شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
negnw در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
dr_zahra
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
no problem -
عاقا منم یه اعترافی کنم
4 تا لاک جدید خریده بودم رو دستای داداشم امتحانش کردم که ببینم چیجوریه،بعدش یادم رف پاک کنم
غروب من و داداشم و زنش و مادرزنش و مامانم رفته بودیم بیرون
داداشم تازه یادش اومد که عهههههه لاکای دستمو پاک نکردی
رفتیم داروخونه که لاک پاک کن بخرم
پرسیدم قیمتش چنده؟گف فلان تومن
رفتم پول بدم دیدم داداشم گرفته پولو دادع،گفتم عههههه تو چرا پول دادی؟؟من میخواستم واسه خودم بخرم،داداشم گف مگه من میخواستم واسه خودم بخرم؟
هیچی دیگه آبرومون رف -
یه چیز دیگه هم بگم
تو از این جک ها هس که میگع یکی از فانتزیام اینه که به جای بقیه پول بهشون چسب زخم بدم
تو داروخونه طرف 200 پول خورد نداشت به جاش دوتا قرص تکی داد
داداشم یه چی دیگه خرید ولی 200 کم داشت
به طرف گفتم بیا این قرصو بگیر،اونم گرفت
انقد خوشحاااال شدم که نگو -
-
خانمم زنگ زده گفت کجایی؟
گفتم دارم میرم دیسکو …
یهو تلفن قطع شد !
زنگ زده میگه فکر کردی توافق شده،
هر غلطی که دلت بخواد میتونی بکنی و …
گفتم بابا تلفن قطع شد
دارم میرم دیسکو و صفحه کلاچ ماشین رو عوض کنم !
کلا زنها اعصاب ندارن اصلا :| -
محققین دلایل چاقی ایرانیان را شناسایی کردند:
بخور حیفه
بخور مفته
بخور تبرکه
بخور دیگه گیرت نمیاد
بخور همین یه امشبه از فردا نخور
بخور مگه سالی چنبار تولده
بخور عیده
بخور عروسیه
بخور جشنه
بخور عید فطره بعد یکماه
بخور فردا میخوای روزه بگیری
بخور شیرینی نامزدیه
بخور شیرینی زایمانه
بخور میخوای درس بخونی
بخور دیگه اومدیم بیرون خوش بگذرونیم
بخور اومدی مهمونی تو خونه خودت نخور
-
ﺍﻭﻝ ﺧﻂ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻡ ۱ﻧﻔﺮ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﭘﺮ ﺷﻪ
بعد ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺎ ۱ﺳﺎﻋﺘﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻤﺎﯾﯿﻢ !
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻮﻝ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻮﻧﺪﻡ :|
ﯾﻨﯽ ﻣﺎ ۴ﻧﻔﺮ ﮐﻪ منهدم شدیم ،
ﺧﻮﺩ ﺗﺎﮐﺴﯿﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ -
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
@tajrobi-nil در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
.....
یاد مدرسه به خیر
.....