از روزای اول دانشگاهت بگو
-
سلام
اولین روز شارژ برقی گوشیم تموم شد. زدمش به شارژ وقتی روشنش کردم دیدم پین کد میخواد.منم تو خوابگاه تنها و دلتنگ. رفتم محوطه خوابگاه دیدم دوتا پسره (از لباس پوشیدنشون که خیلی راحت بود معلوم بود که سال بالایی ان
) نشستن رو این وسایل ورزشیه داخل محوطه. با کلی خجالت و من من کردن گوشی یکیشونو گرفتم و به خواهرم زنگ زدم. گفتم پین کد این گوشی رو از داداشم بپرسه و بهم بگه. دوروز قبلش سیم کارتو گوشی خریده بودن برام
تا آخرین روز دانشگاهم احساس تنهایی میکردم
فرزندان خود را اجازه ندهیم راه دور برونددلشان میگیرد
-
سلام
اولین روز شارژ برقی گوشیم تموم شد. زدمش به شارژ وقتی روشنش کردم دیدم پین کد میخواد.منم تو خوابگاه تنها و دلتنگ. رفتم محوطه خوابگاه دیدم دوتا پسره (از لباس پوشیدنشون که خیلی راحت بود معلوم بود که سال بالایی ان
) نشستن رو این وسایل ورزشیه داخل محوطه. با کلی خجالت و من من کردن گوشی یکیشونو گرفتم و به خواهرم زنگ زدم. گفتم پین کد این گوشی رو از داداشم بپرسه و بهم بگه. دوروز قبلش سیم کارتو گوشی خریده بودن برام
تا آخرین روز دانشگاهم احساس تنهایی میکردم
فرزندان خود را اجازه ندهیم راه دور برونددلشان میگیرد
@milad91 چ سخت چه رشته ایی خوندی ؟
-
@spid
برق -
چقد خوب ... الان اومدی تجربی بخونی ؟
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۴:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز یه اتفاق جالب افتاد
استاد اومد و اولین جلسه ای بود که بااین استاد داشتیم بعد یهو اومد خب از اون آدمای مذهبی و جاافتاده و باسواد بود ولی درسش اصلا به مذهب ربطی نداره ، خدمات بهداشت جامعه و این حرفاس
بعد خلاصه..همینجوری که اسمارو به ترتیب میخوند یه حضور غیاب کنه و آشنا شه به اسم من رسید گفت بهاره محمدی یهو خودش کل کلاس یه صلوات بلندددد فرستادن... بعد من
یه ذره پاشدم و به نشانه تشکر یه دستی رو سینه گذاشتم و دستی بالا بردم و چرخوندم به نشانه درود به همه کلاس
اصلا یه لحظه احساس امامت کردم
چقد خندیدیم
-
دختر سیبیلو ندیده بودم که دیدم
خودتون حدس بزنید
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۴:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mr-Dr-En
اونارو ترمای اخر باید ببینی -
@elhame-H
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روز اول دانشگاه من زیادهم خوب نبود.....حسرتی نداشتم چون کم کاری نداشتم ولی خیلی ناراحت بودم که چرا اینجام
-
امروز یه اتفاق جالب افتاد
استاد اومد و اولین جلسه ای بود که بااین استاد داشتیم بعد یهو اومد خب از اون آدمای مذهبی و جاافتاده و باسواد بود ولی درسش اصلا به مذهب ربطی نداره ، خدمات بهداشت جامعه و این حرفاس
بعد خلاصه..همینجوری که اسمارو به ترتیب میخوند یه حضور غیاب کنه و آشنا شه به اسم من رسید گفت بهاره محمدی یهو خودش کل کلاس یه صلوات بلندددد فرستادن... بعد من
یه ذره پاشدم و به نشانه تشکر یه دستی رو سینه گذاشتم و دستی بالا بردم و چرخوندم به نشانه درود به همه کلاس
اصلا یه لحظه احساس امامت کردم
چقد خندیدیم
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۶:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیه تشت بیارید من می خوام با شما بیعت کنم:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
-
یه تشت بیارید من می خوام با شما بیعت کنم:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
یه تشت بیارید من می خوام با شما بیعت کنم:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
تشت ؟!
تشت واسه چی -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۷:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خوش به حالتون بچه های ترم اولی...
دعا کنین واسه ما کنکوریای 98 همون چیزی بشه که دوست داریم -
Amin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
یه تشت بیارید من می خوام با شما بیعت کنم:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
تشت ؟!
