هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@fateme_mlh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
دلمان گرفت(:
چرا از ساعت 3 به بعد یاده چیزای مضخرف زندگیم میفتم ؟!۳ جدید یا قدیم ؟
@نوشابه
فکر کنم 3 جدید (:
خیلی وقته ساعت جدید یا قدیم نشده
یادم رفته !
دفعه بعدی کی عوض میشه ؟ -
@نوشابه
فکر کنم 3 جدید (:
خیلی وقته ساعت جدید یا قدیم نشده
یادم رفته !
دفعه بعدی کی عوض میشه ؟ -
@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
روز خوش
ساعت ۴ ت بخیر -
@fateme_mlh
فک کنم اول پاییز
همون فصله که پنجه های درخت چنار میُفته رو زمین
همون که هواش سرده و مرموزه اما رنگش داغ داغه
.
.
راستی زندگی اونقدرا مضخرف هم نیست فقط گاهی وقتا عوضی میشه (:@نوشابه
همون فصلی که افتادم تو دنیای آدماست
خوب میشناسمش*.*آره(:
خیلی هم نیس
بستگی به خودمون داره
هر چقدر عوضی تر باشی کمتر حس میکنی((: -
@نوشابه
همون فصلی که افتادم تو دنیای آدماست
خوب میشناسمش*.*آره(:
خیلی هم نیس
بستگی به خودمون داره
هر چقدر عوضی تر باشی کمتر حس میکنی((:@fateme_mlh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه
همون فصلی که افتادم تو دنیای آدماست
خوب میشناسمش*.*آره(:
خیلی هم نیس
بستگی به خودمون داره
هر چقدر عوضی تر باشی کمتر حس میکنی((:اره اگه مثل من باشی دیگه حس نمیکنی
-
@fateme_mlh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه
همون فصلی که افتادم تو دنیای آدماست
خوب میشناسمش*.*آره(:
خیلی هم نیس
بستگی به خودمون داره
هر چقدر عوضی تر باشی کمتر حس میکنی((:اره اگه مثل من باشی دیگه حس نمیکنی
@نوشابه
پس منم به جمعت(ون) اضافه کن*.* -
تو طول سال خیلی پیش اومد که همش میگفتم
ای بابا کاش برگردم به یک ماه پیش اونکارو انجام بدم
یه ماه بعدش دوباره میگم ای بابا همون ی ماه پیشم برای شروع تازه خوب بودااا
اگه همون موقع که داشتم حسرت میخوردم انجام میدادم چقدر عالی میشددد
گذشت هر ماه هر ماه همینجوری رفتم جلو
یه دفعه دیدم من موندم
با حسرت های بیخودی و الکی که هیچکدومشون ارزشی نداشتن ..چرا؟چون که همشون قابل جبران بودن
اگه من همون موقع به جای حسرت خوردن و نگاه کردن به گذشتم مسیرو میرفتم جلو خب قطعا بهتر میشد نمیشد؟
اما الا باید بشینم حرص بخورم و کاسه چه کنم وای چه نکنم؟ الان کمتر از 40 روز مونده ب کنکور و بدبخت شدم و امثالهم رو بگم ؟
حالا که فکر میکنم شاید اصلا نیاز بود که من اینجوری بشم
شاید باید این تجربه رو میکردم که دوباره با قوت بیشتری ادامه بدم :)))
مشکل من این بود که خودمو دست کم گرفتم استعدادام خونده هام تلاشم
هممون همینیم
همش فکر میکنیم هیچی نیستیم
همه ازمون جلوترن
در صورتی که اینجوری نیست :)ممکنه صد ها نفر مشابه شما باشن
اما چه ارزشی داره؟
هیچی ...چون اونا هدفاشون با شما متفاوته
اصن مسیرا فرق میکنه
اون ی چیزی میخاد تو ی چیز دیگه
اصن اینکه فلانی همه درسارو خوند و من نخوندم چه ارزشی داره؟اینکه فلانی فیزیکش عالیه و من نه چی؟
اگه به جای فکر کردن ب نقاط قوت بقیه
