هرچی تودلته بریز بیرون7
-
ما دیگه رفتیم
تا درودی دیگر بدرود
-
Farhadd
گفتم قبل رفتن
یه حالی از ارغوان خانم بگیرم
ایشون خوبن؟ سلام دارن؟
ارغوان ما الان کلاس دومه
میتونید صبرکنید تا بزرگ بشه؟


-
_ Reza _
اگه یه روز تو رشته ات همه چیز سخت پیش رفت
دیدی حقوقت کفافتو نمیدن...
هیچوقت به این گزینه فکرنکن
فقط یه ذره بیشتر صبر کنGharibe Gomnam کسی که به این گزینه فکر میکنه به ته خط رسیده واقعا زندگی رحم نمیکنه تو یه سری جاها و طرف هرچقدرم تلاش میکنه که درستش کنه نمیشه و نمیشه
اما خب بازم انتخاب خوبی نیست این مورد -
Gharibe Gomnam کسی که به این گزینه فکر میکنه به ته خط رسیده واقعا زندگی رحم نمیکنه تو یه سری جاها و طرف هرچقدرم تلاش میکنه که درستش کنه نمیشه و نمیشه
اما خب بازم انتخاب خوبی نیست این مورد_ Reza _
من با اینکه آدم معتقدی هم هستم
ولی یه بار وقتی ۱۶ سالم بود میخواستم انجامش بدم نه از رو تفریح واقعا نمیتونم حسمو توصیف کنم
رو پشت بوم بودم و هزار بار خودمو تصور کردم درحالی میپرم پایین و تموم میشه
ولی خب اعتقاداتم جلومو گرفت که این کار رو انجام ندم
و بابتش خوشحالم
ولی دقیقا
حس میکنی هرچی میدوی دنیا ازت جلوتره
حس نامرئی بودن داری
حس اینکه هیچ حسی نداری جز اینکه فقط میخوای تموم بشه همین -
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



نه نه منظورم اینه مثل قدیم پر حرف نیستم
والا خبر خاصی نیست میخونیم میره میگذره
نه هنوز ارشد که نه ترم 7 ام
واس ارشدم فعلا برنامه و نظری ندارم ديگه
نه من خوابگاهی نیستم کلا
والا هوا چی بگم...انگار دست شویی کردن تو هوا
ببخشید اینجور میگم ولی حق مطلب ادا میشه
بوی دود و تلخی و....
ولی خب فردا میرم مسافرت یکم نفس میکشم -
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



فقط معدلم خوب مونده
البته ترم پیش یه استاد بی ادب 17 داد معدلم از 19 پرت شد پایین
خیر نبینی استاد جان -
_ Reza _
من با اینکه آدم معتقدی هم هستم
ولی یه بار وقتی ۱۶ سالم بود میخواستم انجامش بدم نه از رو تفریح واقعا نمیتونم حسمو توصیف کنم
رو پشت بوم بودم و هزار بار خودمو تصور کردم درحالی میپرم پایین و تموم میشه
ولی خب اعتقاداتم جلومو گرفت که این کار رو انجام ندم
و بابتش خوشحالم
ولی دقیقا
حس میکنی هرچی میدوی دنیا ازت جلوتره
حس نامرئی بودن داری
حس اینکه هیچ حسی نداری جز اینکه فقط میخوای تموم بشه همینGharibe Gomnam به شدت پشیمونی و عذاب وجدان داره وقتی انجام میدی
دوستم رگ دستشو زده بچگیش بعد میگفت توی بیمارستان قیاقه پدر و مادرم که چطور داشتن ضجه میزدن جلوچشام بوده و به شدت حالش بد بوده و الان میگه خیلی باید خودخواه باشی اینکارو انجام بدی ... توی اون دنیاعم که میگن یه روز خوب نخواهی داشت -
امروز صبح
بعد از یک ماه و ۱۲روز
یه کم احساس کردم که انگار واقعا بزرگ شدم...
کِی؟
وقتی ۵صبح از خواب بیدار شد که بره سرکار
و منم یهویی بیدار شدم و دیگه نخوابیدم که مثلاااااا بدرقه اش کنم
رفته بودیم جایی و دیشبم همونجا موندیم
و لامپ اتاق رو روشن نکرده بود که کسی(من و بیرونیا)بیدار نشه
فک کرد خوابم
یهو معلوم بود،انگار حس کرد که بیدارم،نور گوشی رو انداخت تو صورتم و دید واقعنی بیدارم
گفت چرا نمیخوابی؟
گفتم دوست ندارم(
)
خلاصه
آماده شد
و خونهی مردم بود و اون ساعت نمیتونستم برم صبحونه ای پیدا کنم براش(فامیل من بود)
گفتم بدون صبحونه میری؟!...
گفت آره مگه خرسا هم گشنشون میشه؟
(یه کم تپله بچه ام)
یه کم سر به سرش گذاشتم
دوباره گفت بگیر بخواب
گفتم نمیخوام
پاشد بره
همراش بلند شدم
گفت کجا؟
گفتم میخوام باهات بیام البته تا اینجا
(با دست به درِ اتاق اشاره کردم
)
و رفت دیگه
منم یه کم خوابم نمیبرد(حدود نیم ساعت بود بیدار شده بودم و خوابم پریده بود)
دیگه یه ربعی تو گوشی بودم تا دوباره خوابیدم
پن: وی رو خوابش خیلی حساسه و اینکه به خاطر کسی دیگه اون وقت صبح از خوابش زده بود خیلی هنر کرده

