هرچی تودلته بریز بیرون7
-
z Gheibi
🫠نمیدونم اینجا میای یا نه ولی چت تلگرام پیدا نکردم پیام بدم بهت
🥲خواستم فقط احوالت بپرسمkosari در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
z Gheibi
🫠نمیدونم اینجا میای یا نه ولی چت تلگرام پیدا نکردم پیام بدم بهت
🥲خواستم فقط احوالت بپرسمسلام کوثر جان🥹

چند روزیه که میام
تو خوبی؟
فکر کنم فارغالتحصیل شدی یا آخراشه
چقدر خوشحالم که دوباره با هم همصحبت شدیم🥰🥰 -
nazanin.mirzai اره دقیقااااااااا یکی از رفیقامو همینطور از دست دادم خیلی آدم چرتی شد یه قرون دیگه برام ارزش نداره ...
واسه همین تصمیم گرفتم اگه یه زمانی منم چیزی شدم آدمایی که یه زمانی کنارم بودن رو فراموش نکنم_ Reza _ اره موافقم واقعا
اینکه فراموش میکنن کی موقع سختی کنارشون بود رو خیلی بی معرفتیه
کلا من بد شانسم توی دوستی
و دیگه صمیمی نمیشم با کسی -
nazanin.mirzai بالین بیای بدترم میشه



فکر میکنی شنا بلد نیستی بعد می اندازنت توی آب برای بقا دست و پا میزنی و میبینی شایدم شنا بلدی


بعد یاد میگیری 
اصلا نگران نباش فقط از مسیرت لذت ببر
منم یه دانشگاه خیلی بد درس میخونم
مثل همه دانشگاه ها با مشکلات همه شون 

z Gheibi وایی خدا رحم کنه پس
️
من واقعا اخیرا یه گوله کورتیزول متحرکم و این اصلا خوب نیست
امیدوارم که خوب پیش بره واقعا تمام سعیم رو میکنم
-
nazanin.mirzai
من هیچ وقت با هیچ کس قطع رابطه نکردم
و غیر از یه نفر واقعا بقیه رفتن از زندگیم
و نموندن ، در هر مرحله از زندگیم آدمای جدیدی بودن و بعد از تموم شدن اون مرحله هم اون آدما هم تموم شدن
غیر از یه نفر که (۸ ساله ) دوستیم ، که اونم دارن مهاجرت میکنن مشهد
البته قبلش خودم مهاجرت کردم ولی مهاجرت من موقت بود نه دائمیواقعا هیچ وقت هیچ چیز برام پایدار نبود
mahdi.ek اره درسته احلاق هر کسی یه طوره در روابطش
ولی وقتی یه سری خط قرمز ها و رفتار ها وجود داره در دوستی که اگه طرف متقابل رعایتش نکنه من دیگه برام ارزشی نداره و ادامه اش نمیدم -
شبت بخیر، غمت نیز

-
این پست پاک شده!
-
چرت
-
یه دخترهای دیروز توی خیابون به یه پسره شماره داد و پسره نگرفت.
-
یه دخترهای دیروز توی خیابون به یه پسره شماره داد و پسره نگرفت.
S.daniyal hosseiny پسره با امباپه فامیل نبوده؟
-
دوستِ دختره رفت به پسره گفت یعنی چی داداش؟ یعنی قصد آشنایی کلا نداری؟ و پسره با علامت سر میگفت «نه»... دختری که شماره داده بود، از اونور داشت به دوستش میگفت ول کن بیا بریم. دوستِ دختره دراومد گفت حداقل میگرفتی ولی هیچی نمیگفتی.
-
و بعد پسره نزدیکتر رفت و توی گوشیای هم شماره رد و بدل کردن و تموم شد و رفتن.
-
میانگین سنی اتفاقی که افتاد نهایتا ۱۶ بود و من با ۲۳سال سن فقط داشتم نگاه میکردم و میگفتم پشمام.
-
پسره نه خوشگل بود، نه تیپ داشت، نه قد درست و حسابی داشت، نه حتی جوری بود که بگیم به صورت حداقلی میتونست جذاب باشه. هیچی. شما تصور کن یه پسر لاغر استخونی، اورکت سبز، شلوار جین! با دور موی کاملا سفید درحالی که اون مغز کلهش در حد دو میلیمتر چیزی خاطرهای به عنوان مو یادگاری گذاشته بود.
شعردانه
|



