هرچی تودلته بریز بیرون7
-
با استناد به «بزرگ میشی یادت میره» یه کارایی باهامون کردن که اگه بمیریمم یادمونه.
-
میدونم این حرکتم خیلی زشته ولیییی بخاطر حرفای اتاق روبروییمون فرستادنمون طبقه پایین الان فک میکنین چیشده؟ هر شب پیج میکنن اتاق ۳۱۰ بیا سرپرستی
-
ما هفتهای یه بار سروصدا میکردیم بعد بچههای اتاق جدیده هرشب. وای دلم میخواد برم بهشون بگم عهههه عاازیزممممم
-
وای اینو نگفتم اون همکلاسیام یهجوری نگا میکنه انگار من مقصرم دیدمشون وااااا :////
-
با استناد به «بزرگ میشی یادت میره» یه کارایی باهامون کردن که اگه بمیریمم یادمونه.
S.daniyal hosseiny بارش فراوان حق رو تا ابد شاهد هستیم
-
پناه بر خدا واقعن
-
وای با بابام حرف زدم، جشن چی فدات شم :)))))
-
تو از اوشونم جنتلمنتری اصن 🤌
-
هیچی داشتم میگفتم یعنی من دلم میخواد این اتاق روبروییهارو ببینم یعنی قیافههاشون دیدنیه
-
الان بری آموزش، نمیگن مشکل خودتی سیسی؟
-
ناراحت شدم چون اصلا ازت توقعش رو نداشتم
چون واقعا حقم این نبود
چون بیانصافی کردی -
بعد تو فک کن امور فرهنگی دانشگاه زنگ زده خوابگاه گفته فلانی رو بفرستین دفترم. من اینجوری بودم که قطعا یه غلطی کردم
-
اولش یهجوری رفتار کرد که اصن شت، از اون مدلی که تا حالت کسی باهام حرف نزده. بعد معدلامونو نگا کرد مهربون شد
-
از شانس من اون یکی سرپرست خوابگاه که خیلی باهام بستیعه منو دید بعد جریانو فهمید گفت نه اینا خیلی خوبن اتفاقا