هرچی تودلته بریز بیرون7
- 
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
تغییر رشته هم داستانای جالب و کشندهٔ خودشو داره

دانیال تو الان میخوای از لیسان عمران بری برا ارشد ادبیات باید چه کنکوری رو بدی؟
moBn
از لیسانس معماری... ولی فرقی نداره و مهم نیست.
در هر صورت باید کنکور انسانی بدم. - 
عروسی دعوتیم
خیلی برام فرقی نداره که برم یا نرم
البته ترجیحم بر نرفتنه
ولی اگه بریم میتونیم همو ببینیم
بعد از ۳روز و نصفی
اما اگه نشه که بریم هم
درسمو میخونم...
#تودلی - 
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
کاش یکی پیداشون کنه اینارو

فقط ارشد ادبیات دانشگاه تهران بخونه؟ یا مثلا مشخص دیگهای باید داشته باشه؟ من زیاد نمیدونم دربارهشون مثلا گرایش و ایناش مهمه، یا مثلا ادبیات نمایشی باشه و اینا؟
نقطه
ادبیات نمایشی زیرشاخهٔ هنره.
زبان و ادبیات فارسی زیرشاخهٔ انسانیه.
برای منم فرقی نمیکنه درحال حاضر که کدوم دانشگاه تهران بخونه طرف... همین که بخونه مهمه.
درمورد جزوات و کتب بهینه، برنامهریزی منطقی و اصولی و جو و شرایط دانشگاهها سؤال دارم. - 
عروسی دعوتیم
خیلی برام فرقی نداره که برم یا نرم
البته ترجیحم بر نرفتنه
ولی اگه بریم میتونیم همو ببینیم
بعد از ۳روز و نصفی
اما اگه نشه که بریم هم
درسمو میخونم...
#تودلیزهرا بنده خدا 2
دیگه چشمم به «عروسی» حساس شده اصن - 
زهرا بنده خدا 2
دیگه چشمم به «عروسی» حساس شده اصنS.daniyal hosseiny
چرا؟
 - 
با هر بنی بشری روی این کره بگی ارتباط گرفتم.
 - 
زهرا بنده خدا 2
بس که اینجا عروسی گرفتیم برای بچهها و شوخی کردیم =)))
و البته که عروسی دانشگاهمون هنوز داره فیلماش میاد بیرون

 - 
زهرا بنده خدا 2
بس که اینجا عروسی گرفتیم برای بچهها و شوخی کردیم =)))
و البته که عروسی دانشگاهمون هنوز داره فیلماش میاد بیرون

S.daniyal hosseiny


خوبه
خوش میگذره - 
یه کانالی رو دنبال میکردم
خیلی وقت هم نبود
شاید کمتر از ۲ماه
کانالِ یه خانم دکتر که یه دخترِ کمتر از ۲سالِ سندرم داون داشت و تو کانال از زندگیش میگفت
و بیشتر از همه
از کوثر...دختر کوچولوی سندرم داونیش
و من چقد از پشت همین صفحهی گوشی این دختر کوچولو رو دوست داشتم...
صورتِ سفیدِ گردِ معصومِ گوگولی با لبای سرخ که به خاطر نفس کشیدنای سختش تو اکثر عکسا ترک خورده بودن
و موهای طلایی و چشمای مشکی و دستای معصومِ کوچیکِ نازش( :
یه چند روزی ایتا نبودم
ولی یادمه که قرار بود کوثر کوچولو یه عمل انجام بده
امروز نصبش کردم و کانال رو چک کردم
و با این پیام مواجه شدم:کوثر؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

صدق الله العلی العظیم...اللهم تقبل منا هذا القلیل🤍
.
از صبح غصه ام گرفته...
چقد منتظر بودم که کوثر بزرگ شه
راه بره
حرف بزنه
لبخند بزنه
مامانشو بغل کنه...
اما نشد...
.
و پیام بعدی که همراه با یه فیلم کوتاه از کوثره که رو صندلی عقب ماشین نشسته و داره از شیشه بیرون رو نگاه میکنه و موهاش تو باد تکون میخورن:
مامانی جون
شما
الآن
لابد
همینقدر رها...
تو بهشت
یه لباس سفید تنت کردی...
شاید سوار تاب شدی
و موهای طلاییت رهاست توی باد...من؟!
همینجام مامان...
تو زندان دنیا...
قفسه سینه م سنگینه...
انگار که سنگ لحد روشه...
نفسم سخت بیرون میاد...ولی
بازی کن مامان جون...
نگران منم نباش... داغت از داغی که حضرت رباب دید که سنگین تر نیست...راستی
اونجا یه پسره هست، اسمش علی اصغره... یه دختره هم هست، اسمش رقیه ست... باهاشون خیلی دوست شو! شما رو سپردم بهشون که هواتو داشته باشن
️دخترِ مظلومِ من... دوستت دارم مامانی🤍
.
دلم میخواست این بچه رو بغل کنم...
هرچند اگر بود هم نمیشد...اما عمیقا دلم گرفته...
مخصوصا با خطِ آخرِ پیامِ مامانش...
#تودلی - 
هعی نیستم اونی که باید
از اینکه یک تصمیم راسخ نمی گیرم سر این موضوع کلافم
متعادل باش
مصمم تر و فکر شده تصميم بگیر
کاری که به ضررت آسیب ه انجام نده
هرچقدر هم که سخت می خواد باشه
هرچیزی که خوبه لزوما درست نیست
قانع کردن خودت خوبه اما چون آسیب درست نیستهرچیزی ترسیدی انجام ش بده تا انجام ندی که نمی دونی میشه یا نه
هی تجربه و گذر زمان
قشنگ حس میکنم که چطور سختی ها ادمو تغییر میده و قوی تر میکنه - 
خستم
از
بی برنامگی ذهنی خستم
ذهنمشلوغه باید منظمش کنم 
 |
شعردانه


️!