قسمت بندیِ ترجمه
-
@Dr-Reyhaneh
Hi reyhaneh !
pls come here...
do you want to translate english stories?
realy?
now
I send for you one part of bookسلام ریحانه !
اینجا بیا !
میخواین شمام ترجمه کنین ؟
واقعا؟
الان من یک قسمت از کتاب رو براتون میفرستم : )نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@F_SSU
yeah! :))
Im ready ^^
wich part of story? ؛) -
@Dr-Reyhaneh
where are you ?
i send last part just for you
pls , reply & say : I do it !کجایین ؟
قسمت دیگرو میفرستم
ریپلای بزنین اعلام کنین که این قسمت رو ترجمه میخواین کنیننوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@F_SSU در قسمت بندیِ ترجمه
گفته است:
@Dr-Reyhaneh
where are you ?
i send last part just for you
pls , reply & say : I do it !کجایین ؟
قسمت دیگرو میفرستم
ریپلای بزنین اعلام کنین که این قسمت رو ترجمه میخواین کنینsure... ^^
-
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط 3فاطمه2 انجام شده
بازم هست ؟ واسه فردا شب میخوام
There's more for tomorrow night .gonna ? -
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Dr-Reyhaneh
ریپلای بزنین دیگه .. : ))
قسمت دهمرو .. -
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@F_SSU
Exactly this part is mine :))
حقیقتا این پارت مال منه :)) -
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه ها هرکی یه بخش و ترجمه کنه که به همه برسه
-
@F_SSU در قسمت بندیِ ترجمه
گفته است:
⚀توجه :
part9
(کسی که میخوان این قسمت رو ترجمه کنن ، ریپلای بزنن و اعلام کنن)خانوم پتردوتابچه داره سامی7سالشه وخواهرش آنی 4سال داره سامی به مدرسه میره اما آنی نمیره وقتی سامی خونه است اغلب یاآنی بازی میکنه وقتیکه مادرآشپزی میکنه شستشو ویاتمیز کاری میکنه. او(سامی)معمولا برای خواهرش خیلی خوبه وخانوم پتر معمولا کاراش رو انجام میده یه صبح شنبه بچه ها توحیاط بازی میکردن درحالی که مادرشون نهاردرست میکرداونها شاد بودن تااینکه آنی یه دفعه شروع به گریه کردوبه سمت آشپز خانه دویدپیش مادرش خانوم پترآشپزی رورهاکردوگفت چراگریه میکنی؟
آنی جواب داد:سامی اسب اسباب بازی من روشکست وبلندترگریه کرد
مادرش پرسید چه طوری شکست؟
آنی که گریه ش رو متوقف کردو تاچند ثانیه جواب نداد سپس گفت از او متنفرم سر اسباب بازیم رو شکست. -
MATAN
ببخشید الان دیدم
تا ده رفتیم
یکمصبر کنیم
بقیه هم ترجمه کنن
بعدش ادامه بدیم
(خودم هم هر قسمتی که برای شما میفرستم رو ترجمه میکنم)نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۶:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@F_SSU
ok. tanks -
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط _F_SSU_ انجام شده
-
@F_SSU در قسمت بندیِ ترجمه
گفته است:
و کسانیکه قبلا بودن :
romisa
MATAN
@elhame-H
mariia
@njzamin
@MM-zahed
Ali 1منم بودم میتونم الآن بازم بگیرم ولی فردا صبح میگذارم.
-
@F_SSU در قسمت بندیِ ترجمه
گفته است:
و کسانیکه قبلا بودن :
romisa
MATAN
@elhame-H
mariia
@njzamin
@MM-zahed
Ali 1منم بودم میتونم الآن بازم بگیرم ولی فردا صبح میگذارم.
نوشتهشده در ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط _F_SSU_ انجام شده@نوشابه1
باشه .اشکالی نداره.
پست مدنظرتون رو ریپلای بزنید -
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۴:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@F_SSU این پارت واسه من شب میزارم ترجمه رو
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۵:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@F_SSU در قسمت بندیِ ترجمه
گفته است:
⚀توجه :
part 10
(کسی که میخوان این قسمت رو ترجمه کنن ، ریپلای بزنن و اعلام کنن)تد در یک کارخونه در شهر بزرگی کار می کرد. اون علاقه ی شدیدی به ماهی گیری داشت، و در این کار خوب عمل می کرد. وقتی که وقتش آزاد بود، اون به پایین رودخونه ی پشت کارخونه می رفت و سعی می کرد که ماهی بگیری، اما تعداد اون ها خیلی کم بود، چون آب کثیف بود. بنابر این در تابستونی اون به محیط دریایی رفت و تعطیلاتش رو در هتل کوچیک و ارزونی و سپری کرد.
با خودش فکر کرد:" من تا بحال تو دریا ماهی گیری نکردم. مطمئنا این کار سخت تر از ماهی گیری تو رودخونه خواهد بود".
در روز اول اون ماهی های بسیاری صید کرد و خیلی خوشحال بود. اون ماهی ها رو به هتل تحویل داد و اونا برای همه ی مهمون های هتل ماهی پختن، و مهمون ها از ماهی ها بسیار لذت بردن. بعد از این اتفاق، روز های زیادی اون این کار رو انجام داد. اما وقتی که تد صورت حساب یک هفته ای خودش رو نگاه کرد، با چنین چیزی روبرو شد:
"برای روغن ماهی های سرخ شده( 7 روز) : سه یورو و پنجاه سنت." -
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۵:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ییخشید دیر شد :)) اصلا یادم نبود! حواس پرت فقط من... :))
به عنوان عذر خواهی دو پارت ترجمه کردم ؛)
موفق باشید ^^
@F_SSU