هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
زمستان بود. جان می کندم در نیویورک نویسنده شوم.
سه یا چهار روز بود لب به غذا نزده بودم. فرصتی پیش آمد تا بالاخره بگویم:"می خوام مقدار زیادی ذرت بو داده بخورم"
و خدای من!
مدت ها بود غذایی این همه به دهانم مزه نکرده بود. هر تکه از آن و هر دانه مثل یک قطعه استیک بود. آنها را می جویدم و راست می افتاد توی معده ام. معده ام می گفت: متشکرم! متشکرم! متشکرم!مثل آنکه توی بهشت باشم همینطور قدم می زدم که سرو کله ی دو نفر پیدا شد.
یکیشان به آن یکی گفت: خدای بزرگ!
طرف مقابل پرسید: چه شده؟
اولی گفت: آن یارو را دیدی چه وحشتناک ذرّت میخورد!بعد از آن حرف دیگر از خوردن ذرّت ها لذت نبردم.
به خودم گفتم: منظورش از وحشتناک چه بود؟!!
من که توی بهشت سیر می کنم...گاهی به همین راحتی با یک کلمه، یک جمله، یک نیشخند یا حالتی از یک چهره می توانیم مردم را از بهشت خودشان بیرون بکشیم و این واقعاً بی رحمانه ترین کاری ست که انجام می دهیم...
#چارلز_بوکوفسکی
پ ن : مراقب حرف هایی که به هم میزنیم باشیم
-
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo
چرا فکر می کنی دست نیافتنیه ؟چون هر چی بیش تر کتاب میخونم و میبینم اینقد زیبا نوشته شده اند با خودم میگم من دیگ کیم
-
@M-an
تا حالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم
راست میگین
من منم
شاید کتابی ننوشته باشم ولی من هر لحظه نوشته ام بر روی کاغذ خیالم
در من هزاران کتاب است ک چاپ نشده است و کسی نخوانده است
این عطش نویسندگی هرگز در من خاموش نمیشود
حتی اگر تا پایان عمرم قرار باشد تنها خواننده کتابهایم خودم باشم -
@M-an
تا حالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم
راست میگین
من منم
شاید کتابی ننوشته باشم ولی من هر لحظه نوشته ام بر روی کاغذ خیالم
در من هزاران کتاب است ک چاپ نشده است و کسی نخوانده است
این عطش نویسندگی هرگز در من خاموش نمیشود
حتی اگر تا پایان عمرم قرار باشد تنها خواننده کتابهایم خودم باشم -
ما آدما گاهی حالی به حالی میشیم
اینکه رو کدوم حال تمرکز کنیم مهمه
اینکه بدونیم رو چه چیزی تمرکز نکنیم مهمه
گاهی وقت ها تو دل بحران ها یادمون میره کی هستیم ؟
برای کی هستیم ؟
چرا هستیم ؟
چرا اومدیم ؟
همیشه و هر آن اینو یادت باشه : %(#ff0044)[رسالت من چیه ؟]
اگه هنوز پیداش نکردی بهش فکر کن و پیداش کنپ ن : تو دلی هام همین الان بدون ویرایش
-
moein
تایمش رو هنوز مشخص نکرده اما برا بعد عید بخواد فکر کنم قسمت اولش رو
سختی که چی بگم طراحی کامپایلر
یک عدد زبان باید طراحی کنیم و بقیه ماجرا -
@m-an زبان طراحی کنین؟برعکس بقیه دروسی ک باید در آینده بخونم احساس میکنم این راحته
همین جاوا برمیداریم مثلا print رو میکنیم chap میشه یه زبون دیه هوم؟moein در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
احساس می کنید
اما اون جاوا یه کامپایلر داره که وقتی بهش میگی پرینت برات چاپ می کنهو قسمت مهم پروژه همینه طراحی کامپایلرش که بفهمه دستورات چین و چه کاری باید موقع دیدن اونا انجام بده
-
moein در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
احساس می کنید
اما اون جاوا یه کامپایلر داره که وقتی بهش میگی پرینت برات چاپ می کنهو قسمت مهم پروژه همینه طراحی کامپایلرش که بفهمه دستورات چین و چه کاری باید موقع دیدن اونا انجام بده
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
moein در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
احساس می کنید
اما اون جاوا یه کامپایلر داره که وقتی بهش میگی پرینت برات چاپ می کنهو قسمت مهم پروژه همینه طراحی کامپایلرش که بفهمه دستورات چین و چه کاری باید موقع دیدن اونا انجام بده
اوه یس چقدر من هم فهمیدم
-
سلام
-
عی بابا