هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
بچه ها میاین مشاعره؟
-
@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
negaarin نه خعلی خوب بود
کلیییی خندیدمزجر کشیدنای من خنده داشت
-
مدیر ما خیلی سخت گیر بود الان که یادش میوفتم اشک تو چشام جمع میشه
یه بار تو نماز خونه داشتم درباش غیبت میکردم خیلی هم عصبانی بودم پشتم به در بود نمیدیدم که کسی میاد یا نه منم همینطور با بغض داشتم ازش پیش بچه ها گله میکردم یه لحظه دیدم دوستام سرخ شدن و دارن بی حال میشن و پشتمو نگاه میکنن منم از همه جا بیخبر برگشتم دیدم با ابلفضل ایکه مدیرمونه با چشای سرخ داشت قورتم میداد ولی چون همیشه دانش اموز منظبتی بودم فقط یه سر به نشانه ی تاسف تکون داد و رفت بعد به بچه ها گفتم این از کی اینجا بود همشون همزمان گفتن از اولش -
یه بار تو عروسی به یکی از فامیلمون میخواستم بگم زنده باشید بچه ها خوبن؟ گفتم
زنده اید؟
کلا من سوتی میدم خیییییلی -
@YASSI-_
-
azadeh.jamali در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
بچه ها میاین مشاعره؟
تاپیک مخصوص داره :)))
-
بچه ها ینی واقعا نمیاید> ینی من برم بخوابم؟
-
سکوت سرتاسر این تالار حکم فرماست
-
-
@m-bahrami1378
یبار امتحان داشتیم بعد مراقبمون معلم دینی بود که خیلی هم سختگیر بود
نمیزاشت سر تکون بدیم
بعد یهو یکی از همکلاسیم که اسمش سولماز بود اومد وسط کلاس بعد گفت ای خدااااااااااااا پای محبوبی بشکنه نتونه بیاد
ماهم حواسمون به سولماز بود
یهو دیدیم محبوبی تکیهه داده به در داره گوش میده
همه گفتیم سولمازززززز اونم پشتش به در بود برگشت نگاه نکرد
دید اع معلم اینجاس رفت از کلاس بیرون دیگه نیومد امتحان اون امتحانو افتاد
معلم هرچی گفت برگرد برنگشت
-
azadeh.jamali فلبداهه بلدی؟
از خودمن دراوردی؟ -
@faezeh-r نه
-
azadeh.jamali
باشع
-
@faezeh-r در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@m-bahrami1378
یبار امتحان داشتیم بعد مراقبمون معلم دینی بود که خیلی هم سختگیر بود
نمیزاشت سر تکون بدیم
بعد یهو یکی از همکلاسیم که اسمش سولماز بود اومد وسط کلاس بعد گفت ای خدااااااااااااا پای محبوبی بشکنه نتونه بیاد
ماهم حواصمون به سولماز بود
یهو دیدیم محبوبی تکیهه داده به در داره گوش میده
همه گفتیم سولمازززززز اونم پشتش به در بود برگشت نگاه نکرد
دید اع معلم اینجاس رفت از کلاس بیرون دیگه نیومد امتحان اون امتحانو افتاد
معلم هرچی گفت برگرد برنگشت
بدتر همه چی اینه که اون لحظه دوستای ادمم نمیدونن باید چیکار کنن
-
یه بار حاج آقا اومد سرکلاسمون اینقد حرفای خاکبرسری زد
میگفت همتون تانگو وبیتاک و لاین واینارو دارین هی قلب بزرگ با تپش تند میفرستین یعنی عشقم دلم برات میتپه
وپسرا شیطون حرفشونو با اصل بده شروع میکنن
یکی از بچه ها گفت اصل بده یعنی چی؟
بعد آخونده گفت اوه اوه چه خامی باتجربه ها براش توضیح بدین
اینا حرفای خوبش بود بقیه واقعا دراین مجلس نمیگنجند -
@raha-tavakol در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-r اخ از دست این معلمای دینی:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
معلم دینی ما خیلی خوب بود من همیشه به خاطر چشمام جلو مینشستم و خیلی راحت سر کلاسش میخوابیدم اونم چیزی بهم نمیگفت تا ایکه کارنامه ها اومد دیدم دینی پایانی بیست شدم ولی مستمر شدم 19 بهش گفتم چرا اینجوریه بهم گفت کلاتو بنداز بالا که بهت صفر ندادم چون تو همیشه سر کلاسم خواب بودی اونجا بود که فهمیدم خیلیم مهربون نیست