Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
تروخدا بیاین
د
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
د
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
د
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
د
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
215 دیدگاه‌ها 68 کاربران 19.7k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • ShameS آفلاین
    ShameS آفلاین
    Shame
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Shame انجام شده
    #90

    امروز روز خیلی خوبی بود
    صبح ساعت 8 کلاس داشتیم
    کلاس گسسته بود که دوست دارم
    (اولا تنفر داشتم ولی الان فضاشو خودم تغییر دادم که دوست داشته باشم)
    امروز اولین بار یکمی زود رفته بودم کلاس
    و طبق قوانین نا نوشته با یکی از دوستان باید براش جا نگه میداشتم
    خوب
    منم جا نگه داشتم
    بعد از چند دقیقه دوستم رسید
    منم گفتم های بیا این جا جا نگه داشتم
    جایی هم که داشتیم ردیف 2 ولی ته ته بود
    اولای ردیف دوم چند تا صندلی بود که دو تا دختر فارسی زبون نشسته بودن بعد با یه صندلی فاصله:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye: من نشسته بودم بعد برای دوستم جا نگه داشته بودم
    دوستم که اومد از جلو ی دخترای فارس رد بشه وسایل (اموزشی) مثل خودکار و جزوه ی دوستمو ریخت زمین
    لحظه ای که دیدم این بود که دختره سعی کرد جزوه نیوفته زمین
    خودشو پرت کرد جزوه رو بگیره
    ولی
    گوشیش شالاپ افتاد زمین
    خیلی خندیدم
    کل کلاس خندید قبل اومدن استاد
    ولی بعدم دیدم گوشی دختره ایفون x بود
    هم پسری که زد و فاجعه ایجاد کرد داشت سکته میکرد هم دختره که نمیدونست گوشیش سالمه یا نه
    ولی
    من فقط داشتم میخندیدم خخخخ
    دوستم از دختره با صدای لرزان و مظرب که ایوای چی شد پولش الان چه قدر خواهد شد
    پرسید بی شی اولمادی=چیزی نشد؟؟
    دختره چی جواب بده خوبه؟
    دختره گفت :
    نه ممنون!!!!!!!!!!!!
    یعنی دو برابر خندیدنم هم اون موقع خندیدم
    تا اخر کلاس بازم هی یادم میوفتادو میخندیدم

    هیچ کس کامل نیست حتی خود تو

    M.anM B 3 پاسخ آخرین پاسخ
    13
    • ShameS Shame

      امروز روز خیلی خوبی بود
      صبح ساعت 8 کلاس داشتیم
      کلاس گسسته بود که دوست دارم
      (اولا تنفر داشتم ولی الان فضاشو خودم تغییر دادم که دوست داشته باشم)
      امروز اولین بار یکمی زود رفته بودم کلاس
      و طبق قوانین نا نوشته با یکی از دوستان باید براش جا نگه میداشتم
      خوب
      منم جا نگه داشتم
      بعد از چند دقیقه دوستم رسید
      منم گفتم های بیا این جا جا نگه داشتم
      جایی هم که داشتیم ردیف 2 ولی ته ته بود
      اولای ردیف دوم چند تا صندلی بود که دو تا دختر فارسی زبون نشسته بودن بعد با یه صندلی فاصله:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye: من نشسته بودم بعد برای دوستم جا نگه داشته بودم
      دوستم که اومد از جلو ی دخترای فارس رد بشه وسایل (اموزشی) مثل خودکار و جزوه ی دوستمو ریخت زمین
      لحظه ای که دیدم این بود که دختره سعی کرد جزوه نیوفته زمین
      خودشو پرت کرد جزوه رو بگیره
      ولی
      گوشیش شالاپ افتاد زمین
      خیلی خندیدم
      کل کلاس خندید قبل اومدن استاد
      ولی بعدم دیدم گوشی دختره ایفون x بود
      هم پسری که زد و فاجعه ایجاد کرد داشت سکته میکرد هم دختره که نمیدونست گوشیش سالمه یا نه
      ولی
      من فقط داشتم میخندیدم خخخخ
      دوستم از دختره با صدای لرزان و مظرب که ایوای چی شد پولش الان چه قدر خواهد شد
      پرسید بی شی اولمادی=چیزی نشد؟؟
      دختره چی جواب بده خوبه؟
      دختره گفت :
      نه ممنون!!!!!!!!!!!!
      یعنی دو برابر خندیدنم هم اون موقع خندیدم
      تا اخر کلاس بازم هی یادم میوفتادو میخندیدم

      M.anM آفلاین
      M.anM آفلاین
      M.an
      مدیر
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #91

      @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

      کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

      😂

      چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

      B ShameS 2 پاسخ آخرین پاسخ
      7
      • M.anM M.an

        @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

        کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

        😂

        B آفلاین
        B آفلاین
        Brilliant
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #92

        @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

        @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

        کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

        😂

        😂😂😂😂😂😂رز این از خود مطلب خنده دار تر بود دختر

        ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        5
        • M.anM M.an

          @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

          کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

          😂

          ShameS آفلاین
          ShameS آفلاین
          Shame
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #93

          @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

          @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

          کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

          😂

          ضایع مکن که خداوند دوست ندارد:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

          هیچ کس کامل نیست حتی خود تو

          B M.anM 2 پاسخ آخرین پاسخ
          4
          • ShameS Shame

            امروز روز خیلی خوبی بود
            صبح ساعت 8 کلاس داشتیم
            کلاس گسسته بود که دوست دارم
            (اولا تنفر داشتم ولی الان فضاشو خودم تغییر دادم که دوست داشته باشم)
            امروز اولین بار یکمی زود رفته بودم کلاس
            و طبق قوانین نا نوشته با یکی از دوستان باید براش جا نگه میداشتم
            خوب
            منم جا نگه داشتم
            بعد از چند دقیقه دوستم رسید
            منم گفتم های بیا این جا جا نگه داشتم
            جایی هم که داشتیم ردیف 2 ولی ته ته بود
            اولای ردیف دوم چند تا صندلی بود که دو تا دختر فارسی زبون نشسته بودن بعد با یه صندلی فاصله:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye: من نشسته بودم بعد برای دوستم جا نگه داشته بودم
            دوستم که اومد از جلو ی دخترای فارس رد بشه وسایل (اموزشی) مثل خودکار و جزوه ی دوستمو ریخت زمین
            لحظه ای که دیدم این بود که دختره سعی کرد جزوه نیوفته زمین
            خودشو پرت کرد جزوه رو بگیره
            ولی
            گوشیش شالاپ افتاد زمین
            خیلی خندیدم
            کل کلاس خندید قبل اومدن استاد
            ولی بعدم دیدم گوشی دختره ایفون x بود
            هم پسری که زد و فاجعه ایجاد کرد داشت سکته میکرد هم دختره که نمیدونست گوشیش سالمه یا نه
            ولی
            من فقط داشتم میخندیدم خخخخ
            دوستم از دختره با صدای لرزان و مظرب که ایوای چی شد پولش الان چه قدر خواهد شد
            پرسید بی شی اولمادی=چیزی نشد؟؟
            دختره چی جواب بده خوبه؟
            دختره گفت :
            نه ممنون!!!!!!!!!!!!
            یعنی دو برابر خندیدنم هم اون موقع خندیدم
            تا اخر کلاس بازم هی یادم میوفتادو میخندیدم

            B آفلاین
            B آفلاین
            Brilliant
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #94

            @نجف-زاده بیچاره استرس داشته 😂😂

            ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

            ShameS 1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • ShameS Shame

              @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

              @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

              کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

              😂

              ضایع مکن که خداوند دوست ندارد:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

              B آفلاین
              B آفلاین
              Brilliant
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #95

              @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

              @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

              @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

              کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

              😂

              ضایع مکن که خداوند دوست ندارد:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

              😂😂😂😂 ترم یک پیش میاد😊😊😊

              ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              4
              • ShameS Shame

                @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                کل کلاس خندید قبل اومدن معلم

                😂

                ضایع مکن که خداوند دوست ندارد:smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

                M.anM آفلاین
                M.anM آفلاین
                M.an
                مدیر
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #96

                @نجف-زاده
                😅

                چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • B Brilliant

                  @نجف-زاده بیچاره استرس داشته 😂😂

                  ShameS آفلاین
                  ShameS آفلاین
                  Shame
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #97

                  @zahra-m1999 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                  @نجف-زاده بیچاره استرس داشته 😂😂

                  اره هر دوتا شونم استرس داشتن من چه میخندیدم اون وسط 😀 :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 😂 😂 😂

                  هیچ کس کامل نیست حتی خود تو

                  B 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • ShameS Shame

                    امروز روز خیلی خوبی بود
                    صبح ساعت 8 کلاس داشتیم
                    کلاس گسسته بود که دوست دارم
                    (اولا تنفر داشتم ولی الان فضاشو خودم تغییر دادم که دوست داشته باشم)
                    امروز اولین بار یکمی زود رفته بودم کلاس
                    و طبق قوانین نا نوشته با یکی از دوستان باید براش جا نگه میداشتم
                    خوب
                    منم جا نگه داشتم
                    بعد از چند دقیقه دوستم رسید
                    منم گفتم های بیا این جا جا نگه داشتم
                    جایی هم که داشتیم ردیف 2 ولی ته ته بود
                    اولای ردیف دوم چند تا صندلی بود که دو تا دختر فارسی زبون نشسته بودن بعد با یه صندلی فاصله:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye: من نشسته بودم بعد برای دوستم جا نگه داشته بودم
                    دوستم که اومد از جلو ی دخترای فارس رد بشه وسایل (اموزشی) مثل خودکار و جزوه ی دوستمو ریخت زمین
                    لحظه ای که دیدم این بود که دختره سعی کرد جزوه نیوفته زمین
                    خودشو پرت کرد جزوه رو بگیره
                    ولی
                    گوشیش شالاپ افتاد زمین
                    خیلی خندیدم
                    کل کلاس خندید قبل اومدن استاد
                    ولی بعدم دیدم گوشی دختره ایفون x بود
                    هم پسری که زد و فاجعه ایجاد کرد داشت سکته میکرد هم دختره که نمیدونست گوشیش سالمه یا نه
                    ولی
                    من فقط داشتم میخندیدم خخخخ
                    دوستم از دختره با صدای لرزان و مظرب که ایوای چی شد پولش الان چه قدر خواهد شد
                    پرسید بی شی اولمادی=چیزی نشد؟؟
                    دختره چی جواب بده خوبه؟
                    دختره گفت :
                    نه ممنون!!!!!!!!!!!!
                    یعنی دو برابر خندیدنم هم اون موقع خندیدم
                    تا اخر کلاس بازم هی یادم میوفتادو میخندیدم

                    M.anM آفلاین
                    M.anM آفلاین
                    M.an
                    مدیر
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط M.an انجام شده
                    #98

                    @نجف-زاده
                    یه بار هم تو کلاس ما لپ تاپ دوستم رو صندلی بود
                    من و دوستم یه طرف دیگه وایساده بودیم حرف میزدیم
                    یه پسره اومد
                    با عجله میرفت که خورد به صندلی و لپ تاپ شترک افتاد رو زمین
                    بعد برداشت خیلی ریلکس گذاشت سرجاش
                    پسرا بهش گفتن نگاه کن ببین چیشد
                    بعد دید دوستم نگاه می کنه برداشت گفت هیچی نشده که
                    یکی از بچه ها گفت بزار روشن کنه ببین چیکار کردی
                    گوشه لپ تاپش شکست 😕
                    افتاده بود زمین برداشت داد بعد هی میگفت چیزی نشده که

                    چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    11
                    • ShameS Shame

                      @zahra-m1999 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                      @نجف-زاده بیچاره استرس داشته 😂😂

                      اره هر دوتا شونم استرس داشتن من چه میخندیدم اون وسط 😀 :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 😂 😂 😂

                      B آفلاین
                      B آفلاین
                      Brilliant
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #99

                      @نجف-زاده در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                      @zahra-m1999 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                      @نجف-زاده بیچاره استرس داشته 😂😂

                      اره هر دوتا شونم استرس داشتن من چه میخندیدم اون وسط 😀 :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 😂 😂 😂

                      😅😅😂😂😂😂 میشه حس هر دو شون نسبت بهتون حدس زد 😅😅😅😅😅
                      ولی خب خنده دار بوده دیگه

                      ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • بهارهب آفلاین
                        بهارهب آفلاین
                        بهاره
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #100

                        😐
                        این واسه امروز نیس ولی واسه همین هفته اس
                        کلاس پاتولوژی بودیم استاد حضور غیابشو شروع کرد...همرو نمیخونه یه چند نفرو میخونه فقط‌‌‌.‌.بعد از هر فردی که اسمشو میخوند یه سوال هم میپرسید
                        سوالای سخت سخت 😐 یهو اسم منو خوند منم که کلا سرکلاسش یه کلمه هم گوش نمیدادم 😂 😐 ... دقیقا این شکلی 😐 به همدیگه نگاه کردیم بعد از یه خرده مکث گفت: شما به من بگو عنوان این واحد چیه ؟من کی ام؟ اصلا ما اینجا چیکار میکنیم ؟ 😐
                        منم گفتم آسیب شناسیه شما دکتر.‌‌.. هستی به نام خدا من بهاره هستم 😂 کلاس ترکیده بود... گفت در مورد من چی میدونی بعد چیزی نمیدونستم بچه ها شروع کردن گفتم رتبه اش فلان بوده و دکتری کدوم دانشگاهو داره و این حرفا گفت خودت بگو گفتم شبیه یه بازیگر هستین 😐 گفت کی 😐 گفتم محمود شوهر هدیه تو فیلم عاشقانه😂 گفت من فیلم نمیبینم عاغا گیر داده بود عکسشو نشونم بدین من اجازه ندادم بهش تشون بدن من یه خرده زودتر از کلاس رفتم بعداز رفتنم گیر داده بود به دوتا از دوستام که عکس اون بازیگره رو بهم نشون بدین 😂 اونام نشونش دادن 😐
                        بد خورده بود تو ذوقش 😐
                        و نتیجه اینکه شک ندارم حذفم میکنه 😐

                        Nothing really matters :)

                        nsrin79N A 2 پاسخ آخرین پاسخ
                        16
                        • بهارهب بهاره

                          😐
                          این واسه امروز نیس ولی واسه همین هفته اس
                          کلاس پاتولوژی بودیم استاد حضور غیابشو شروع کرد...همرو نمیخونه یه چند نفرو میخونه فقط‌‌‌.‌.بعد از هر فردی که اسمشو میخوند یه سوال هم میپرسید
                          سوالای سخت سخت 😐 یهو اسم منو خوند منم که کلا سرکلاسش یه کلمه هم گوش نمیدادم 😂 😐 ... دقیقا این شکلی 😐 به همدیگه نگاه کردیم بعد از یه خرده مکث گفت: شما به من بگو عنوان این واحد چیه ؟من کی ام؟ اصلا ما اینجا چیکار میکنیم ؟ 😐
                          منم گفتم آسیب شناسیه شما دکتر.‌‌.. هستی به نام خدا من بهاره هستم 😂 کلاس ترکیده بود... گفت در مورد من چی میدونی بعد چیزی نمیدونستم بچه ها شروع کردن گفتم رتبه اش فلان بوده و دکتری کدوم دانشگاهو داره و این حرفا گفت خودت بگو گفتم شبیه یه بازیگر هستین 😐 گفت کی 😐 گفتم محمود شوهر هدیه تو فیلم عاشقانه😂 گفت من فیلم نمیبینم عاغا گیر داده بود عکسشو نشونم بدین من اجازه ندادم بهش تشون بدن من یه خرده زودتر از کلاس رفتم بعداز رفتنم گیر داده بود به دوتا از دوستام که عکس اون بازیگره رو بهم نشون بدین 😂 اونام نشونش دادن 😐
                          بد خورده بود تو ذوقش 😐
                          و نتیجه اینکه شک ندارم حذفم میکنه 😐

                          nsrin79N آفلاین
                          nsrin79N آفلاین
                          nsrin79
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #101

                          بهاره این محمود شوهر هدیه کدوم بازگیره است؟اسم اصلیش چیه؟

                          بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          1
                          • nsrin79N nsrin79

                            بهاره این محمود شوهر هدیه کدوم بازگیره است؟اسم اصلیش چیه؟

                            بهارهب آفلاین
                            بهارهب آفلاین
                            بهاره
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #102

                            @nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                            بهاره این محمود شوهر هدیه کدوم بازگیره است؟اسم اصلیش چیه؟