به خودمون حتی به نقاط ضعفمون فکر میکردیم اینجوری میشد؟
اما بازم بشینم حسرتشو بخورم؟
الاان میفهمم چرا خیلی از بچه ها یهو تصمیم میگیرن بزارن برای سال بعد
الان حسشونو کاملا درک میکنم
میفهمم
اما متاسفانه من نمیتونم راهه اونارو برم جلو
من نمیتونم بگم سال بعد
و الان هیچ کاری نکنم
من نمیتونم به خاطر 12 سال درسی که خوندم
به خاطر همین کم کم درس خوندنام
حسرتام
قوتام
همه چیو بزارم به ی سال دیگه
چون وقتی بهش فک میکنم میگهم 12 ماه وقته ..الان بخونم که چی؟
اصن هر چی شد شد...چی ارزش داره؟
تلاشم
نمیخام بعد کنکور،موقع اعلام نتایجم بگم ای کاش همون 30 روز رو میخندم
ای وای اگه میخوندم رتبه ای ک میخواستمو میاوردمااا
مطمعم بعد کنکور تنها چیزی ک برام ارزش داره
اینه که من تلاشی ک میتونستم بکنم کردم یا نه ؟
میخام بدونم 4 سال دیگه ب خودم چی میگم؟
اما الان حدس میزنم
ب خودم میگم من در حد توانم تلاشمو کردم
و تنها چیزی ک ارزشمند میشه برام اینه
نه موقعیت اجتمعایم نه پولم نه کتابام نه رشتم نه خونوادم هیچ کدومشون تو تلاشم نمیتونست وقفه ایجاد کنه
فقط و فقط تلاشم هر چقد کم ..اما موثر
پس از خدا ممنونم که منو تو این شرایط گذاشت
تا ببینم خودمو
ببینم کیم
چه کارایی به ضررم بوده و چه چیزایی به نفعم
امیدوارم همه بچه های بی حاشیه و( با حاشیه) هر جوری که هستن خودشونو دست کم نگیرن
چون بزرگترین ظلمیه که ادم میتونه به خودش بکنه همینه
انشالله موفق باشین@fateme_mlh
یادش بخیر(:
خداروشکر ک شد (: -
@نوشابه
پس منم به جمعت(ون) اضافه کن*.* -
@نوشابه
آه(:
پس بهت حسودیم شد -
تو طول سال خیلی پیش اومد که همش میگفتم
ای بابا کاش برگردم به یک ماه پیش اونکارو انجام بدم
یه ماه بعدش دوباره میگم ای بابا همون ی ماه پیشم برای شروع تازه خوب بودااا
اگه همون موقع که داشتم حسرت میخوردم انجام میدادم چقدر عالی میشددد
گذشت هر ماه هر ماه همینجوری رفتم جلو
یه دفعه دیدم من موندم
با حسرت های بیخودی و الکی که هیچکدومشون ارزشی نداشتن ..چرا؟چون که همشون قابل جبران بودن
اگه من همون موقع به جای حسرت خوردن و نگاه کردن به گذشتم مسیرو میرفتم جلو خب قطعا بهتر میشد نمیشد؟
اما الا باید بشینم حرص بخورم و کاسه چه کنم وای چه نکنم؟ الان کمتر از 40 روز مونده ب کنکور و بدبخت شدم و امثالهم رو بگم ؟
حالا که فکر میکنم شاید اصلا نیاز بود که من اینجوری بشم
شاید باید این تجربه رو میکردم که دوباره با قوت بیشتری ادامه بدم :)))
مشکل من این بود که خودمو دست کم گرفتم استعدادام خونده هام تلاشم
هممون همینیم
همش فکر میکنیم هیچی نیستیم
همه ازمون جلوترن
در صورتی که اینجوری نیست :)ممکنه صد ها نفر مشابه شما باشن
اما چه ارزشی داره؟
هیچی ...چون اونا هدفاشون با شما متفاوته
اصن مسیرا فرق میکنه
اون ی چیزی میخاد تو ی چیز دیگه
اصن اینکه فلانی همه درسارو خوند و من نخوندم چه ارزشی داره؟اینکه فلانی فیزیکش عالیه و من نه چی؟
اگه به جای فکر کردن ب نقاط قوت بقیه
به خودمون حتی به نقاط ضعفمون فکر میکردیم اینجوری میشد؟
