-
به راهِ بادیه رفتن
بِه از نشستنِ باطل
و گر مُراد نیابم
به قدرِ وُسع بکوشم... -
باز این دلم هوای میخانه کرده ساقی
بوی شراب نابت دیوانه کرده ساقی -
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
-
حیدر بابا گول غنچه سی خنداندی
آمما حیف اورک غذاسی قاندی
زندگانلیق بیر قارانلیق زنداندی
بو زیندانین دربچه سین آچان یوخ
بو دارلیقدان بیر قورتولوب قاچان یوخ
-
حیدر بابا آغاجلارین اوجالدی
آمما حئییف جوانلارین قوجالدی
توخلیلارون آریخلیب آجالدی
کولگه دونوب گون باتدی قاش قرلدی
قوردون گوزی قارانلیقدا برلدی
-
تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه
مرغ مسکین چه کند گر نرود از پی دانه
پای عشاق نتوان بست به افسون و فسانه
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
.
.
ما کجائیم در این بهر تفکر تو کجایی -
-
-
همتم تا میرود ساز و غزل گیرد بدست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می کند
.
.
.
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
.
.
.
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند