هرچی تودلته بریز بیرون7
-
یه چیزی که از دوران طفولیتم رو مخم بوده و هنوزم آزارم میده این بود که زندگی معمولی داشته باشم یا یه آدم معمولی باشم ولی مسخره میشه وقتی نگاه میکنی و میبینی که تو حتی زندگی عادی و معمول نداری، و هنوز راه داری تا رسیدن به سطح معمولی:)))
-
یه چیزی میگم همین الان به هر شکلی و هر جایی که می تونید پین کنید
شنیدید ولی صرفا شعار نیست که بخونی رد بشی بگی ایول چه فکتی چقدر حق.
پس، پس زمینه ذهنت کن.
هر کسی ارزش و جایگاه خودشو براتون تعیین میکنه
کاملا ناخودآگاهانه ست.
حتی خود طرفم متوجهش نمیشه.
شما هم در حد خودش و جایگاهش بهش بها بدید.
یه ضرب المثلم هست که به ندرت شنیدم...
اگر به آدم دوزاری به اندازه پنج زار بها بدی به اندازه سه زار باید تاوان پس بدی.پ.ن:همون ماجرای کسی که از کنار عطر فروشی رد شد و بیهوش شد.....
-
S.daniyal hosseiny خیلی هم عالی
ایشالله همین روندو ادامه بدین، ما ادامه دادیم راضی بودیم.Maaah
یعنی الآن دارین میگین پارتنر من اکس شماس؟ -
یه وقتایی صرفا یه چیزایی جور نمیشه.
اسمش اشتباهی نیست. -
یه وقتایی صرفا یه چیزایی جور نمیشه.
اسمش اشتباهی نیست.S.daniyal hosseiny متاسفانه برای من اینجور حرفا جواب نمیده
-
S.daniyal hosseiny متاسفانه برای من اینجور حرفا جواب نمیده
نقطه
«اینجور حرفا» خیلی تعریف قشنگی نیست.
ولی خب بالأخره همهٔ ما حق داریم چیزایی رو بپذیریم و چیزایی رو نه. -
نقطه
«اینجور حرفا» خیلی تعریف قشنگی نیست.
ولی خب بالأخره همهٔ ما حق داریم چیزایی رو بپذیریم و چیزایی رو نه.S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
نقطه
«اینجور حرفا» خیلی تعریف قشنگی نیست.تعریف قشنگی ندارم که ازش استفاده کنم.
-
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
نقطه
«اینجور حرفا» خیلی تعریف قشنگی نیست.تعریف قشنگی ندارم که ازش استفاده کنم.
نقطه دعوا داریم؟
-
این روزها بیشتر از هر زمان دیگهای شکنندم
بیشتر از هر زمان دیگهای از خودم خوشم نمیاد و دلم میخواد خودم رو تغییر بدم
و درنهایت بیشتر از هر زمان دیگهای ناتوانم در تغییر دادن خودم... -
Maaah
یعنی الآن دارین میگین پارتنر من اکس شماس؟S.daniyal hosseiny



دقت 🤌 نه خداروشکر، هنوز اکسم نشده -
S.daniyal hosseiny



دقت 🤌 نه خداروشکر، هنوز اکسم نشدهMaaah
هی هرچی پیشتر میره بدتر میشه =)) -
پارسال این موقع ها کجا بودم؟
چقدررر درگیر چقد ناامید چقد ترسیده
از اینکه همه چی بهم ریخته و دوباره برگردم به اونجا
انگار اونجا برام عجیب تر از قبل شده بود
از خیابون هاش از درساش و کاراش و.. انگار دیگه از هیچی خوشم نمیومد و چقد ترسناک بود که برگردم
انگار دنیای من نبود و پرت میشدم تو دنیایی که دوست نداشتم دنیایی که تعلقی بهش نداشتم
نرسیدن به ثبت نام
واقعا گاهی یادم میره اونی که گفتم واقعی نبوده ..
منِ واقعی پارسال رو گند زد به معنای واقعی کلمه و منِ الان باید جمعش کنه هر طوری که میتونه به چیزی که میتونه باید چنگ بزنه تا این جمع بشه تا تموم بشه
من از پس ناامیدی ها برمیام چون دیدم که تموم میشن و البته دیدم که چقد بعدا همه چیز کوچیکتر از چیزیه که تصورش میکردی
فقط باید خودم جمع کنم و ادامه بدم
️
|
شعردانه