#تودلیزهرا بنده خدا 2 به قول این کامنتای اینستا، نیشتو ببند سینگلعلی


-
_ Reza _
من با اینکه آدم معتقدی هم هستم
ولی یه بار وقتی ۱۶ سالم بود میخواستم انجامش بدم نه از رو تفریح واقعا نمیتونم حسمو توصیف کنم
رو پشت بوم بودم و هزار بار خودمو تصور کردم درحالی میپرم پایین و تموم میشه
ولی خب اعتقاداتم جلومو گرفت که این کار رو انجام ندم
و بابتش خوشحالم
ولی دقیقا
حس میکنی هرچی میدوی دنیا ازت جلوتره
حس نامرئی بودن داری
حس اینکه هیچ حسی نداری جز اینکه فقط میخوای تموم بشه همینGharibe Gomnam منم تو ۱۴ ۱۵ سالگی، و تنها چیزی که جلومو گرفت این بود که یه لحظه به حس مامانم فکر کردم بعد از اینکه بمیرم
البته من به جایی رسیده بودم که دیگه برام مهم نبود حس هیچکس.ولی نمی دونم اون لحظه چیشد -
-
بالای کتاب شیمی آی کیوم بعد تموم شدن پارتم قبل آزمون ۱۶ آبان حسمو راحت نوشتم
فهمیدم نباید جلوی بروز خودمو بگیرم
فهمیدم واقعااااا باید واسه ی غم و ناراحتی و دل تنگی و همه ی این حسا چای ریخت و نشست باهاشون حرف زد و زندگی کرد
شیمی رو هم راحت ۶۰ زدم و آزمون تموم شد
من یاد گرفتم این مرحله رو از زندگی و ممنون خدا و خودمم
ممنونم که بهم یاد داد و بازم به شکل های متفاوتی داره بهم یاد میده با هر حالی که دارم زندگیم جریان داره و باید روون جلو برم
خدایا بابت هر حسی که تجربه کردم و نکردم شکرت
-
از نقطه ای که توشی بدت میاد؟
انقدر تلاش کن
انقدر مایه بزار از خودت که تکرار نشه!
از حرفایی که بقیه بهت میزنن بدت میاد؟
از شرایطی که تجربه نکردن حرف میزنن خستت میکنن؟
فقط برو جلو
مکث نکن
خستگی در نکن
خودتو زخم و زیلی کن تا تموم شه
وقتی تموم شد
وقتی برنده شدی
مرهم میزارم رو تیکه به تیکه ی وجودت
نزار زمانت بی ارزش باشه
نزار ته دو هفته بگی اگه تلاش میکردم میتونستم عملکرد خیلی بهتری داشته باشم
نزار ته ته همش بگی اگه انقدر درصد بیشتر زده بودم دیگه لازم نبود غم و ناراحتی داشته باشم
از طلای درونت استفاده کن
روحت رو بزرگ کن و بهش اجازه بده بهت نشون بده چه ظرفیت های عجیبی داره
میدونم خسته ای
درمونده ای
از حرف آدما از نظر دادنشون خسته و آزرده ای ولی
تنها راه حلش صبوری و تلاش بدون پایانه
تو باشگاه سر یه سری از حرکتا نفست میبره؟
ماهیچه هات شروع میکنه به سوختن و درد گرفتن؟
همون لحظه بهت یادآوری کردم درس خوندن همینه
مغزت میگه بسه؟
فقط بهش بگو قراره چه لذتی رو تجربه کنه تا ساکت شه
نشد
انقدر خستش کن که بشه
انقدر ازش کار بکش تا خاموش شه
اما خودت آفش نکن
خودت کاری نکن که دوباره تو این نقطه قرار بگیری
تا دوباره بقیه بیان برات از پیشرفتاشون حرف بزنن
تا بهت نگن درصد ۴۵ زیست دوازدهم فصل ۲ رو کم زدی اذیتت میکنه؟
خودتو براش تموم کن!
هیچ وقت جمله ی مهیار رو یادت نره
برای این که به بهشت برسی باید از وسط جهنم رد شی!
اون بهشت شاید برای بقیه جهنم باشه
اما گور بابای بقیه=)
کلا تحت هر شرایطی گور بابای بقیه=)
تو به دختر کوچیکه ی درونت قول دادی
قول دادی خوشحالش کنی
قول دادی واسش یه سری چیز که حل نشده مونده رو حل کنی
دلت برای بابا تنگ شده؟
بجنگ
نمیگم برسی سال دیگه هی میتونی ببینیش ولی حداقل خیالت از زنگ زدن بهش راحت باشه
هیچ کس
هیچ شخصی تا جای تو نباشه
تا با کفشای تو راه نره نمیتونه بفهمه کجا وایستادی و چی میخوای و برای چی میخوای
پس معنا ببخش به هر کاری که میکنی
راحت رها نکن
اون مشاور احمق باعث شد اینجا باشی؟
گور باباش
انقدر بخون تا بتونی بهش بفهمونی قبولی تو سهم اسم و تبلیغاتش نبود!
دلیل زیاده واسه برنده شدن
آیندت به کارایی که الان میکنی وابستس
مهم نیس کسی که با تو مقایسه میشه تو ۱۷ سالگیش داره تو اتاق مستر زندگی میکنه
مهم اینه که تو خودت در آینده به چه لول و سطحی از زندگیت میرسی.تودلی
-
Comrade خداروشکر که سرت شلوغخ


دانشگاه خوش میگذره؟
منم یسری مریض شدم دو هفته پیش یه هفته از درسا عقب افتادم منحل شدم هنوز نرسیدم ولی
-
میبینم فضا گمنامگون شده....
🥲 -
خب دیگه جدی جدی
پیش به سوی بی نهایت
و
فراتر از آنGharibe Gomnam از ته دل برات ارزو میکنم بهترین ها برات رقم بخوره و سال دیگه این موقع از همه چیز راضی باشی


|
شعردانه



️