هرچی تودلته بریز بیرون7
-
شبت بخیر، غمت نیز

-
این پست پاک شده!
-
چرت
-
یه دخترهای دیروز توی خیابون به یه پسره شماره داد و پسره نگرفت.
-
یه دخترهای دیروز توی خیابون به یه پسره شماره داد و پسره نگرفت.
S.daniyal hosseiny پسره با امباپه فامیل نبوده؟
-
دوستِ دختره رفت به پسره گفت یعنی چی داداش؟ یعنی قصد آشنایی کلا نداری؟ و پسره با علامت سر میگفت «نه»... دختری که شماره داده بود، از اونور داشت به دوستش میگفت ول کن بیا بریم. دوستِ دختره دراومد گفت حداقل میگرفتی ولی هیچی نمیگفتی.
-
و بعد پسره نزدیکتر رفت و توی گوشیای هم شماره رد و بدل کردن و تموم شد و رفتن.
-
میانگین سنی اتفاقی که افتاد نهایتا ۱۶ بود و من با ۲۳سال سن فقط داشتم نگاه میکردم و میگفتم پشمام.
-
پسره نه خوشگل بود، نه تیپ داشت، نه قد درست و حسابی داشت، نه حتی جوری بود که بگیم به صورت حداقلی میتونست جذاب باشه. هیچی. شما تصور کن یه پسر لاغر استخونی، اورکت سبز، شلوار جین! با دور موی کاملا سفید درحالی که اون مغز کلهش در حد دو میلیمتر چیزی خاطرهای به عنوان مو یادگاری گذاشته بود.
-
یه دختر به چنین پسری شماره داد و تازه پسره نگرفت.
یعنی جدای از اینکه برای من سؤال بود دختره داره چی توی این میبینه، برام سؤال بود پسره داره چی توی خودش میبینه. -
و ببن اونهمه ماجرای سمی و افکار عجیب، داشتم به این فکر میکردم تو تازه ببین نسل من چقدر پیر شده که اصلا دیگه حتی به عنوان گزینههای روی میز برای پیشنهاد دادن و گرفتن هم به حساب نمیایم.

-
یعنی یه پسر تقریبا بیمو با اورکت سبز که عملا میتونه مصداق و مثال بارزی برای لات بودن باشه، از من پیر و دوستانم گزینهٔ بهتری بود

-
حالا درسته که اگه میومد سمت ما، ما عملا لپشو میکشیدیم و ازش درمورد سؤالاتی که امروز معلمش توی دبیرستان ازش پرسیده پرس و جو میکردیم، ولی خب واقعا حال و روز خندهدار و عجیبی داشتم.

-
دنیای پیچیدهای شده
-
حالا پسره چرا شماره رو نگرفت
|
شعردانه