تشت واسه چینوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۲۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمگه نمیگی احساس امامت بهت دست داده؟ منم میخوام با امام زمانم بیعت کنم . مگه پارسال که کنکور میدادی نخوندی « من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میته جاهلیه" ؟ باید بهت دست بدم بیعت کنم ولی چون نمیشه باید یه تشت پر از آب بیاریم پسرهای های فروم دونه دونه دست شونو بکنن تو تشت ، تو هم از اون ور دستت رو بکنی تو تشت بیعت صورت بگیره
-
مگه نمیگی احساس امامت بهت دست داده؟ منم میخوام با امام زمانم بیعت کنم . مگه پارسال که کنکور میدادی نخوندی « من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میته جاهلیه" ؟ باید بهت دست بدم بیعت کنم ولی چون نمیشه باید یه تشت پر از آب بیاریم پسرهای های فروم دونه دونه دست شونو بکنن تو تشت ، تو هم از اون ور دستت رو بکنی تو تشت بیعت صورت بگیره
Amin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
مگه نمیگی احساس امامت بهت دست داده؟ منم میخوام با امام زمانم بیعت کنم . مگه پارسال که کنکور میدادی نخوندی « من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میته جاهلیه" ؟ باید بهت دست بدم بیعت کنم ولی چون نمیشه باید یه تشت پر از آب بیاریم پسرهای های فروم دونه دونه دست شونو بکنن تو تشت ، تو هم از اون ور دستت رو بکنی تو تشت بیعت صورت بگیره
عالی بود
-
مگه نمیگی احساس امامت بهت دست داده؟ منم میخوام با امام زمانم بیعت کنم . مگه پارسال که کنکور میدادی نخوندی « من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میته جاهلیه" ؟ باید بهت دست بدم بیعت کنم ولی چون نمیشه باید یه تشت پر از آب بیاریم پسرهای های فروم دونه دونه دست شونو بکنن تو تشت ، تو هم از اون ور دستت رو بکنی تو تشت بیعت صورت بگیره
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۲۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو
گفته است:
مگه نمیگی احساس امامت بهت دست داده؟ منم میخوام با امام زمانم بیعت کنم . مگه پارسال که کنکور میدادی نخوندی « من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میته جاهلیه" ؟ باید بهت دست بدم بیعت کنم ولی چون نمیشه باید یه تشت پر از آب بیاریم پسرهای های فروم دونه دونه دست شونو بکنن تو تشت ، تو هم از اون ور دستت رو بکنی تو تشت بیعت صورت بگیره
بابااااااا
اون آب تبرک میشه با دست من -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۳۹۷، ۲۰:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اینم بگم که امروز محجبه بودم
موهاماز جلو خیلی کوتاس شبیه پسری میشم که مقنعه سرش کرده منم کشیدم جلو
همه میان دانشگاه مقنعه رو به عقب میره مال من ترم به ترم میاد جلو
لامصب خاص
امروز استاد فارما نه دقیقه دیر اومد بچه ها همه تو سالن منتظر بودن نماینده کلاس نگهشون داشته بود که استاد بیاد... رفتم دیدم مناظر نشستن ،رو به روی همه گفتم...پاشید بریم ما دو دقیقه دیر بیایم استاد رامون نمیده الان استاد نه دقیقه دیر اومده ماهم کلاسو کنسل میکنیمنخود نخود هرکه رود خانه خود
و اینگونه بود که کنسل شد
-
نوشتهشده در ۶ مهر ۱۳۹۷، ۱۴:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پست جالبیه
-
نوشتهشده در ۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-an
از روزی که این تاپیکو زدین همش سر میزنم ببینم خودتون چی میگید
مستفیض:| نمیکنید مارو؟ -
@M-an
از روزی که این تاپیکو زدین همش سر میزنم ببینم خودتون چی میگید
مستفیض:| نمیکنید مارو؟@پاییز
یادش بخیر روز اول دانشگاه
یکی با مادرش اومده بود یکی با پدرش یکی با برادرش
منم تنها رفته بودم ثبت نام چیه خب
بعد وایساده بودیم کارت دانشجویی بگیریم
چند نفر بودن شروع کردن به حرف و سوال
منم باهاشون حرف زدم بعد گفتن کجایی هستین و اینا بهم دیگه از منم پرسیدن گفتم تبریز تعجب کردن
گفتن جدی میگی گفتم اره
گفتن بهت نمیاد
گفتم چرا
گفتن آخه هر چی ترک دیدیم وسط حرف زدناشون میرفتن رو ترکی و اینا
اما تو اصلا
پ ن : اینو تو دلی گذاشته بودم
منم براتون می نویسم -
امروز رفتم کلاس
خوب بود بچه ها رو دیدم میگفتن دلتنگ بودن و از این حرفا
کلی خندیدیم با بچه هاو حرف زدیم
داشتیم میومدیم سمت خونه
بگم براتون که
یکی از بچه ها کیفش رو جا گذاشته بود سر کلاس
گفتیم حالا کیف پولش جا مونده
دیدیم نه کلا کیفش که لپ تاپش هم توش بود جا مونده
میگه وای سرمایم جا مونده بود تو کلاس (لپ تاپ هم خیلی گرون شده :| 20 میلیون)
میگیم بهش حواست کجا بود آدم 20تومنو جا میزاره آخهحالا خلاصه گفتم براتون