میگه چون تو عرضه نداری با کسی بد برخورد کنی میری باز باهاش خوب برخورد میکنییک بخش دیگر من میگه اگه تو بری و اون ایگنورت کنه چی
یک بخش دیگر میگه برو به جهنم هر چی شد -
خواستم در خانه ات پيدا شوم ،اما نشد
خواستم تا با دلت تنها شوم ، اما نشد
خواستم با تو بميرم در مسیر عاشقی
همسفر تا آ خر دنیا شوم ، اما نشد
خواستم با تو بگویم از غم پنهانی ام
باز هم در گوش دل نجوا شوم ، اما نشد
خواستم تا در کنار ساحل دریای عشق
عاشقانه گوهر دریا شوم ، اما نشد
خواستم لایق شوم ،با تو بمانم هر نفس
یک بغل احساس را شیدا شوم ، اما نشد
با تو پیمانی به دل دارم در اوج عاشقی
خواستم با عشق تو رسوا شوم ، اما نشد... -
تو نه غمی ببارمت
نه نامه ای بخوانمت
نه اینکه دوست بدانمت
بگو که هستی
نه از دلم برانمت
نه از دلی ستانمت
نه پشت سر گذارمت
بگو که هستی
به هم دل سپردن
هم دل بریدن
این کار عشق است....
