هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
_F_SSU_ در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
@zahra-m1999 در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
_F_SSU_
اهل کجایی
والا من موقع زلزله ها میشنم لرزیدن وتماشا می کنم
آخرشم میگم چیزی نبود ته ش مامان کلی جیغ وداد میکنه که چرا ازجات پانمیشیشمآل (:
...
وای دقیقا
مامان منم خیلی ابراز وحشتشون بالاستآها فکر کردم سمت کرمانشاه باشی
-
@zahra-m1999 در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
_F_SSU_
اهل کجایی
والا من موقع زلزله ها میشنم لرزیدن وتماشا می کنم
آخرشم میگم چیزی نبود ته ش مامان کلی جیغ وداد میکنه که چرا ازجات پانمیشیشمال (:
...
وای دقیقا
مامان منم خیلی ابراز وحشتشون بالاست ....... ! -
@zahra-m1999 در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
_F_SSU_ فکر می کنم چندان مطمئن نیست بخصوص اگه توش شیشه به کار رفته باشه
نه .. شیشه نیست فقط چوبه :)))
-
mariia در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
_F_SSU_ مامان من برا یه زمین خوردن هم جیغ و داد میکنه..
پس همه ی مامانها این خصلت ناب !! رو دارن ¡
-
-
امروز ... وای امروز (:
عینا واقعه رو براتون توضیح میدم :
[بدون هیچ حشو و ...]امروز چند دقیقه پشت سرهم زلزله میومد ،
قطع میشد باز دوباره میومد
من توی اتاق ، روی صندلی ، پشت میز ( چه دقیق دارم میگم !)
نشسته بودم داشتم کارهام رو انجام میدادم
دیدم پنجره ها دارن میلرزن
فکر کردم یک موقع دری چیزی محکم بستن ، توجه نکردم
دوباره اومد ، دیدم لرزشش زیاد نیست سرجام نشسته بودم ،
فقط به پنجره ها نگاه میکردم زودتر تموم شه ! (بی خیاال ! :)) )
قطع شد !
دوباره اومد
ایندفعه دیگه رفتم چارچوب در ، وایستادم
مامانمُ دیدم دست برادر زادم رو گرفتن
دارن میرن پایین
به منم گفتن فاطمه بیا میگن به چارچوب م اعتمادی نیست : !
[کی حوصله داره اینهمه راه رو بره .... :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ]
منم همون جایی ک بودم
گفتم مامان توی اموزشهایی بهمون دادن،
والا گزینه خروج نبود
جامم که خوبه :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:فکر کنین !! زلزله داره میاد ما چی داریم میگیم !!
یک توصیه ی ایمنی به شما :
به هنگام وقوع زلزله چارچوب در رو هیچ وقتفراموش نکنین
صد درصد تضمینیجهت محفوط ماندن از بلاهای طبیعی :)))
_F_SSU_ در
"مهربانان و مهربانوها"
گفته است:
امروز ... وای امروز (:
عینا واقعه رو براتون توضیح میدم :
[بدون هیچ حشو و ...]امروز چند دقیقه پشت سرهم زلزله میومد ،
قطع میشد باز دوباره میومد
من توی اتاق ، روی صندلی ، پشت میز ( چه دقیق دارم میگم !)
نشسته بودم داشتم کارهام رو انجام میدادم
دیدم پنجره ها دارن میلرزن
فکر کردم یک موقع دری چیزی محکم بستن ، توجه نکردم
دوباره اومد ، دیدم لرزشش زیاد نیست سرجام نشسته بودم ،
فقط به پنجره ها نگاه میکردم زودتر تموم شه ! (بی خیاال ! :)) )
قطع شد !
دوباره اومد
ایندفعه دیگه رفتم چارچوب در ، وایستادم
مامانمُ دیدم دست برادر زادم رو گرفتن
دارن میرن پایین
به منم گفتن فاطمه بیا میگن به چارچوب م اعتمادی نیست : !
[کی حوصله داره اینهمه راه رو بره .... :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ]
منم همون جایی ک بودم
گفتم مامان توی اموزشهایی بهمون دادن،
والا گزینه خروج نبود
جامم که خوبه :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:فکر کنین !! زلزله داره میاد ما چی داریم میگیم !!
یک توصیه ی ایمنی به شما :
به هنگام وقوع زلزله چارچوب در رو هیچ وقتفراموش نکنین
صد درصد تضمینیجهت محفوط ماندن از بلاهای طبیعی :)))
با اون قسمت صد درصد تضمینیش خیلی موافق نیستم
-
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
این درستش اینه (:
ای حال نامعلوم آروم بآش آروم ...(: -
مهدی شما باز کنکور خواهی داد
-
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه سلام بر شما اقا یا خانوم نوشابه
منک ننوشته ام اما خب حس و حالم را میگویدقلی خوبی؟!
-
-
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه سلام بر شما اقا یا خانوم نوشابه
منک ننوشته ام اما خب حس و حالم را میگوید(: آقای نوشابه
میدونم ک شما ننوشتی فقط دیدم شعر رو خراب کرده بود دلم نیومد نگمش (: -
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه سلام بر شما اقا یا خانوم نوشابه
منک ننوشته ام اما خب حس و حالم را میگویدقلی خوبی؟!
unaccustomed سلام سو گلی جونم خوفم بدک نیستم
تو خوفی عزیز -
دعاکنیدلااقل تعهدی بیارم...
-
مهدی شما باز کنکور خواهی داد
unaccustomed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
مهدی شما باز کنکور خواهی داد
من که دیگه نه (: