|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
افسانه حسامی فر شاهکار کرد...
-
_ Reza _ اره راس میگی
واقعا جمع مردونه توی مهمونیا همونقدر که از دور حوصله سر بر نشون میده هست!؟
-
نه میخوام برم دانشگاه نه میخوام خونه بمونم.
همه چی به تئوری آسون تره مثلا قبل این اتفاقات همشون تو ذهنم برساخته بودم به این فکر می کردم که خب اگه کسی گفت خانم معلم میزنم تو دهنش و میگم معلم عمته!
ولی الان نه حال مقاومت دارم نه دلم میخواد با کسی حرف بزنم فقط دلم میخواد قایم شم تا هیچکس منو نبینه.
یه صدایی تو مغزم میگه
اشتباه کردی
اشتباه کردی
اشتباه کردی
اشتباه کردی
دختره می گفت می دونی الان فرقش چیه ؟
می‌گفت الان حقوق داری هر چی بخوای برای خودت بخری !
فرقش با قبول شدن از پزشکی تعهدی همینه ...
می‌گفت الان کمتر درس می‌خونی بیشتر به خودت می رسی.
منم با همین حرفا خودمو گول زدم. -
امروز مامانم بهم می‌گفت معلم شدی دیگه باید فلان کارو بکنی .
گفتم مامانم مگه قبل انتخاب رشته بهتون نگفتم بهم نگین معلم
بدم میاد ازش
مگه نگفتم نمی خوام معلم باشم.
من دانشجو ام ...فقط همین!
چرا آدما از اینکه به نقاط ضعف بقیه اشاره کنن لذت می برن ؟
چرا می خوان با حرفاشون آزارت بدن ؟
مگه اون مامانم نیست
چرا حرفی می زنه که باعث شه کل روز غمگین باشم؟ -
من ضعیفم که گریه می کنم؟
اگه این نشون دهنده ضعفه
پس من ضعیفم
برای تصمیمی که گرفتم گریه می کنم
نمی دونستم مجبور میشم تا نوک بینیم حجاب کنم
نمی دونستم باید تو اتاق ۳۵ نفری زندگی کنم
نمی دونستم باید شش صبح برای شستن صورت رفتن به دستشویی تو صف وایستم
نمی دونستم هم اتاقیام آدمای مذهبی و عقده ای ای مثل اینا میشن -
دعوتمون کردن بریم مدرسه سخنرانی کنیم برای سال آخریا
برم چی بگم ؟
بگم پزشکی قبول می شدم زدم فرهنگیان؟
بگم آرزو می کنم بمیرم ولی این زندگی و رشته کوفتی ای که بهم تحمیل شده رو نخونم؟
من نه رشته خوبی قبول شدم که الگو باشم براشون و نه می دونم اشتباهم کجای کار بوده که درس عبرت باشم براشون ! -
-
یه حرفی که خیلی وقته میخوام بگم و نگفتم اینه که از خودم معذرت میخوام بخاطر حمایت از افرادی مث توماج صالحی و حسین رونقی و امثال این آدمایی که با احساسات چندین میلیون نفر بازی کردن و اتفاقات سال 1401 باعث شد این آدمای پوچ و تو خالی بالا بیان