اما بازم بشینم حسرتشو بخورم؟
الاان میفهمم چرا خیلی از بچه ها یهو تصمیم میگیرن بزارن برای سال بعد
الان حسشونو کاملا درک میکنم
میفهمم
اما متاسفانه من نمیتونم راهه اونارو برم جلو
من نمیتونم بگم سال بعد
و الان هیچ کاری نکنم
من نمیتونم به خاطر 12 سال درسی که خوندم
به خاطر همین کم کم درس خوندنام
حسرتام
قوتام
همه چیو بزارم به ی سال دیگه
چون وقتی بهش فک میکنم میگهم 12 ماه وقته ..الان بخونم که چی؟
اصن هر چی شد شد...چی ارزش داره؟
تلاشم
نمیخام بعد کنکور،موقع اعلام نتایجم بگم ای کاش همون 30 روز رو میخندم
ای وای اگه میخوندم رتبه ای ک میخواستمو میاوردمااا
مطمعم بعد کنکور تنها چیزی ک برام ارزش داره
اینه که من تلاشی ک میتونستم بکنم کردم یا نه ؟
میخام بدونم 4 سال دیگه ب خودم چی میگم؟
اما الان حدس میزنم
ب خودم میگم من در حد توانم تلاشمو کردم
و تنها چیزی ک ارزشمند میشه برام اینه
نه موقعیت اجتمعایم نه پولم نه کتابام نه رشتم نه خونوادم هیچ کدومشون تو تلاشم نمیتونست وقفه ایجاد کنه
فقط و فقط تلاشم هر چقد کم ..اما موثر
پس از خدا ممنونم که منو تو این شرایط گذاشت
تا ببینم خودمو
ببینم کیم
چه کارایی به ضررم بوده و چه چیزایی به نفعم
امیدوارم همه بچه های بی حاشیه و( با حاشیه) هر جوری که هستن خودشونو دست کم نگیرن
چون بزرگترین ظلمیه که ادم میتونه به خودش بکنه همینه
انشالله موفق باشین -
@نوشابه
بسی (:
گاهی وقتا همچین حس و حالیرو میخام*.* -
@نوشابه
آه(:
پس بهت حسودیم شد -
@نوشابه
.ستاره رو نمایش نمیده (:
وگرنه دور ورش دو تا ستاره گذاشتم(: .
-
@نوشابه
بسی (:
گاهی وقتا همچین حس و حالیرو میخام*.* -
@نوشابه
.ستاره رو نمایش نمیده (:
وگرنه دور ورش دو تا ستاره گذاشتم(: .
-
@fateme_mlh
منم دو تا حال مختلف دارم یا خوبه و هیچی نمینویسم ( البته بعضی وقتا مینویسم:/) یا هم بد هست و پشت سر هم شعر و متن آشغال میجوشه تو ذهنم@نوشابه
شخصیت جالبی داری (:آره منم کلا چند نوع مختلفم
و همه چی بستگی به تک تک ساعتای روزم داره (:
اگه خوش باشم زیاد شعر میگم
بد باشم( شر میگم کلا :/)یکی دیگشم الانه:/
کلا هیچ فاز مشخصی نداره(:
گاهی وقتا حس میکنم جن زدم (:یکی اومده توم داره روحمو کنترل میکنه*.* -
@نوشابه
شخصیت جالبی داری (:آره منم کلا چند نوع مختلفم
و همه چی بستگی به تک تک ساعتای روزم داره (:
اگه خوش باشم زیاد شعر میگم
بد باشم( شر میگم کلا :/)یکی دیگشم الانه:/
کلا هیچ فاز مشخصی نداره(:
گاهی وقتا حس میکنم جن زدم (:یکی اومده توم داره روحمو کنترل میکنه*.* -
@نوشابه
عه چقد سو تفاهم پیش اومد
منظورم از شعر :خزعبلات مفیدی بود که از دهنم میپره
نه ازون شعرای که تو کتاب هاست .تو شعر میگی؟ ((: یه چند تاشو بزار
شعر زیاد دوست دارم (:همینطورم داستان!!
خصوصا اگه یکی برام بخوندش((((((: -
@نوشابه
عه چقد سو تفاهم پیش اومد
منظورم از شعر :خزعبلات مفیدی بود که از دهنم میپره
نه ازون شعرای که تو کتاب هاست .تو شعر میگی؟ ((: یه چند تاشو بزار
شعر زیاد دوست دارم (:همینطورم داستان!!
خصوصا اگه یکی برام بخوندش((((((: