هرچی تودلته بریز بیرون7
-
گاهی باد میآید و تکهای از من را میبَرد،
مثل کسی که بیخبر میرود و نمیداند چه دردی میگذارد.
در دلِ آسمان، هیچکس مرا صدا نمیزند.
همه چشمبهراهِ باراناند، نه من.من همیشه باید تیره شوم تا دیده شوم،
همیشه باید بگریم تا آرام گیرم.
عجیب نیست؟
که روشنایی، سهمِ زمین است
و تیرگی، سهمِ من.اما با اینهمه، هنوز دوست دارم ببارم.
چون هر قطره، بخشی از من است که به آغوش میرود —
به خاک، به برگ، به دستِ کسی که زیر باران لبخند میزند
بیآنکه بداند این لبخند را
من با گریهام خریدهام.شاید روزی کسی به آسمان نگاه کند
و نه به باران، که به من —
و بگوید:
«ابر هم زیباست،
حتی پیش از گریستن.»من یاد گرفتهام،
که گاهی باید فرو ریخت تا سبک شد.
باید خودت را وا بدهی به باد،
تا دوباره از نو ساخته شوی.من ابرم، اما دل دارم؛
دلی که از صدای خندهی زمین آرام میگیرد.
وقتی بارانم فرو میافتد و خاک جان میگیرد،
میفهمم که رنج من بیهوده نبوده است.آسمان پس از من روشن میشود،
و من، در آغوش باد، آرام آرام محو میشوم.
نه از اندوه، که از رضایت.
از این دانستن که هر اشک من،
دلی را از غبار رهانده است.تنها آرزو میکنم روزی کسی،
پیش از باریدن، نگاهم کند
و بفهمد که پیش از هر طراوت،
دلی باید بگریَد. -
-
۰۱:۳۵
-
انقدر دیروز سرم شلوغ بود و انقدر راه رفتم تربیت بدنی هم داشتم
بالا ۲۰۰ تا طناب زدم ۳ بار مسیر تربیت بدنی رو تقریبا رفتم و برگشتم
و صد تا کار دیگه
با اینکه دیشب استراحت کردم الان هنوز پاهام درد میکنه
اما چاره ای نیست تجزیه دارم باید برم
از ۸ صبح درگیر بودم تا حدود ۹ شب
-
نمیدونم...شاید باید از ارزو هام دست میکشیدم...
-
خدایا این چهار سال رو بخیر بگذرون موهام نریزه 🫠
-
سال بالاییامون همه موهاشون کم پشت شده دیگه...
-
وایی اوضاع خوابگاه ...