                            والا خودمم اسمشو نمیدونم 😂 همون سرچ کنی محمود شوهر هدیه عکسش میاد فک کنم 😂

                            Nothing really matters :)

                            ice.girlI 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            5
                            • بهارهب بهاره

                              @nasrin79 در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                              بهاره این محمود شوهر هدیه کدوم بازگیره است؟اسم اصلیش چیه؟

                              والا خودمم اسمشو نمیدونم 😂 همون سرچ کنی محمود شوهر هدیه عکسش میاد فک کنم 😂

                              ice.girlI آفلاین
                              ice.girlI آفلاین
                              ice.girl
                              دانش آموزان آلاء
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #103

                              بهاره اره منم سرچ کردم مردم از خنده😂

                              بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              4
                              • ice.girlI ice.girl

                                بهاره اره منم سرچ کردم مردم از خنده😂

                                بهارهب آفلاین
                                بهارهب آفلاین
                                بهاره
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #104

                                @Lovely در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                بهاره اره منم سرچ کردم مردم از خنده😂

                                😂

                                Nothing really matters :)

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • بهارهب بهاره

                                  😐
                                  این واسه امروز نیس ولی واسه همین هفته اس
                                  کلاس پاتولوژی بودیم استاد حضور غیابشو شروع کرد...همرو نمیخونه یه چند نفرو میخونه فقط‌‌‌.‌.بعد از هر فردی که اسمشو میخوند یه سوال هم میپرسید
                                  سوالای سخت سخت 😐 یهو اسم منو خوند منم که کلا سرکلاسش یه کلمه هم گوش نمیدادم 😂 😐 ... دقیقا این شکلی 😐 به همدیگه نگاه کردیم بعد از یه خرده مکث گفت: شما به من بگو عنوان این واحد چیه ؟من کی ام؟ اصلا ما اینجا چیکار میکنیم ؟ 😐
                                  منم گفتم آسیب شناسیه شما دکتر.‌‌.. هستی به نام خدا من بهاره هستم 😂 کلاس ترکیده بود... گفت در مورد من چی میدونی بعد چیزی نمیدونستم بچه ها شروع کردن گفتم رتبه اش فلان بوده و دکتری کدوم دانشگاهو داره و این حرفا گفت خودت بگو گفتم شبیه یه بازیگر هستین 😐 گفت کی 😐 گفتم محمود شوهر هدیه تو فیلم عاشقانه😂 گفت من فیلم نمیبینم عاغا گیر داده بود عکسشو نشونم بدین من اجازه ندادم بهش تشون بدن من یه خرده زودتر از کلاس رفتم بعداز رفتنم گیر داده بود به دوتا از دوستام که عکس اون بازیگره رو بهم نشون بدین 😂 اونام نشونش دادن 😐
                                  بد خورده بود تو ذوقش 😐
                                  و نتیجه اینکه شک ندارم حذفم میکنه 😐

                                  A آفلاین
                                  A آفلاین
                                  Amin-Mehraji
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #105

                                  بهاره
                                  از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟😀 😀 😀 😀 😀 :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:

                                  بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  2
                                  • A Amin-Mehraji

                                    بهاره
                                    از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟😀 😀 😀 😀 😀 :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:

                                    بهارهب آفلاین
                                    بهارهب آفلاین
                                    بهاره
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #106

                                    Amin-Mehraji در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                    بهاره
                                    از این استادای شبیه محمود ، شهین مهین ندارید بیاد ما رو بگیره؟😀 😀 😀 😀 😀 :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:

                                    داریم ولی پا نمیدن دادا 😂

                                    Nothing really matters :)

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • M.anM آفلاین
                                      M.anM آفلاین
                                      M.an
                                      مدیر
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط M.an انجام شده
                                      #107

                                      امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
                                      کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
                                      کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
                                      گفتم اینو بیدارش کنید
                                      یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
                                      یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
                                      بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
                                      انگار خواب عمیقی رفته بود
                                      با دست چشماش رو بهم مالید
                                      انگار اینجا نبود
                                      اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
                                      گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
                                      نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
                                      گفت چشمام خیلی ضایعس
                                      گفتیم آره اما پاشو
                                      چه خوابی رفته بود

                                      چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                                      _Mohammad_reza__ N 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                      13
                                      • M.anM M.an

