هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@نوشابه
-
@امید-غفاری-هروی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
romisa اره زیاد خوب نبود
پس اون مبحثی رو ببینید که مشکل هست و تقریبا یکی
-
FerrariSF1977 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه
-
-
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
آقا دیروز به شخصه چیزهایی دیدم که رو آیندم تاثیر گذاشت :|
تصمیم گرفتم تغییر جنسیت بدم برم به شغل شریف آرایشگاه زنانه :////// واقعا دخترا چه فکری میکنید ک میاید تجربی میخونید ؟اینقد پول تووشه
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
بعضی موقعا باید رو همه چی چشم ببندی
سرتو بگیری بالا و فقط صدای نفس کشیدنتو بشنوی
من ارومتر میشم اینطوریمیگن این دختره دیوونه شده برگشته
به من گفتن تو هیچی نمیشی توهین و تحقیر
منم اصلا بهشون اعتنا نکردم
به خودم میگم باشه برفرض من هیچی نمیشم ولی حداقل تلاشمو میکنم -
-
دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
دکتر علی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
بعضی موقعا باید رو همه چی چشم ببندی
سرتو بگیری بالا و فقط صدای نفس کشیدنتو بشنوی
من ارومتر میشم اینطوریمیگن این دختره دیوونه شده برگشته
به من گفتن تو هیچی نمیشی توهین و تحقیر
منم اصلا بهشون اعتنا نکردم
به خودم میگم باشه برفرض من هیچی نمیشم ولی حداقل تلاشمو میکنمکاش به منم اونطوری میگفتن
ولی اون رفتارا رو باهام نداشتن
که حالا با اینکه بخشیدمشون اما دیدن دوبارشون عذابم میده -
عادت داشت نوک خودکار را بین لبهایش بگیرد.
یک روز جامدادیاش را دزدیدم و تمام خودکارهایش را بوسیدم.
میدانم صورت خوشی ندارد ولی عصر خودمانیای بود، فقط من و خودکارها.
وقتی بابا آمد خانه ازم پرسید چرا لبهایم آبی شده، میخواستم بگویم برای اینکه او آبی مینویسد. همیشه آبی...جزء از کل
#استیو_تولتز -
-
درسته که خیلی تکستش عاشقونه وایناست، ولی خب این کتاب فوق العاده سسسسسسسسسس، باید اینو حتما میذاشتم
البته کتاب ببر سفید تو سال 2008 در رقابت با این کتاب جایزه ی من بوکر رو برد دلم میخواد بخونمش ببینم چی داشته که اون جایزه روبرده -
negaarin در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
عادت داشت نوک خودکار را بین لبهایش بگیرد.
یک روز جامدادیاش را دزدیدم و تمام خودکارهایش را بوسیدم.
میدانم صورت خوشی ندارد ولی عصر خودمانیای بود، فقط من و خودکارها.
وقتی بابا آمد خانه ازم پرسید چرا لبهایم آبی شده، میخواستم بگویم برای اینکه او آبی مینویسد. همیشه آبی...جزء از کل
#استیو_تولتزعالی اصلا شگفتا (: