هرچی تودلته بریز بیرون7
-
ولی یه نکته ایی وجود داره
خیلیا میگن که
خب روش اول، که چیزیو تغییر نمیده!
پاک کردن صورت مسئله است
مثل اینه که بگیم
برای اینکه پول خرج نکنی، تو خونه بمون و خودت رو تحت تاثیر فضای فروشگاه نزار، که وسوسه بشی خرید کنی.
خب اگه در عمل وسوسه رو کنترل نکنم، پس اصلا من که چیزی از پیش نبردم
صرفا خودمو تو موقعیت قرار ندادم -
ولی چیزی که اینجا نادیده گرفته میشه
اینه که شاید بشه گفت بهترین روشِ جلوگیری از انجام کاری
اینه که اصلا به سمت شروع اون کار نری
یعنی
شما که نمیخوای از پرتگاه بیوفتی پایین
پس چرا از کنار لبه اش داری حرکت میکنی؟!
پس اصلا نزدیکش هم نشو
تازه یه نکته مرحه
برخلاف چیزی که فکر میشه، که دور موندن از شرایطِ نامطلوب بی فایده است، اینطور نیست
کم کم آدم بهتر و بهتر میشه طی زمان
یعنی
همین که میل پیدا میکنه آدم بره خرید و مصرف کنه
وقتی همین ابتدا کنترل کنه این میل رو، دفعات اول سخته
کم کم راحت تر میشه براش
بعد یجا مجبور میشه بره فروشگاه، میبینه قویتر شده توی کنترل کردن خودش جهت خرج بهینه پول
.
در واقع
ما نباید خودمونو با این جمله، که خب دور موندن از قضیه چیزی رو تغییر نمیده، و اینطوری در عمل من هنوز ناپخته ام، گول بزنیم
شما موقع دوری از شرایط وسوسه انگیز، اراده ات خودبخود تقویت میشه، چون اون جا هم اینطور نیس که وسوسه نباشه، هست ولی کم هست
و خب کم کم باید شروع به تقویتش کرد -
گاد
-
ولی چیزی که اینجا نادیده گرفته میشه
اینه که شاید بشه گفت بهترین روشِ جلوگیری از انجام کاری
اینه که اصلا به سمت شروع اون کار نری
یعنی
شما که نمیخوای از پرتگاه بیوفتی پایین
پس چرا از کنار لبه اش داری حرکت میکنی؟!
پس اصلا نزدیکش هم نشو
تازه یه نکته مرحه
برخلاف چیزی که فکر میشه، که دور موندن از شرایطِ نامطلوب بی فایده است، اینطور نیست
کم کم آدم بهتر و بهتر میشه طی زمان
یعنی
همین که میل پیدا میکنه آدم بره خرید و مصرف کنه
وقتی همین ابتدا کنترل کنه این میل رو، دفعات اول سخته
کم کم راحت تر میشه براش
بعد یجا مجبور میشه بره فروشگاه، میبینه قویتر شده توی کنترل کردن خودش جهت خرج بهینه پول
.
در واقع
ما نباید خودمونو با این جمله، که خب دور موندن از قضیه چیزی رو تغییر نمیده، و اینطوری در عمل من هنوز ناپخته ام، گول بزنیم
شما موقع دوری از شرایط وسوسه انگیز، اراده ات خودبخود تقویت میشه، چون اون جا هم اینطور نیس که وسوسه نباشه، هست ولی کم هست
و خب کم کم باید شروع به تقویتش کردInfinitie. A
سلام
خوبی؟
شما رشته ات روانشناسیه؟ -
چه گُنه کردم و دیدی، که تَعلق بِبُریدی؟
-
اینقدر دلم برات تنگ شده...
-



-
دقایقی تا تواب عمیق از شدت روزمرگی
️ -
دل اگر خوش خبری پیش کسی جار نزن
باید این را بنویسند به پیشانی من... -
جواب این سوالا رو نوشتم و برا خانم موسوی فرستادم و مطمئنمممممم که اگه ببینه اولین چیزی که با خودش فکر می کنه اینکه که اتدده بو قیز بیردا دا چوخ دانیشیر

🤌
-
Anzw 18 در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
اتدده بو قیز بیردا دا چوخ دانیشیر

🤌
این دختر اینجا هم زیاد حرف میزنه؟!

🤌
«اتدده» چی میشه؟
نقطه
آرههه


والا اول خواستم بگم میشه "ای بابا" ولی دیدم نه خب این اَتّدَدَه یه حالت تعجبی هم داره که ای بابا پوشش نمیدتش و اصلا کلا کلمه کاربرد تعجبی داره
ببین معادل فارسی براش به ذهنم نمی رسه ولی یه چیزی مثل همون "اووووووو هَه!" هستش اگه درست بگم
🥲 -
نقطه
آرههه


والا اول خواستم بگم میشه "ای بابا" ولی دیدم نه خب این اَتّدَدَه یه حالت تعجبی هم داره که ای بابا پوشش نمیدتش و اصلا کلا کلمه کاربرد تعجبی داره
ببین معادل فارسی براش به ذهنم نمی رسه ولی یه چیزی مثل همون "اووووووو هَه!" هستش اگه درست بگم
🥲 -
یه زمانی در عین ریزه میزه بودن میرفتم پیست تختی میدوعیدم و طناب میزدم خیلییی کوچیک بودم بعد یه روز یه آقای تقرییا ۲۵-۲۶ ساله صدام زد بهم گفت اون طنابتو از کجا گرفتی منم در اوج صداقت گفتم از سوپری محلمون

خندش گرفت بهم بعد دیگه همون شد استارت دوستیمون چندین سال باهام دوست موند و کلیییی دوسش داشتم این مردو
امروز بعد از گذشت کلی سال یادش افتادم و بهش پیام دادم فکر کردم شاید منو یادش نباشه ولی یادش موند و کلی ذوق کردم 🥲🥲🥲
قرار شد دوباره همو ببینیم و به یاد قدیم یه ورزش کنیم باهم :))
خواستم بگم خیلییی گلی آقای قهرمانی عزیز که اینقدر خوب و با معرفتی که هروقت یاد اون دوران میفتم چیزی جز خاطرات خوب و حال خوب ازت برام نمونده
️ -
یه زمانی در عین ریزه میزه بودن میرفتم پیست تختی میدوعیدم و طناب میزدم خیلییی کوچیک بودم بعد یه روز یه آقای تقرییا ۲۵-۲۶ ساله صدام زد بهم گفت اون طنابتو از کجا گرفتی منم در اوج صداقت گفتم از سوپری محلمون

خندش گرفت بهم بعد دیگه همون شد استارت دوستیمون چندین سال باهام دوست موند و کلیییی دوسش داشتم این مردو
امروز بعد از گذشت کلی سال یادش افتادم و بهش پیام دادم فکر کردم شاید منو یادش نباشه ولی یادش موند و کلی ذوق کردم 🥲🥲🥲
قرار شد دوباره همو ببینیم و به یاد قدیم یه ورزش کنیم باهم :))
خواستم بگم خیلییی گلی آقای قهرمانی عزیز که اینقدر خوب و با معرفتی که هروقت یاد اون دوران میفتم چیزی جز خاطرات خوب و حال خوب ازت برام نمونده
️
|
شعردانه




️