                                        امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
                                        کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
                                        کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
                                        گفتم اینو بیدارش کنید
                                        یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
                                        یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
                                        بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
                                        انگار خواب عمیقی رفته بود
                                        با دست چشماش رو بهم مالید
                                        انگار اینجا نبود
                                        اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
                                        گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
                                        نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
                                        گفت چشمام خیلی ضایعس
                                        گفتیم آره اما پاشو
                                        چه خوابی رفته بود

                                        _Mohammad_reza__ آفلاین
                                        _Mohammad_reza__ آفلاین
                                        _Mohammad_reza_
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _Mohammad_reza_ انجام شده
                                        #108

                                        @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                        امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
                                        کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
                                        کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
                                        گفتم اینو بیدارش کنید
                                        یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
                                        یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
                                        بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
                                        انگار خواب عمیقی رفته بود
                                        با دست چشماش رو بهم مالید
                                        انگار اینجا نبود
                                        اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
                                        گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
                                        نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
                                        گفت چشمام خیلی ضایعس
                                        گفتیم آره اما پاشو
                                        چه خوابی رفته بود

                                        منم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
                                        ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
                                        بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
                                        خواب عمیقی هم بود...
                                        بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار داد😂 گفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!

                                        M.anM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        13
                                        • _Mohammad_reza__ _Mohammad_reza_

                                          @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                          امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
                                          کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
                                          کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
                                          گفتم اینو بیدارش کنید
                                          یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
                                          یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
                                          بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
                                          انگار خواب عمیقی رفته بود
                                          با دست چشماش رو بهم مالید
                                          انگار اینجا نبود
                                          اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
                                          گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
                                          نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
                                          گفت چشمام خیلی ضایعس
                                          گفتیم آره اما پاشو
                                          چه خوابی رفته بود

                                          منم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
                                          ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
                                          بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
                                          خواب عمیقی هم بود...
                                          بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار داد😂 گفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!

                                          M.anM آفلاین
                                          M.anM آفلاین
                                          M.an
                                          مدیر
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #109

                                          _Mohammad_reza_ در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                          @M-an در از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂 گفته است:

                                          امروز سر کلاس عمومی ! یه دختر بود کنار ما نشسته بود با یه صندلی فاصله اومد هندزفری زد تو گوشش
                                          کمی بعد سرشو تکیه داد به صندلی و خوابید
                                          کلاس که تموم شد دیدم همه دارن میرن اینم تنها بود و همچنان خواب
                                          گفتم اینو بیدارش کنید
                                          یکی از بچه ها صداش کرد جواب نداد با دستش آروم به دستش زد که بیدار بشه اما انگار نه انگار
                                          یه کم محکم تر تکونش داد تا بلاخره بیدار شد!
                                          بیدار شد اینور و اونور رو نگاه می کرد منگ بود
                                          انگار خواب عمیقی رفته بود
                                          با دست چشماش رو بهم مالید
                                          انگار اینجا نبود
                                          اونی که بیدارش کرد گفت پاشو کلاس تموم شد استاد هم حضور غیاب کرد
                                          گفت واقعا ! شوکه شده بود ! عجیب بود
                                          نگاهی به من و دوستم کرد گفتیم پاشو
                                          گفت چشمام خیلی ضایعس
                                          گفتیم آره اما پاشو
                                          چه خوابی رفته بود

                                          منم یه سری سر کلاس زبان فارسی بودیم...جلو جلو نشسته بودم..ردیف اول...
                                          ساعت قبلشم ورزش یک داشتم کلی خسته بودم...
                                          بعدش ناخودآگاه خوابم برد...
                                          خواب عمیقی هم بود...
                                          بعد استاد بیدارم کرد..یه دستشو گذاشت رو شونه هام یخورده فشار داد😂 گفت پاشو میخام حضور غیاب کنم...منم دقیقا با یه حالتی منگی پاشدم و فقط صدای خنده بود که میشنیدم !!!

                                          یعنی یه دوستی نبود بیدار کنه ؟😂
                                          عجب استاد با حالی بوده 😂
                                          حالا منم یکم خوابیده بودم خیلی خسته بودم

                                          چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                                          _Mohammad_reza__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          7
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • 5
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 10
                                          • 11
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع